• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شبهات خاتمیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آنچه که از متون قرآنی و روایی بر می‌آید این است که بحث « خاتمیت » یک امر مسلم درون دینی است ولی می‌توان بوسیله ادله‌ی عقلی آن را معقول ساخت. و لکن عده‌ای با این بحث مخالف بوده و با هدف قرار دادن اصل مساله، یک سری اشکالاتی بر آن وارد می‌کنند و برخی دیگر با ایراد شبهاتی در صدد به چالش کشیدن این امر از زوایای دیگر می‌باشند که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود.



دسته‌ای با رجوع به آیه «یا بنی آدم اما یاتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقی و اصلح فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون» «ای فرزندان آدم ! اگر رسولانی از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا برای شما بازگو کنند، (از آنها پیروی کنید) کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسی بر آنهاست و نه غمناک می‌شوند». چنین اشکالی را مطرح کرده‌اند که فعل مضارع «یاتینکم» بیانگر استمرار ارسال رسولان الهی بوده فلذا نمی‌توان معتقد به خاتمیت بود چرا که ختم نبوت دال بر انقطاع وحی و ارسال رسل می‌باشد.

۱.۱ - پاسخ شبهه

پاسخی که در جواب شبهه مذکور داده می‌شود این است که اولا؛ آیه فوق به داستان حضرت آدم علیه‌السّلام در ابتدای خلقت و هبوط ایشان به زمین اشاره دارد و نمی‌توان آن را به همه انسانها تعمیم داد. ثانیا؛ بنا بر سایر آیاتی که با آیه مزبور در یک سیاق‌اند، این نوع خطاب به دوران رسالت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مربوط نمی‌شود تا اینکه با خاتمیت ایشان تعارضی داشته باشد همچنان که خداوند می‌فرماید: «قال اهبطا منها جمیعا بعضکم لبعض عدو فاما یاتینکم منی هدی فمن اتبع هدای فلا یضل و لا یشقی» «(خداوند) فرمود هر دو از بهشت فرود آیید در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود. ولی هرگاه هدایت من به سوی شما آید، هرکسی از هدایت من تبعیت کند گمراه و نه دچار درد و رنج می‌شود».


فرقه بابیت معتقد است که مراد از «خاتمیت» به معنای پایان دهنده انبیاء و کسی که نبوت بوسیله او پایان می‌پذیرد، نیست بلکه قائل به غیب‌گو بودن پیامبر می‌باشد. همانطوریکه یکی از افراد طرفدار این فرقه می‌نویسد: « بعث رسول و نبی صاحب شریعت ختم نشده، بل ظهور انبیای تابع و غیرمستقل که در خواب ملهم شوند، ختم گردیده است... واژه « خاتم النبیین » دلالت بر ختم و انقطاع بعث رسول ندارد؛ زیرا هر رسولی نبی نیست تا از ختم نبوت ختم رسالت هم لازم آید».
[۵] روحی روشنی، خاتمیت، فصل اول و ص۳۳.
[۶] ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، ص۳۵.
فلذا ادعای این فرقه شامل دو بخش می‌شود؛ اولا اینکه در معنای «ختم» تحریف صورت گرفته ثانیا اینکه بین معنای نبی و رسول تفکیک شده است.

۲.۱ - پاسخ ادعای اول

ادعای اول این دسته بدین صورت پاسخ داده می‌شود که آنچه از مراجعه به منابع لغوی بدست می‌آید این است که معنای حقیقی واژه « خاتم » همان است که مسلمانان و دانشمندان اسلام این واژه را استعمال کرده‌اند و اگر بخواهیم این لفظ را در غیر موضوع له (معنای مجازی) بکار ببریم باید قرینه داشته باشیم در حالیکه بابیت برای استعمال معنای مجازی این واژه در آیه ۴۰ سوره احزاب ، هیچ قرینه‌ای ارائه نکرده‌اند.

۲.۲ - پاسخ ادعای دوم

اکنون به پاسخ ادعای دوم بهائیت می‌پردازیم که قائل به تفکیک بین معنای نبی و رسول شده‌اند این در حالی است که نبی در ترکیب «خاتم النبیین» به معنای کسی است که از طرف خدا پیامی آورده باشد چه دارای شریعت مستقل باشد چه نباشد (در قرآن به برخی از این انبیاء اشاره شده است) و این صفت مختص پیامبران بوده و بر دیگران اطلاق نمی‌شود. حتی در مورد ملائکه‌ی حامل وحی مانند جبرئیل هم که رسول به معنای مامور ابلاغ وحی آمده نه پیام آور از جانب خدا. بنابراین دلیل فرقه بهائیت ادعای آنان را اثبات نکرده و با ختم نبوت، رسالت نیز پایان یافته است.

۲.۳ - اعتراف حسینعلی بهاء

ضمنا خود حسینعلی بهاء پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را خاتم رسل و انبیاء معرفی کرده و به ختم هر دو امر «رسالت و نبوت» اعتراف کرده است. بنابراین دیگر جایی برای مغالطاتی
[۱۴] اسرارالآثار (فاضل مازندرانی) ج۳ ص۱۶۳ به بعد و روحی روشنی، فصل اول.
مثل اینکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم خاتم النبیین است نه خاتم رسولان و.... باقی نمی‌ماند.
[۱۵] اشراقات، ص۲۴۶.
[۱۶] اشراقات، ص۲۵۲.
[۱۷] اشراقات، ص۲۹۳.
[۱۸] مائده آسمانی (عبدالحمید خاوری) ج۴، ص۲۶۰.
ولی فرقه‌ی بابیت با طرح ادعای نبوت علی محمد باب و تصرف و تحریف در معنای خاتمیت، ختم نبوت با بعثت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را انکار کرده و او را موعود مقدس دانستند که با ظهور وی وعده همه پیامبران محقق خواهد شد. این گروه مدعی‌اند که باب دارای دو مقام « اولوالعزم » (صاحب کتاب و وحی) و مقام «مبشر» برای ظهور میرزا حسینعلی به عنوان پیامبر بعدی بود؛ محمد باب خود را برتر از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دانسته تا جایی که مدعی شد که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام از نخستین افرادی بودند که بر وی سجده کردند.


شبهه مذکور در صدد بیان این مطلب است که بنا بر نصوص دینی ، برخی از انبیاء مانند حضرت عیسی علیه‌السّلام حضرت خضر علیه‌السّلام ، حضرت الیاس علیه‌السّلام و.... هنوز زنده هستند، حال چطور می‌توان این بحث را با خاتمیت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم جمع کرد بطوریکه خدشه‌ای بر «ختم نبوت» وارد نشود؟
در برابر این دسته از شبهه افکنان می‌توان به دو صورت پاسخ داد:
اولا؛ اینکه مراد از خاتمیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ، عدم بعثت پس از ایشان است و انبیائی هم که در شبهه به آنها اشاره شده است قبل از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مبعوث شده‌اند.
ثانیا؛ اینکه با مبعوث شدن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ، فقط تشریع شریعت جدید و وحی تشریعی پایان پذیرفت و این هم همان معنای «خاتمیت» می‌باشد و انبیاء فوق الذکر هیچ کدام دارای این دو مشخصه نیستند.


شبهه بعدی که از جانب روشنفکران مطرح شده است ریشه در نظریه تجربه دینی دارد که در غرب توسط اشخاصی مثل شلایرماخر ، برگسون ، جان هیک و... مطرح شده است.
[۲۰] پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه ابراهیم سلطانی و احمد نراقی، تهران، طرح نو، ۱۳۸۸، چاپ ششم، ص۴۲ـ۴۱.
[۲۱] هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، ۱۳۸۱، چاپ سوم، ص۲۸۹-۲۸۸.
در این نگاه، وحی تا مرتبه حالات درونی و تجربه باطنی تنزل داده شده و ادعا شده است که این تجربه و حالات برای هرکسی حتی غیر از پیامبر هم احتمال دارد که روی بدهد در حالی که حقیقت و جوهره‌ی وحی غیر از تجربه دینی بوده که فقط انبیاء الهی با علم حضوری می‌توانند به آن دست یابند و افراد دیگر غیر از ایشان با حصول و کاربست معیارهای دقیق عقلانی به چیستی آن می‌رسند.
بنابراین دیدگاه، خاتمیت به معنایی که گذشت (انقطاع از وحی) نیست بلکه راه تجربه دینی برای غیر پیامبر هم باز بوده و ممکن است روی دهد و لکن تفاوت بحث در این است که دیگران نمی‌توانند مثل پیامبران ، از راه تجربه دینی تشریع کنند.

۴.۱ - وجه تفاوت پیامبر با دیگر انبیاء

طبق نظریه فوق، از آنجا که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم عین تجریه درونی و دست نخورده خویش را در اختیار مخاطبان خود قرار داده است فلذا امت بعد از عصر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نیز با دسترسی به قرآن ، با همان تجربه باطنی تفسیر نشده روبرو هستند. این همان وجه تفاوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با دیگر انبیاء و راز خاتمیت است که وحی دست نخورده توسط مردم تفسیر شود.
[۲۲] سروش، عبدالکریم، فربه تر از ایدئولوژی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۶ش، چاپ پنجم، ص۷۷.
صاحب این نظریه صراحتا بیان می‌کند که ادامه یافتن وحی از طریق تفسیر، راز خاتمیت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است.
[۲۳] سروش، عبدالکریم، فربه تر از ایدئولوژی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۶ش، چاپ پنجم، ص۷۸.
همچنین ایشان در عبارتی دیگر، خاتمیت را صفت پیامبر می‌داند نه صفت دین . زیرا معتقد است که دین از اول، همان دین آخرین پیامبر بود و این معنا در آیه‌های ۱۳ سوره شوری و ۶۷ سوره آل عمران بیان شده است.
[۲۴] سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۸.


۴.۲ - وحی محصول تجربه‌های درونی

بنابراین وحی ، محصول تجربه‌های درونی و باطنی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است و چون شخص ایشان از توان بسیار بالایی برخوردار هستند فلذا می‌توانند آن را در اختیار دیگران قرار بدهند. صاحب این نظریه در ادامه، به تنوع تجربه‌های دینی مانند دیدن حور و به معراج رفتن و... اشاره کرده و در فرق بین تجربه‌های دینی پیامبران و دیگران بیان می‌کند که تجربه‌های دینی پیامبران، تکلیف آور و عمل آفرین هستند
[۲۵] سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۳.
و در ادامه می‌افزاید: «مفهوم ولایت تشریعی که گوهر نبوت حقیقی است، چنین چیزی است. پیامبر ولی خداوند است و ولی بودن یعنی خود، حجت فرمان و سخن خود بودن. الحق تجربه شخصی خود را برای دیگران تکلیف آور دانستن و به این طریق و با این پشتوانه در جان و مال و عقیده و دنیا و سعادت مردم تصرف کردن تجربه بسیار گرانی است و دلیری بسیار می‌خواهد. این گوهر پیامبری است و پیامبری به این معنا ختم شده است».
[۲۶] سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۳.

همچنین ادامه می‌دهد: «پس از پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دیگر هیچ کس ظهور نخواهد کرد که شخصیتش به لحاظ دینی ضامن صحت سخن و حسن رفتار باشد و برای دیگران تکلیف بیاورد. ولی البته امکان تجربه‌های دینی یا رازدانی هرگز ختم نشده و جهان همواره میزبان اولیاء الهی است».
[۲۷] سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۳.

نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که چون وحی و تجربه دینی تفاوت بنیادین و جوهری با یکدیگر دارند فلذا تنزل دادن وحی به منزله تجربه دینی به هیچ وجه قابل قبول نمی‌باشد که در ذیل به برخی از این تفاوت‌ها اشاره می‌شود:

۴.۳ - تفاوت در ملاک و معیار

در تجربه دینی، ملاک و میزان ، حالات درونی خود شخص تجربه‌گر است و اگر کسی بخواهد تجربه درونی او را دریابد باید به سراغ سخنان و گفته‌های شخص تجربه گر برود ولی در وحی ، بنابر دیدگاه قرآن کریم ، محور و معیار، منبع، فیض الاهی و سرچشمه وحی است نه شخص تجربه گر؛

۴.۴ - تفاوت در نقش مخاطب

طبق نظریه تجربه دینی، پیامبر (و یا شخص تجربه‌گر) عامل بروز حالاتی است که نهایتا منجر به تجربه دینی می‌شود ولی در وحی که بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نازل می‌شود، طبق نظر قرآن کریم، ایشان، فقط قابل و ظرف نزول پیام الهی می‌باشند و از خود هیچ اختیاری برای تغییر محتوای وحی ندارند، همچنانکه خود قرآن نیز بر عدم نقش اساسی شخص پیامبر تصریح داشته و او را در قبال تغییر محتوای وحی تهدید کرده است.
بنابراین ایده «تجربه دینی» در تعارض آشکار با قرآن می‌باشد. برای تایید این مطلب به دسته‌ای از آیات قرآن استناد می‌کنیم که هر کدام به نحوی تجربه دینی انگاری وحی را مردود می‌دانند؛

۴.۴.۱ - عینیت وحی

آیاتی از سوره نجم نیز این حقیقت را مورد تصریح قرار داده است که آنچه پیامبر اسلام می‌گوید عین وحی است و نه یافته تجربه درونی او:
و النجم اذا هوی (۱) ما ضل صاحبکم و ما غوی (۲) و ما ینطق عن الهوی (۳) ان هو الا وحی یوحی (۴) علمه شدید القوی (۵) ذو مره فاستوی (۶) و هو بالافق الاعلی (۷) ثم دنا فتدلی (۸) فکان قاب قوسین او ادنی (۹) فاوحی الی عبده ما اوحی (۱۰) ما کذب الفؤاد ما رای (۱۱) ا فتمارونه علی ما یری (۱۲). .. ما زاغ البصر و ما طغی (۱۷) لقد رای من آیات ربه الکبری (۱۸).

۴.۴.۲ - گیرنده وحی و ابلاغ کننده

دسته دیگر آیاتی هستند که تصریح می‌کنند، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فقط قابل و گیرنده وحی و ابلاغ کننده آن بوده و حق هیچ گونه دخل و تصرفی را در آن نداشته است، حتی زمان نزول وحی هم به دست خود پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نبود:
«و انک لتلقی القرآن من لدن حکیم علیم...»
«ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قراناه ثم ان علینا بیانه...»
«قل لو شاء الله ما تلوته علیکم و لا ادراکم به فقد لبثت فیکم عمرا من قبله افلا تعقلون...»

۴.۴.۳ - تهدید در صورت تغییر محتوایی وحی

آیات ذیل از سوره حاقه به صراحت، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را در صورت تغییر محتوایی وحی تهدید می‌کند:
و لو تقول علینا بعض الاقاویل (۴۴) لاخذنا منه بالیمین (۴۵) ثم لقطعنا منه الوتین (۴۶) فما منکم من احد عنه حاجزین (۴۷) و انه لتذکره للمتقین (۴۸)
بر این اساس روشن می‌شود که خاستگاه نظریه تجربه دینی، مغرب زمین می‌باشد که از سوی اندیشمندان مسیحی، در برابر توجیه شبهات وارده بر کتاب مقدس تحریف شده، مطرح شد و لکن به هیچ وجه نمی‌توان این ایده را در مورد قرآن کریم که از هر گونه تحریف مصون است، مطابق دانست. چنانکه گذشت خود قرآن نیز به این امر اشاره می‌کند.


هر کدام از شبهات مطرح شده از سوی شبهه افکنان، به زاویه‌ای خاصی از « فلسفه خاتمیت » اشاره کرده و همه آنها با پیش فرض‌های خود، مساله را مورد نقد و بررسی قرار داد ه‌اند، در حالیکه با رجوع به خود قرآن و روایات اهل بیت علیه‌السّلام اصلا جایی برای مطرح شدن این شبهات و پیش فرض‌ها باقی نمی‌ماند.


۱. اعراف/سوره۷، آیه۳۵.    
۲. سبحانی، جعفر، الالهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، مؤسسه امام صادق «ع»، ۱۴۱۷ ق، ص۳۱۲.    
۳. سبحانی، جعفر، الالهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، مؤسسه امام صادق «ع»، ۱۴۱۷ ق، ص۳۱۳.    
۴. طه/سوره۲۰، آیه۱۲۳.    
۵. روحی روشنی، خاتمیت، فصل اول و ص۳۳.
۶. ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، ص۳۵.
۷. معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۲۴۵.    
۸. لسان العرب، ج۱۲، ص۱۶۳.    
۹. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۳.    
۱۰. صافات/سوره۳۷، آیه۱۳۳.    
۱۱. صافات/سوره۳۷، آیه۱۳۹.    
۱۲. مریم/سوره۱۹، آیه۵۴.    
۱۳. تکویر/سوره۸۱، آیه۱۹.    
۱۴. اسرارالآثار (فاضل مازندرانی) ج۳ ص۱۶۳ به بعد و روحی روشنی، فصل اول.
۱۵. اشراقات، ص۲۴۶.
۱۶. اشراقات، ص۲۵۲.
۱۷. اشراقات، ص۲۹۳.
۱۸. مائده آسمانی (عبدالحمید خاوری) ج۴، ص۲۶۰.
۱۹. آلوسی بغدادی، تفسیر روح المعانی، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج۳، ص۵۰.    
۲۰. پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه ابراهیم سلطانی و احمد نراقی، تهران، طرح نو، ۱۳۸۸، چاپ ششم، ص۴۲ـ۴۱.
۲۱. هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، ۱۳۸۱، چاپ سوم، ص۲۸۹-۲۸۸.
۲۲. سروش، عبدالکریم، فربه تر از ایدئولوژی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۶ش، چاپ پنجم، ص۷۷.
۲۳. سروش، عبدالکریم، فربه تر از ایدئولوژی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۶ش، چاپ پنجم، ص۷۸.
۲۴. سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۸.
۲۵. سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۳.
۲۶. سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۳.
۲۷. سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۳.
۲۸. نمل/سوره۲۷، آیه۶.    
۲۹. قیامت/سوره۷۵، آیه۱۹-۱۷.    
۳۰. یونس/سوره۱۰، آیه۱۶.    



سایت پژوهه برگرفته از مقاله «شبهات خاتمیت».    




جعبه ابزار