صاحب بِالْجَنْب (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صاحب بِالْجَنْب:
(الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالجَنبِ) صاحب بِالْجَنْب: هركسى را كه به نوعى با
انسان نشست و برخاست داشته باشد، در بر مىگيرد.
خواه دوست دائمى باشد يا يک دوست موقت (همانند كسى كه در اثناى سفر با انسان همنشين مىگردد)
اگر مىبينيم در پارهاى از روايات
«صاحب بالجنب» به رفيق سفر و يا كسى كه به اميد نفعى سراغ انسان مىآيد.
به موردی از کاربرد
صاحب بِالْجَنْب در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ اعْبُدُواْ اللّهَ وَ لاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَ بِذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ الْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا) (و خدا را بپرستيد و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد و به پدر و مادر، نيكى كنيد؛ همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه نزديک و همسايه دور و دوست و همنشين و واماندگان در سفر و بردگانى كه مالک آنها هستيد؛ زيرا
خداوند، كسى را كه
متکبّر و فخرفروش است و از اداى حقوق ديگران سرباز مىزند، دوست نمىدارد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: از آنجا كه در مقابل هم قرار گرفتهاند، اولى همسايه نزديک و دومى همسايه دور است، چون كلمه (جنب) به معناى اجنبى است و در اينجا قرينه نامبرده معناى دور را به آن مىدهد و منظور از اين دورى و نزديكى دورى و نزديكى از نظر خانه است، در روايت هم از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده كه همسايه را تحديد فرمود به كسى كه بين خانه تو و خانه او چهل ذراع، يعنى بيست ذرع فاصله باشد و در روايتى ديگر تحديد شده به چهل خانه، كه احتمال دارد روايت اولى خواسته باشد همسايه نزديک را تحديد كند و دومى همسايه دور را.
جمله
(الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ) به معناى كسى است كه پهلوى آدمى باشد، حال يا در سفر از ساير رفقا به انسان نزديكتر باشد و يا در حضر خانهاش ديوار به ديوار آدمى باشد و يا در جاى ديگر مصاحب آدمى باشد و كلمه (ابن السبيل) به معناى كسى است كه در سفر فقير شده باشد و يا اگر او را (پسر راه) خواندهاند، از اين بابت است كه به غير از راه كسى نيست كه وى منسوب به او باشد، تنها اين مقدار به او معرفت داريم كه در راه سفر است، به اين جهت او را پسر راه خواندهاند و اما اين كه فقير و بى زاد و راحله هم هست از خارج مفهوم كلمه به دست مىآيد- و خود كلمه (ابن السبيل) بر آن دلالت ندارد.
يه مورد بحث درباره كسانى كه با انسان دوستى و مصاحبت دارند توصيه مىكند، ولى بايد توجه داشت كه «صاحب بالجنب» معنايى وسيعتر از دوست و رفيق دارد و در واقع هركسى را كه به نوعى با انسان نشست و برخاست داشته باشد، در بر مىگيرد خواه دوست دائمى باشد يا يک دوست موقت (همانند كسى كه در اثناى سفر با انسان همنشين مىگردد) و اگر مىبينيم در پارهاى از روايات «صاحب بالجنب» به رفيق سفر و يا كسى كه به اميد نفعى سراغ انسان مىآيد،
تفسير شده، منظور اختصاص به آنها نيست بلكه بيان توسعه مفهوم اين تعبير است كه همه اين امور را نيز در بر مىگيرد و به اين ترتيب آيه يک دستور جامع و كلى براى حسن معاشرت نسبت به تمام كسانى كه با انسان ارتباط دارند مىباشد، اعم از دوستان واقعى، همكاران، همسفران، مراجعان، شاگردان، مشاوران و خدمتگزاران.
و در پارهاى از روايات «صاحب بالجنب» به «همسفر» تفسير شده است، چنان كه نويسندگان
المنار و
تفسیر روح المعانی و
قرطبی در ذيل آيه از
علی (علیهالسلام) همين معنى را نقل كردهاند، ولى بعيد نيست كه آن نيز بيان يكى از مصاديق آيه باشد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «صاحب بِالْجَنْب»، ج۲، ص۵۷۰.