سعید بن اوس خزرجی انصاری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبوزِیدِ اَنصاری، سعید بن اوس بن ثابت خزرجی انصاری (۱۲۱ ـ ۲۱۵ق/ ۷۳۹ ـ ۸۳۰م)،
لغوی ،
راوی و نحوی می باشد.
جدّ او ثابت بن بشیر از قبیله خزرج و از
انصار پیامبر (صلی الله علیه وآله) بود و نسبت انصاری و خزرجی وی از همین جاست.
ثابت در
جنگ احد و
جنگ های پس از آن شرکت داشت و در شمار ۶ تنی بود که در
حیات پیامبر (صلی الله علیه وآله)
قرآن را جمع آوری کردند.
ابوزید
علم قرائت را از ابو عمرو بن علاء، راوی
بزرگ بصره و صاحب یکی از ۷
قرائت مشهور آموخت و بیش تر دست مایه علمی خود را در علم
لغت نیز از وی فراگرفت.
ابو زید اگرچه وابسته به
مکتب بصره بود، اما شوق
دانش اندوزی او را برآن داشت تا به دور از هر گونه
تعصبی در
مجالس درس
کوفیان نیز به کسب علم بپردازد. وی
دیوان های شعر عرب را از مفضّل ضّبی و دیگر کوفیان فراگرفت
و این امر مایه شگفتی منابع
کهن شده است، زیرا تا آن
زمان سابقه نداشت که کسی از
مکتب بصره برای
کسب علم نزد کوفیان رود.
ابوزید
نحو را نزد یونس و کیسان نحوی فراگرفت و از خلف احمر، عمروبن عبید، ابن عون، سعید بن ابی عروبه، ابن جریح، محمد بن عمرو بن علقمه، اسرائیل بن یونس و اسود بن شیبان روایت کرد.
اصمعی، خلف احمر، راویه معروف را شاگرد وی دانسته است.
ابوزید برای جمع آوری
اشعار ،
اخبار و
نوادر عرب ،
مدّت درازی را بین
بدویان گذراند و بیش تر از
همگنانش از آنان بهره جست.
مدتی را نیز در بین قبایل عقیل و قشیر که در آن زمان در
بصره متوطن شده بودند، به سر برد و از آنان
دانش بسیار آموخت.
وی پس از آنکه ذخایر عظیمی از
روایات را در علوم مختلف همچون
لغت ،
نحو،
اخبار ،
اشعار و
احادیث گردآورد، در بصره
مجالسی تشکیل داد که مورد اقبال دانش پژوهان و بزرگان علم و ادب آن
روز قرار گرفت.
شرکت برجسته ترین دانشمندان آن روز از جمله
سیبویه ، اصمعی، جاحظ، ابو نواس، ابن اعرابی، ابو حاتم سجستانی وابو عبید قاسم بن سلام هروی، در مجالس
درس او، خود بیانگر وسعت دامنه معلومات اوست.
علاوه بر ایشان کسانی همچون این شبّه، عبدالله بن محمد بن هارون توزی، خلف بزار و رؤیة بن عجّاج از شاگردان او به شمار می رفتند.
بزرگانی همچون ابوعثمان مازنی، محمد بن سلام جمحی، ابو حاتم سجستانی، ابو حاتم رازی، ابو عمر صابح بن اسحاق جرمی، ابوعدتان اعور و ابوالحسن مدائین از وی
روایت کرده اند.
ابن هشام نیز
اشعار چند تن از
شاعران را از قول او نقل کرده است.
مقام علمی و ادبی ابوزید سخت مورد ستایش منابع کهن قرار گرفته است. ابوطیب لغوی او را از
پیشوایان علم لغت دانسته و در
حفظ شعر،
لغت،
اخبار و نوادر عرب پس از ابومالک برتر از همه شمرده است.
او از قول ابن مناذر گوید: اصمعی ثلث لغت
عرب ، ابوعبیده نصف آن و ابوزید دو سوم آن و ابومالک تمام آن را می دانست.
ذهبی او را علامه و حجّ العرب
لقب داده
و در اخفش
دانش وی را از استادش ابوعمرو بن علاء بیشتر دانسته است.
روایات او را نیز تقریباً همه منابع کهن
موثق و مورد اعتماد خوانده اند.
به گفته منابع متعدّد، هر جا که سیبویه در اثر معروفش الکتاب، مطلبی را با ذکر «
اخبرنی الثقة» با «سمعت الثقــة» نقل میکند، مقصودش ابوزید است.
سیبویه در الکتاب ۹ بار از ابوزید
روایت کرده است که همه به لغت مربوط می شود.
از میان همه منابع کهن تنها ابن حبان بر ابوزید خرده گرفته و حدیثی از وی را با
جرح کرده است. او روایات ابوزید را در صورتی معتبر و مقبول دانسته است که موافق با گفته
ثقات باشد.
ابوزید از جمله دانشمندانی بود که در ۱۵۸ق به
دعوت مهدی خلیفه عباسی به
بغداد رفتند،
اما از مدت
اقامت وی در بغداد و چگونگی ارتباط او با
دربار خلافت اطلاعی در دست نیست.
شهرت ابوزید بیش تر در دو زمینه است:
۱. لغت شناسی: از اوایل سده ۲ق در هر
مکتب بصره و
کوفه دانشمندانی ظهور کردند که در عرصه
لغت و نیز
شعر و
اخبار و
ایام عرب (شرح جنگ های قبیله ای) و
انساب ، شهرت فراوان داشتند. اینان آثاری از خود بر جای گذاشتند که دست مایه اصلی
فرهنگ نویسان در نسل های بعد گردید.
ابوزید یکی از مشهورترین این دانشمندان است. او به گردآوری لغات و
لهجه های شاذ همت گماشت و رساله های لغوی فراوانی در موضوعات مختلف تألیف کرد که هر کدام به تنهایی لغت نامه تک موضوعی
کوچک و کم حجمی به شمار می رفت.
وی در این رساله ها که واژگان آنها را از
زبان بدویان و
فصحای عرب شنیده و گردآورده بود، علاوه بر شرح و توضیح، مترادفات،
اضداد و مشتقاتی را که همگی به موضوعی خاص مربوط می شدند، جمع می آورد، مانند رساله های المطر، الشجر، المیاء، النبات و غیر آنها.
این رساله های تخصصی، نخستین تلاش ها در تدوین
فرهنگ های بزرگ و جامع و
کتاب های لغتی بود که در عصرهای بعد پدید آمد.
امروزه از بین آثار لغوی پیشینیان که در دسترس ماست، کمتر کتاب یا لغت نامه ای است که مؤلف آن از آثار ابو زید به عنوان یکی از منابع اصلی خود استفاده و بدان ها استناد نکرده باشد.
در میان آن آثار به ویژه از اینها میتوان نام برد: اصلاح المنطق ابن سکیت،
و تهذیب الالفاظ همو
الحیوان جاحظ
و البرصان و العرجان همو،
خلق الانسان ثابت بن ابی ثابت، ادب الکاتب ابن قتیبه،
الکامل مبرد،
اعراب القرآن زجاج،
اشتقاق ابن درید،
مجمل اللغة اثر ابن فارس، و متخیرالالفاظ همو،،
المحکم و المحیط ابن سیده
و المخصص همو
و تثقیف اللسان ابن مکی.
۲. روایت شعر: ابوزید علاوه بر کوشش چشم گیری در عرصه لغت از بزرگ ترین
راویان سده ۲ و ۳ ق نیز به شمار میرود. وی بسیاری از روایات خلف احمر و دیگر راوی ها و نیز
اشعار جمعی از
شاعران بزرگ از جمله حسان بن ثابت و کعب بن مالک را جمع آوری و
روایت کرده است.
ابوزید را به همراه دو تن از راویان بزرگ
معاصرش یعنی اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنی (هـ م م)، باید از پیشگامان نهضت گردآوری و تدوین اشعار و اخار عرب که از نیمه دوم سده ۲ آغاز شده و تا اواخر سده ۳ق ادامه داشت، به شمار آورد.
این راویان
رنج دو کار بزرگ و دشوار را بر خود هموار ساختند:
اولاً با دقت کامل به جمع آوری اشعار و
اخبار پرداختند و چون می دانستند که پس از گذشت چندین نسل، به خصوص پس از
تحریفاتی که راویان بزرگ قبل از ایشان از جمله خلف احمر و حماد راویه، در روایات و
اخبار عرب وارد کرده اند،
دیگر نمی توان اشعار و
اخبار کهن را دست نخورده یافت، از این رو تنها به جمع آوری روایاتی پرداختند که از راویان
موثق یا مستقیماً از
زبان بدویان شنیدند و خود نیز به دیده
انتقاد در آنها نگریستند و کوشیدند درمیان این روایات،
سره را از ناسره باز شناسند.
ثانیاً چون تا آن
زمان روایات
سینه به سینه نقل می شد، برای حفظ آنها از
خطر نابودی یا
تحریف بیش تر درصدد
ضبط و
تدوین آنها برآمدند و در واقع روایت کتبی را جایگزین روایت شفاهی ساختند.
در نتیجه این امر مجموعه های عظیمی از
دیوان ها و آثار پیشینیان که امروزه از بزرگ ترین ذخایر
ادبیات عرب محسوب می شود، به رشته تحریر درآمد و از
خطر نابودی در
امان ماند.
ابوزید در
نحو نیز تبحر داشت چندان که به ابوزید نحوی معروف شد.
با این همه، نمی توان او را در ردیف دو نحوی برجسته معاصرش
خلیل بن احمد و
سیبویه به شمار آورد،
گرچه به تأیید بیش تر منابع، در این زمینه از اصمعی و ابوعبیده برتر بود.
وی چندان به اصلاح «
فساد » و «لحن» در
زبان عربی مصرّ بود که حتی در
دم مرگ نیز از تذکار و رفع اشتباهات دیگران دریغ نمی کرد.
برخی او را پیرو
مذهب قدریه (معتزله) و از
مخالفین نظریه
جبر دانسته اند.
ابوزید در پایان
عمر حافظه خود را از دست داد و سرانجام در ۲۱۵ق و به روایتی ۲۱۴ یا ۲۱۶ق در
زمان خلافت مأمون در
بصره درگذشت.
آثار چاپی:
۱. اللبأ و اللبن. ابوزید در این رساله به شرح انواع مختلف
شیر و مراحل پروردن آن از هنگامی که دوشیده می شود، تا زمانی که از آن
کره می گیرند، پرداخته است.
این اثر نخست به کوشش لویس شیخو در مجله المشرق
بیروت (۱۹۰۰م) به
چاپ رسیده و سپس بار دیگر به کوشش هافنر و لویس شیخو، همراه مجموعه البلغة فی شذور اللغة در بیروت (۱۹۰۸م) منتشر شده است.
۲. مسائیه، اثری است کم حجم در شرح برخی واژه های شاذ و نامأنوس. برخی آن را جزئی از کتاب النوادر فی اللغة می دانند
و چون نخستین واژه ای که مؤلف دراین
کتاب به شرح و توضیح آن پرداخته، لفظ «مسائیه» و برخی مشتقات آن است، خود اثر نیز به همین نام خوانده شده است. این کتاب همراه اثر معروف مؤلف، النوادر فی اللغة، به چاپ رسیده است.
۳. المطر، مجموعه ای است از اصطلاحات مربوط به
باران ،
رعد و برق ،
ابر ها و
آب ها که مؤلف در آن کمتر از اشعار عربی به عنوان
شاهد مثال استفاده کرده است.
این اثر نخستین بار به کوشش گوت هابل در ۱۸۹۵م در «مجله انجمن خاور شناسی آمریکا» به چاپ رسیده است.
لویس شیخو نیز آن را نخست در مجله المشرق
بیروت (۱۹۰۵م) و پس از آن جداگانه به چاپ رسانده است. این کتاب یک بار دیگر نیز همراه مجموعه البلغة فی شذور اللغة یاد شده به چاپ رسیده است.
۴. النوادر فی اللغة. همان گونه که از نامش پیداست، مجموعه ای است از برخی واژه ها و ترکیب های نادر و نامعمول که بیشتر در اشعار و
قصاید جاهلی و
اسلامی به کار رفته و مؤلف با ذکر مثال های متعدد به شرح و توضیح هر یک از آنها پرداخته است. در این اثر هیچ گونه ترتیب خاصی رعایت نشده است. بدین جهت می توان آن را صرفاً مجموعه ای از اشعار و لغاتی شمرد که با عناوین باب شعر، باب رجز و باب نوادر گردآوری شده اند.
ابوزید خود در آغاز کتاب
تصریح کرده که آنجه را تحت عنوان «باب شعر» آورده، از مفضّل ضبّی گرفته و بقیه را از
فصحای عرب شنیده است.
این اثر به همراه کتاب مسائیه مؤلف نخستین بار به کوشش سعید خوری شرتونی در
بیروت (۱۸۹۴م) به چاپ رسیده است.
۵. کتاب الهمز. در این اثر
حدود ۳۰۰ کلمه را که همگی در تمام صیغه ها دارای همزه اند، گردآوری است.
کتاب ۳۰ باب دارد و تقسیم بندی آن بر اساس جایگاه همزه در کلمه و بر حسب صیغه ها و گاه ترتیب حروف الفبا، صورت گرفته است.
این کتاب به کوشش لویس شیخو نخست در مجله المشرق بیروت (۱۹۱۰م) و بار دیگر بطور مستقل در همانجا (۱۹۱۱م) به چاپ رسیده است.
آثار یافت نشده:
۱. الابل و الشاة، ۲. الابیات، ۳. الامثال، ۴. ایمان عثمان، ۵. البری و الخزائم، ۶. بیوتات العرب، ۷. التثلیت، ۸. التضارب، ۹. التمر، ۱۰. الجمع و التثنیة، ۱۱. الجود و البخل، ۱۲. الحلبة (الحلسة)، ۱۳. حیلة و محالة، ۱۴. خبئا یا خباة، ۱۵. خلق الانسان، ۱۶. الرجل والقتب، ۱۷. الغرائز، ۱۸. غریب الاسماء، ۱۹. الفرق، ۲۰. فعلت و افعلت، ۲۱. قراءة ابی عمرو، ۲۲. القوس و الترس، ۲۳. اللامات، ۲۴. اللغات، ۲۵. المعزی، ۲۶. المقتضب، ۲۷. المصادر، ۲۸. المکتوم، ۲۹. المنطق، ۳۰. المیاه، ۳۱. النبات و الشجر، ۳۲. نابه و نبیه، ۳۳. نعت الغنم، ۳۴. نعت المشافهات، ۳۵. الواحد، ۳۶. الوحوش، ۳۷. الهوش و النوش، ۳۸. الهشاشة و الشاشة.
(۱) ابن ابی ثابت، خلق الانسان، به کوشش عبدالستار احمد فراج، کویت، ۱۹۸۵م.
(۲) ابن ابی حاتم عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
(۳) ابن انباری عبدالرحمن بن محمد، نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۵۹م.
(۴) ابن حنان محمد المجروحین، به کوشش محمد ابراهیم زاید، بیروت، ۱۳۹۶ق.
(۵) ابن حزم علی بن احمد، جمهز انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳ م.
(۶) ابن خلکان احمد بن محمد، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۷۲ق.
(۷) ابن خیر محمد، فهرس، به کوشش فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، بغداد ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م.
(۸) ابن درید محمد بن حسن، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۸م.
(۹) ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
(۱۰) ابن سکیت یعقوب بن اسحاق، اصلاح المنطق، به کوشش احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۶م.
(۱۱) ابن سکیت یعقوب بن اسحاق، تهذیب الالفاظ، به کوشش لویس شیخو، بیروت، ۱۸۸۶ ـ ۱۸۹۸م.
(۱۲) ابن سلام جمحی محمد، طبقات فحول الشعراء، به کوشش محمود محمد شاکر، قاهره، ۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۴م.
(۱۳) ابن سیده علی بن اسماعیل، المحکم والمحیط الاعظم، به کوشش عائشه عبدالرحمن، قاهره، ۱۳۷۷ق/ ۱۹۵۸م.
(۱۴) ابن سیده علی بن اسماعیل، المخصص، بولاق ۱۳۲۰ق.
(۱۵) ابن فارس احمد، متخیرالالفاظ، به کوشش هلال ناجی، بغداد، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
(۱۶) ابن فارس احمد، مجمل اللغة، به کوشش هادی حسن محمودی، کویت ۱۴۰۵ ق/ ۱۹۸۵م.
(۱۷) ابن فضل الله عمری احمد بن یحیی، مسالک الابصار، به کوشش فؤاد سزگین فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۱۸) ابن قتیبه عبدالله بن مسلم، ادب الکاتب، به کوشش محمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۱۹) ابن قتیبه عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۲۰) ابن قتیبه عبدالله بن مسلم، المعانی الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۸ق/ ۱۹۴۹م.
(۲۱) ابن مکی عمر بن خلف، تثقیف اللسان، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م.
(۲۲) ابن ندیم، الفهرست.
(۲۳) ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
(۲۴) ابوزید انصاری سعید بن اوس، النوادر فی اللغة، به کوشش سعید خوری شرتونی، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
(۲۵) ابوطیب لغوی عبدالواحد بن علی، مراتب النحویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم قاهره، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۵م.
(۲۶) ازهری محمدبن احمد، تهذیب اللغة، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
(۲۷) بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۲۸) بلاشر رژیس، تاریخ الادب العربی، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۹) جاحظ عمروبن بحر، الیرصان والعرجان، به کوشش محمد مرسی خولی، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
(۳۰) جاحظ عمروبن بحر، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
(۳۱) خطیب بغدادی احمدبن علی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۳۲) خوارزمی قاسم، «شرح» ضمن شروح سقط الزند، به کوشش طه حسین، قاهره، ۱۳۶۸ق/ ۱۹۴۹م.
(۳۳) ذهبی محمد بن احمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش صلاح الدین منجد، قاهره، ۱۹۵۶م.
(۳۴) زبیدی محمد بن حسن، طبقات النحویین و اللغویین، به کوشش محمد الوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
(۳۵) زجاج ابراهیم بن سری، اعراب القرآن، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
(۳۶) سیرافی حسن بن عبدالله،
اخبار النحویین البصریین، به کوشش فربتس کرنکو، بیروت، ۱۹۳۶م.
(۳۷) شلقانی عبدالحمید، الاصمعی اللغوی، قاهره، دارلمعارف.
(۳۸) ضیف شوقی، العصر الجاهلی، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۳۹) طلس محمد اسعد، حاشیه بر التثبیه علی حدوث التصحیف، تألیف حمزه اصفهانی، دمشق، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
(۴۰) عبدالتواب رمضان، مباحثی در فقه اللغة و زبان شناسی عربی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، ۱۳۶۷ش.
(۴۱) فاخوری حنا، تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۴۲) فروخ عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱ م.
(۴۳) قفطی علی بن یوسف، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
(۴۴) مبرد محمد یزید، الکامل، به کوشش محمد احمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۴۵) مزی یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۷م.
(۴۶) ناصف علی نجدی، سیبویه پیشوای نحویان، ترجمه محمد فاضلی، مشهد، ۱۳۵۹ش.
(۴۷) یاقوت، ادبا.
(۴۸) یاقوت، بلدان.
(۴۹) یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، به کوشش رودلف زلهایم، ویسبادن، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
(۵۰) یمانی عبدالباقی، اشارة التعیین، به کوشش عبدالمجید دیاب، ریاض، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۴م.
(۵۱) یوسف سم، «دستور زبان و فرهنگ نویسی» ترجمه علی محمد حق شناس، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش میان محمد شریف، ج۳، تهران، ۱۳۶۷ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگرفته از مقاله «ابوزید انصاری» ج۵، ص ۲۱۹۲.