صدرالدینخان آزرده دهلوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آزُرْده دِهْلَوی، (یا کَشْمیری)، صدرالدّینخان،
پسر لطفالله
کشمیری (۱۲۰۴-
۱۲۸۵ق/۱۷۹۰-۱۸۶۸م)،
مفتی ،
شاعر و
نویسنده اردو است.
در
دهلی زاده شد، نزد شاهعبدالعزیز و شاهعبدالقادر
قرآن و
حدیث و
فقه ، و نزد فضل امام خیرآبادی،
منطق و
فلسفه آموخت و در
خوشنویسی شاگرد بهادرشاه ظفر بود.
در ۱۲۶۰ق/۱۸۴۴م از سوی حاکمان انگلیسی مفتی
دهلی شد و مقام صدرالصدوری گرفت
و با عشق بسیار به کار
تدریس پرداخت. نخست به بازسازی و آبادانی
مدرسه «دارالبقا» که به دستور شاهجهان بنا شده بود، و در آن اوقات رو به ویرانی میرفت، پرداخت و جلسات درس خود را در آن برگزار کرد و امکانات درس خواندن
طلاب تنگدست را در این مدرسه به هزینه خود فراهم ساخت.
کسانی چون یوسف علیخان فرمانروای رامپور، نوابصدیقحسنخان بهوپالی، فقیرمحمد لاهوری (نویسنده حقایقالحنفیه)، مولانا
ابوالخیر پدر ابوالکلام آزاد، مولویظهورعلی (ظهور)
شمسالشعراء ، مولویمحمدقاسم نانوتولی، مولویرشید گنگوهی و سرسیداحمدخان از شاگردان او بودند.
در
شورش ۱۲۷۳ق/۱۸۵۷م
متّهم شد که
فتوای جهاد با
انگلیسها را
امضا کردهاست. پس از ۶ ماه بازداشت، در جلسه
دادگاه با تکیه بر عبارت میهم «کتبت بالحر» (بدون نقطه) که پس از امضای خود آورده بود، مدعی شد به زور و «
جبر » این امضا از او گرفته شدهاست. این استدلال او را از
مرگ رهایی بخشید، اما اعتبار اجتماعی و
سیاسی وی را خدشهدار کرد
خانه ،
اموال و
کتابخانه تفیس وی به ارزش ۰۰۰ «۳۰۰
روپیه مصادره شد و به فروش رسید. به رغم ارتباط و دوستی با سرجان لارنس استاندارد
پنجاب ، تلاشهای او برای بازگرداندن این
کتابخانه به جایی نرسید و او تنها توانست بخشی از اموال خود را بازگرداند.
پس از این واقعه ابتدا در
لاهور اقامت گزید و پس از مدتی به زادگاهش دهلی بازگشت. او سالهای آخر
عمر را با تنگدستی گذراند و در ۸۱ سالگی، در ۲۴
ربیعالاول ۱۲۸۵ق/۱۵ ژوئیه ۱۸۶۸م، پس از چند
سال بیماری درگذشت.
و در صحن
مقبره شاهچراغ به
خاک سپرده شد.
در کنار جنبههای
دینی ، سیاسی و اجتماعی شخصیت مفتی صدرالدینخان، سیمای ادبی او اهمیتی درخور اعتنا دارد. وی به ۳ زبان فارسی،
اردو و عربی
شعر میگفت و «آزرده» تخلّص میکرد. در حدود ۱۵۰
بیت از اشعار او به گونه پراکنده در بعضی از تذکرهها، چون شمع انجمن
و آثارالصنادید دیده میشود.
برخی از اشعار اردوی او بسیار معروف شده و به صورت
ضربالمثل درآمدهاست.
از همین مقدار اندکی که از اشعار او باقی مانده، دانسته میشود که سبک سخنش روشن و روان و ساده بودهاست. در
شورش ۱۲۷۳ق/۱۸۵۷م و در جریان مصادره اموالش بسیاری از
آثار او از میان رفت. تنها در تذکرهها به برخی از اشعار او اشاره شدهاست.
۱. مُنْتَهیالمَقال فی شرح حدیثِ لاتُشَدُّالرّحال، ردَیّهای است بر نظر
ابنتیمیه و
ابنحزم که
زیارت قبور را مخالف
شرع میدانستند.
۲. الدُّرُّالمَنْضُود فی حُکْمِ امْرَأَهِالمَفْقُود، مولاناابوالکلام آزاد هر دو این رسالات را دیدهاست،.
۳. تذکره آزرده یا تذکره مختصر در حال ریختهگویان هند، در احوال شعرای اردو. ۴۴
صفحه اول از نسخه خطی این تذکره در
کتابخانه کورپوس کریستی کالجکمبریج باقی است که به کوشش مختاالدین احمد در کراچی، از سوی انجمن ترقی اردو
پاکستان ، در ۱۹۷۴م به
چاپ رسیدهاست. شیفته در گلشن بیخار و لالاسری در خمخانه جاوید به این کتاب اشاره دارند. نیز نمونههایی از
نثر او باقی است که مهمترن آنها مکاتبات او با میرزااسداللهخان غالب، مصطفیخان شیفته و امام بخش صهبایی است.
(۱) احمد، مختارالدین، تذکره آزرده، کراچی، انجمن ترقی اردو، ۱۹۷۴م، مقدمه.
(۲) دایرهالمعارف اسلام.
(۳) رحمانعلی صاحب، تذکره علمای هند، لکهنو، ۱۳۳۲ق.
(۴) قادری، حامدحسن، داستان تاریخ اردو، لکشمی ناراین اگروال، ۱۹۴۱م.
(۵) قنوچی بهوپالی، محمدصدیق حسنخان بهادر، شمع انجمن، شاه جهانآباد، ۱۲۹۲ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آزرده دهلوی»، ج۱، ص۱۹۰.