صاحب السّیف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از القاب
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) که در
روایات معصومان (علیهمالسّلام) به آن اشاره شده «صاحب السیف (صاحب
شمشیر) است.
از القاب حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) که در روایات معصومان (علیهمالسّلام) به آن اشاره شده «صاحب السیف (صاحب شمشیر) است. دربارۀ
سلاح حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) هنگام ظهور، صراحتی وجود ندارد؛ ولی ممکن است اینگونه روایات را حمل بر ظاهر کرد؛ یعنی آن حضرت، با همان سلاحهای متداول عصر
بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ظهور خواهد فرمود. در این صورت، «صاحب السیف» در معنای حقیقی خود به کار میرود؛ اگرچه میتوان آن را
کنایه از «صاحب القدرة و العظمة» دانست و «
سیف» را در اینجا به معنای ابزار غلبه و
قدرت معنا کرد.
در کتاب
کافی نقل شده است: وقتی از
امام صادق (علیهالسّلام) دربارۀ
قائم (علیهالسّلام) پرسیدند، آن حضرت فرمود: همۀ ما قائم به امر خداییم؛ یکی پس از دیگری، تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید. چون صاحب شمشیر آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده است، میآورد (پدرانش مامور به
تقیّه و
صبر بودند و او مامور به
جهاد و برانداختن
ظلم است.) («کلّنا قائم بامر اللّه واحد بعد واحد حتّی یجیء صاحب السّیف فاذا جاء صاحب السّیف جاء بامر غیر الّذی کان».
)
گفتنی است این
لقب، همانند بسیاری از القاب دیگر حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، ویژۀ آن حضرت نیست و سایر
امامان (علیهمالسّلام) نیز به این عنوان ملقّب بودهاند. در اینباره
حکم بن ابینعیم گوید: در
مدینه خدمت
امام باقر (علیهالسّلام) رسیده و عرض کردم: «من بین رکن و مقام
نذر کرده و به عهده گرفتهام که اگر شما را ملاقات کنم، از مدینه بیرون نروم، تا زمانی که بدانم
قائم آل محمد (عجّلاللهفرجهالشریف) هستید یا نه؟» حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود. سی روز در مدینه بودم.
سپس در بین راهی به من برخورد کرد و فرمود: «ای حکم! هنوز این جایی؟» گفتم: «آری؛ من نذر خود را عرض کردم و مرا
امر و
نهی نکرده و پاسخی نفرمودید.» فرمود: «فردا صبح
زود به
منزل من بیا.» فردا خدمتش رفتم؛ فرمود: «مطلبت را بپرس.» عرض کردم: «من بین رکن و مقام، نذر کرده و
روزه و صدقهای برای
خدا به عهده گرفتهام که اگر شما را ملاقات کردم، از مدینه بیرون نروم؛ جز آنکه بدانم آیا شما قائم آل محمد هستید یا نه؟ اگر شما هستید، ملازم خدمتتان باشم و اگر نیستید، روی
زمین بگردم و در طلب معاش برآیم.» فرمود: «ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم.»
عرض کردم: «شما مهدی هستی؟» فرمود: «همۀ ما به سوی خدا
هدایت میکنیم.»
عرض کردم: «شما صاحب شمشیری؟»
فرمود: «همۀ ما صاحب شمشیر و
وارث شمشیریم (شمشیر پیغمبر، به ما به
ارث رسیده و همراه ما است)»
عرض کردم: شما هستید آنکه
دشمنان خدا را میکشد و دوستان خدا به وسیلۀ او عزیز میشود و
دین خدا آشکار میگردد؟
فرمود: «ای حکم! چگونه من او باشم، در صورتی که به چهل و پنج رسیدهام؛ حال آنکه صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیکتر و هنگام سواری چالاکتر است.»
فرهنگنامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۲۸۵-۲۸۶، برگرفته از مقاله «صاحب السّیف».