شَهِیْق (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَهِيْق: (سَمِعُوا لَها شَهِيْقاً) «شَهِيْق» در اصل، به معناى صداى زشت و منكرى همچون صداى الاغ است؛ و گاه گفتهاند: از مادّه «
شهق» به معناى طولانى بودن گرفته شده (لذا كوه بلند را «جبل
شاهق» مىگويند) بنابراين، «
شهيق» به معناى ناله طولانى است. بعضى گفتهاند «
شَهِيق» صدايى است كه در سينه رفت و آمد مىكند،
به هر حال، اشاره به صداهاى وحشتانگيز و ناراحتكننده است.
(إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ) (هنگامى كه در آن افكنده شوند صداى وحشتناكى از آن مىشنوند، در حالى كه پيوسته فوران مىكند!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
راغب مىگويد: كلمه
شهيق به معناى طولانى شدن زفير است، و زفير به معناى رد نفس، و به عبارت ديگر بازدم است، البته بازدمى كشيده.
و فوران كه مصدر فعل تفور است، بنا به گفته
صاحب مجمع البیان به معناى ارتفاع جوشش است و كلمه تميز به معناى تقطع و
تفرق است و كلمه غيظ به معناى شدت خشم است و معناى آيه اين است كه: وقتى كفار در جهنم ريخته مىشوند، صداى
شهيقى از آن مىشنوند،
شهيقى كه چون مغناطيس آنان را به داخل خود مىكشاند، همانطور كه با
شهيق هوا داخل سينه كشيده مىشود، در حالى كه جهنم جوشان است و ايشان را مانند نخودى كه در ديگ جوشان بالا و پایين مىشود بالا و پایين مىكند، به طورى كه گويى از شدت
غضب مىخواهد متلاشى شود.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شَهِیْق»، ص۳۲۱.