صابئان (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صابئان:
(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ الَّذِينَ هَادُواْ وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِينَ) صابئان: «
راغب» در كتاب «
مفردات» مىنويسد: آنها جمعيتى از پيروان
نوح (علیهالسلام) بودهاند.
ذكر اين عده در رديف
مؤمنان،
یهود و
نصاری (در آيه مورد بحث) نيز دليل آن است كه اينان مردمى متدين به يكى از اديان آسمانى بوده و به
خداوند و
قیامت نيز
ایمان داشتهاند.
اين كه بعضى آنها را
مشرک، ستارهپرست و بعضى ديگر آنها را مجوس مىدانند صحيح نيست.
زيرا آيه ۱۷
سوره حج، «
مشرکان» و «
مجوس» را در كنار «صابئان» آورده مىگويد:
(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هٰادُوا وَ الصّٰابِئِينَ وَ النَّصٰارىٰ وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا...) بنابر اين صابئان به طور يقين غير از مشركان و مجوسند.
اما اينكه آنها چه كسانى هستند؟بين مفسران و علماى ملل و نحل اقوال گوناگونى وجود دارد و نيز در اين كه ماده اصلى اين لغت (
صابئين) چيست؟ بحث است.
«
شهرستانی» در كتاب «
الملل و النحل »مىنويسد: «صابئه» از «صبأ» گرفته شده، چون اين طايفه از طريق حق و
آیین انبياء منحرف گشتند لذا آنها را «صابئه» مىگويند.
در«
مصباح المنیر فیومی» آمده: «صبأ» به معنى كسى است كه از دين خارج شده و به دين ديگرى گرويده است.
در «
فرهنگ دهخدا» پس از تأييد اين كه اين كلمه عبرى است مىگويد:
«
صابئين» جمع «
صابئ» و مشتق از ريشه عبرى (ص ب ع) به معنى فرورفتن در آب (يعنى تعميدكنندگان) مىباشد.
كه به هنگام تعريب «ع» آن ساقط شده و «مغتسله» كه از دير زمانى نام محل پيروان اين آيين در خوزستان بوده و هست ترجمه جامع و صحيح كلمه «
صابى» است.
محققان معاصر و جديد نيز اين كلمه را عبرى مىدانند.
«دائرةالمعارف » فرانسه جلد چهارم صفحه ۲۲ اين واژه را عبرى دانسته و آن را به معنى فروبردن در آب يا تعميد نوشته است.
«ژسينوس» آلمانى مىگويد: اين كلمه هر چند عبرى است، ولى محتمل است از ريشهاى كه به معنى ستاره است مشتق باشد.
نويسنده «كشاف اصطلاح الفنون» مىگويد: «
صابئين» فرقهاى هستند كه
ملائکه را مىپرستند و «زبور»مىخوانند و به قبله توجه مىكنند.
در كتاب «
التنبیه و الاشراف» به نقل «
امثال و حکم» صفحه ۱۶۶۶ آمده:
«پيش از آنكه
زرتشت آيين مجوس را به «گشتاسب» عرضه كند و او آن را بپذيرد مردم اين ملک بر مذهب «حنفاء» بودند و ايشان صابئانند و آن آيينى هست كه «بوذاسب» آن را به زمان «طهمورس» آورده است.
به مواردی از کاربرد
صابئان در
قرآن، اشاره میشود:
(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ الَّذِينَ هَادُواْ وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ) (كسانى كه به
پیامبر اسلام ايمان آوردند، و كسانى كه به آيين يهود گرويدند و نصارى و صابئان (پيروان
یحیی (علیهالسلام)) هركدام كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده، و كارى شايسته انجام دهند، پاداششان نزد
پروردگارشان مسلّم است؛ و نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كسانى هستند كه ايمان ظاهرى دارند، و باين نام و باين سمت شناخته شدهاند، بنا بر اين معناى آيه اين ميشود: (اين نامها و نامگذاريها كه داريد، از قبيل
مؤمنین،
یهودیان،
مسیحیان،
صابئيان، اينها نزد خدا هيچ ارزشى ندارد، نه شما را مستحق پاداشى مىكند، و نه از
عذاب او ايمن میسازد) هم چنان كه يهود و نصارى بنا به حكايت قرآن مىگفتهاند:
(لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ، إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى) داخل
بهشت نمیشود، مگر كسى كه (به خيال ما يهوديان) يهودى باشد، و يا كسى كه (به زعم ما مسيحيان)، نصارى باشد)، بلكه تنها ملاک كار، سبب احترام، سعادت، حقيقت ايمان به خدا و روز جزاء است، و نيز
عمل صالح است.
(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ) (به يقين كسانى كه به پيامبر اسلام ايمان آوردند، و كسانى كه به آيين يهود گرويدند و صابئان (
پیروان یحیی) و نصارى و مجوس و مشركان، خداوند در ميان آنان روز قيامت داورى مىكند؛ و حق را از باطل جدا مىسازد؛ زيرا خداوند بر هر چيز گواه و از همه چيز آگاه است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: مراد از
صابئين پرستندگان كواكب نيست به دليل خود آيه كه ميان
صابئين و مشركين مقابله انداخته بلكه- به طورى كه بعضى گفتهاند-
صابئين عبارتند از معتقدين به كيشى كه حد وسط ميان يهوديت و مجوسيت است و كتابى دارند كه آن را به
حضرت یحیی بن زکریای پيغمبر نسبت دادهاند، و امروز عامه مردم ايشان را (
صابئى) مىگويند، و ما در ذيل آيه شريفه
(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئِينَ) بحثى درباره
صابئين گذرانديم.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
و همانطور كه از آيه ۶۲ بقره بر مىآيد اين جمعيت به دو گروه
مؤمن و
کافر تقسيم مىشوند، اينان همانند قوم
ابراهیم (علیهالسلام) خليلاند كه ابراهيم مأمور دعوت آنان بود، آنها در «حران» سرزمين صابئان زندگى مىكردند و بر دو قسم بودند:
• صابئان مشرک
مشركان آنها به ستارگان، خورشيد، قمر و...احترام مىگذاشتند و گروهى از آنان
نماز مىخواندند و
روزه مىگرفتند و
حج را به جا مىآوردند. عدهاى از پيروان اين مذهب از بزرگان دولت
بغداد بودند كه «
هلال بن محسن»
صابئى از آن جمله است.
اينان را به اين جهت «
صابئين» گفتند كه از تقيد به انجام تمام دستورهاى يک دين سرپيچيدند، بنابراين آنها با تمام اديان از يک نظر موافق و از نظر ديگر مخالف هستند.
صابئان حنيف با
اسلام، و مشركان آنها با بتپرستان هماهنگ و همراه شدند و بين اين دو گروه، مناظرات و بحثهاى فراوان رد و بدل مىشد.
به هر حال آنها جمعيت بسيار كمى هستند كه در حال انقراضاند و در تعيين پيامبرى كه آنها خود را وابسته به او معرفى مىكنند اختلاف است و از پيامبرشان در قرآن نامى برده نشده است.
درباره عقايد صابئان گفته شده،
ازدواج با غير همكيش خود را حرام مىدانند و حتى الامكان به رهبانيت و ترک معاشرت بانوان دستور مؤكد دارند و بسيارى از آنها براثر آميزش فراوان با مسلمانان تغيير آيين مىدهند.
بعضى آنها را از پيروان «يحيى
بن زكريا» مىدانند و هم اكنون قريب پنج هزار نفر از پيروان اين آيين در خوزستان (كنار رود كارون و در اهواز، خرمشهر، آبادان) به سر مىبرند.
آيين خود را به حضرت يحيى
بن زكريا كه مسيحيان او را يحياى تعميددهنده يا «يوحناى معمد» مىخوانند منسوب كردهاند.
ولى نويسنده كتاب«بلوغ الارب»مىگويد: «
صابئين» يكى از ملتهاى بزرگ هستند و اختلاف نظر درباره آنان به نسبت معرفت افراد از آيين آنهاست.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «صابئان»، ج۲، ص۵۵۵.