سفرنامه های سهام الدوله بجنوردی (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سفرنامههای سهام الدوله بجنوردی کتابی است به
زبان فارسی در شرح خاطرات سهام الدوله از سه سفر خود (دو سفر به تهران و یک سفر به فرنگ) و نیز سفرنامهای از خواهر وی؛ خاور بی بی شادلو می باشد.
کتاب، مشتمل بر یک پیش گفتار به قلم محقق، آقای
قدرت الله روشنی زعفرانلو و شش بخش است.
این سفرنامه در
ذیحجه ۱۳۰۷ ق. تحریر شده است. انگیزه مسافرت نخستین سهام الدوله به
تهران ظاهرا به علت شکایت امیرحسین خان شجاع الدوله ایلخانی، حاکم قوچان به ناصرالدین شاه بود، از این بابت که سهام الدوله را متهم به تحریک ترکمنهای حوزه حکومتی خود برای
غارت و
کشتار طایفه میلانلوی قوچانی کرده بودند و سهام الدوله از حکومت استرآباد معزول و به تهران احضار شده بود. اما با مطالعه سفرنامه درمی یابیم که در تهران به جای مؤاخذه با نهایت احترام با سهام الدوله رفتار شده و ابدا موضوع شکایت شجاع الدوله در میان نبوده است. حتی شاه او را با خود به
شکار میبرد و مذاکراتی را با او به انجام میرساند. با دقت نظر در کتاب روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، میتوانیم به علت این احضار پی ببریم و گویا احضار سهام الدوله در راستای برنامهای بوده است که به کمک انگلستان جهت قشون کشی به مرزهای
افغانستان تهیه شده بود.
اعتمادالسلطنه در وقایع این ایام از نگرانی شاه مطالبی نوشته است؛ ولی علت را نمیدانسته است. ذکر از جلسات محرمانه امین الدوله نشانه آن است که شاه از جانب انگلیسیها تحت فشار بوده است. یادداشتهای روز ۱۲ و ۱۴ و ۱۵ و ۱۶
رجب روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه مؤید مطلب است. نوشته سهام الدوله به تاریخ روز شنبه ۱۴
جمادی الاولی سال ۱۳۰۷ ق. در سفرنامه خود ناظر به اینکه شاه او را احضار کرده بود و به قول خودش در میان باغ گردش کنان فرمایشاتی فرمودند، اشاره به این جریان است.
این مطلب میتواند مؤید نظر اعتمادالسلطنه مبنی بر بودن برنامهای برای قشون کشی به مرزهای افغانستان باشد. سهام الدوله که مسلما جهت مشورت سیاسی و نظامی و شناسایی مناطق شمال
خراسان به تهران احضار شده بود، چون مردی واقع بین و به
قدرت نظامی واقعی طرفین کاملا وارد بود، قاعدتا شاه را از این گونه عملیات بر حذر میدارد و موضوع منتفی میشود.
این سفر در شنبه روز بیست و دویم شهر
ربیع الاول ۱۳۰۷ ق. آغاز و در روز دوشنبه بیست و ششم
جمادی الثانی همان سال پایان یافت و وی در این روز از تهران به سمت بجنورد بازگشت. سهام الدوله به صورت روزانه سفر خود را گزارش میکند.
سفر دوم سهام الدوله که در روز چهارشنبه هشتم شهر
رمضان سال ۱۳۱۲ ق. انجام شد، باز به امر ناصرالدین شاه بود که او را به تهران احضار کرده بود. این سفر هم برای مشورت صورت گرفت، هر چند در متن سفرنامه از این انگیزه یادی نشده است؛ اما از روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه معلوم میشود، برای مشورت در موضوع لشکرکشی به صحرای ترکمن و قلع و قمع ترکمانها بوده است.
پس از چند جلسه مذاکره با صدراعظم و شاه، متفق القول میشوند که روسیه تزاری دنبال بهانهای برای تجاوز به خاک
ایران است و دولت ایران در آن صورت
قدرت مقابله و جلوگیری از تجاوزات روسیه را ندارد. شاه به سهام الدوله پیشنهاد میکند، حکومت استرآباد را بپذیرد؛ ولی او که قبلا چندبار حاکم
استرآباد بود و طمع اولیای امور را از حاکم استرآباد میدانست، نرفت و فقط به حکومت
گرگان که محل سکنای طایفه کوکلان بود اکتفا کرد.
سفرنامه سوم مربوط به مسافرت
مکه معظمه و اروپاست. مسافرت
حج به علت بیماری سهام الدوله میسر نمیشود و در متن سفرنامه علت آن آمده است. سفر اروپا در روز روز دوشنبه اول ماه
ذیقعدة الحرام سال ۱۳۱۹ ق. انجام میگیرد؛ ولی متاسفانه سفرنامه ناقص مانده است. از مهرهایی که به گذرنامه مشارالیه و فرزندش حبیب
الله خان شادلو سردار منتصر زده شده است، معلوم میشود، آنها ممالک اروپای غربی را سیاحت کرده و از طریق مسکو به ایران بازگشتهاند.
سفرنامه چهارم به قلم خانم خاور بی بی شادلو خواهر یار محمد خان سردار مفخم است.
نویسنده این سفرنامه خاور بی بی شادلو است که در سال ۱۳۲۱ ق. برادرزاده خود به نام ترکان بی بی شادلو را به عنوان عروس برای همسری مرحوم علی اکبر سیف افشار (سیف السلطنه) پسر آجودانباشی کل؛ یعنی حسن خان افشار از بجنورد با کالسکه به تهران برد و از تهران دختر آجودانباشی کل را که مهرتاج افشار (مهرالسلطنه) نام داشت و به عقد عزیزالله خان شادلو (سردار معزز) درآمده بود، به بجنورد میآورد. هردو عروس غیابا به عقد دامادها درآمده بودند.
این سفرنامه متاسفانه ناتمام مانده است و معلوم نیست قسمتی از پایان سفرنامه مفقود شده یا اساسا نوشته نشده است. به نظر میرسد دنباله سفرنامه اساسا نوشته نشده، زیرا به هنگام مراجعت خاور بی بی از تهران یار محمدخان سردار مفخم در تاریخ ۱۴
شوال ۱۳۲۱ در
بجنورد درمی گذرد و احتمالا چون نویسنده سفرنامه در عرض راه از درگذشت برادر آگاه شده بود، دیگر حوصله نگارش شرح
مسافرت نداشته است.
با توجه به قراین و شواهد موجود، خاور بی بی حدود سال ۱۲۶۰ ق. متولد شده بود و زمان نگارش سفرنامه حدود شصت سال سن داشته است.
از دوران طفولیت نویسنده اطلاع کاملی در دست نیست. احتمالا یا نزد خانواده مادری خود که از طایفه قانکانلوی اسفراین بودند، تربیت شد و یا نزد عموهای خود در بجنورد میزیسته است. ولی احتمال اینکه دوران طفولیت و نوجوانی او در اسفراین گذشته باشد، بیشتر است، زیرا نامزدش از مردم اسفراین بوده است. خاور بی بی بعد از به حکومت رسیدن یار محمد خان نزد برادر آمد و تا پایان عمر نسبتا طولانی خود چه در زمان برادر و چه برادرزاده اش با احترام کامل در خانواده شادلو زندگی میکرد و ریاست حرمسرای برادر و برادرزاده خود را داشت و بالاخره در سال ۱۲۹۷ ش. در سن حدود هفتاد و شش سالگی در بجنورد درگذشت و در مقبره برادرش در بش قارداش بجنورد به
خاک سپرده شد.
خاور بی بی احتمالا نزد معلم سرخانه که معمول آن زمان بود، درس خواند و چون سواد فراگرفت و از کتابخانههای غنی
اجداد و برادر خود استفاده میکرد. وی علاوه بر کتب ادبی و دواوین شعرای ایران، بعضی از ادبیات اروپایی را که نمونههایی از آنها ترجمه و چاپ شده بود؛ از جمله سه تفنگدار و کنت مونت کریستو را خوانده بود.
از متن سفرنامه معلوم میشود که نویسنده دارای اعتقادات مذهبی بوده و در طول سفر هر جا به
امامزادهای میرسیده، به
زیارت میرفته است. به علاوه مشار الیها دوبار به زیارت
عتبات مقدسه و یک بار به مسافرت
حج رفته و به حاجی بی بی معروف بود.
بخش پنجم کتاب، متن چند نامه و تلگراف و صداق نامه را در بردارد. همچنین به این بخش، پژوهشی درباره نام طایفه شادلو (شادیلو- شادی) که توسط پرویز اذکائی نگاشته شده، پیوست شده است.
بخش ششم، به عکس اشخاص و تصاویر و ساختمانها اختصاص یافته است.
محقق بر سفرنامههای حاضر پاورقیهایی مرقوم داشته و فهرستهای ذیل را افزوده است:
فهرست نام اشخاص، اعلام جغرافیایی و فهرست مدنیات.