سائبه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سائبه به معنی
شتر رها شده و آزاد و نیز به معنی
برده آزاد شده ای که تحت ولاى آزاد کننده نیست می باشد.
سائبه اسم فاعل از «ساب الماء؛ آب بر
زمین جارى شد» گرفته شده است. کسى که چارپاى خود را رها کرده تا هرجا بخواهد برود، مىگوید: «
سَیبْتُ الدّابةَ»
به مناسبت معناى لغوى به برده آزاد شدهاى که تحت ولاى آزاد کننده خود نیست «
سائبه» گویند؛ زیرا در تصرف مال خود آزاد است و هر کجا بخواهد آن را قرار مىدهد.
خداوند متعال در
قرآن کریم به چهار
بدعت نابجا درباره
حیوانات که در میان
عرب جاهلی معمول بوده، اشاره و تصریح مىکند: «خداوند براى هیچ یک از آنها حکمى مقرر نکرده است».
از جمله این بدعتها
سائبه است.
سائبه شترى است که اگر دوازده- و به روایتى ده- بچه شتر ماده مىزایید آن را آزاد مىساختند و حتى کسى بر آن سوار نمىشد و به هر چراگاهى وارد مىشد و از هر آبگاه و چشمهاى آب مىنوشید آزاد بود و کسى حق مزاحمت نداشت و از
شیر آن جز براى میهمان نمىدوشیدند.
برخى در تبیین مفهومى
سائبه گفتهاند: در
عرب جاهلی کسى
نذر مىکرد که چنانچه از سفر بازگردد و یا از بیمارى بهبود یابد، شترى را آزاد و رها سازد. در این صورت آن
حیوان آزاد بود در هر چراگاهى بچرد و از هر آبشخورى آب بنوشد و کسى حق سوار شدن بر آن و استفاده از شیر و گوشتش را نداشت.
برخى دیگر گفته اند:
سائبه شتر رها و آزاد شده براى بتها بوده است. مردم جاهلى این
شتر را در اختیار خدمتکاران بتها قرار مىدادند و آنان شیر آن را دوشیده، به مسافران مىدادند.
فقها در باب
وقف به مناسبت ذکر انواع وقفها از این نوع آیین جاهلى یاد کرده اند.
از
سائبه به معناى دوم در باب
ارث سخن گفته اند.
مولایى که با اختیار خود بردهاش را در راه خدا آزاد کرده بر او ولاى
عتق دارد و به سبب آن با شرایطى- از جمله نبودن
وارث نسبی براى برده- از او ارث مىبرد. در مقابل، پرداخت
دیه جنایات برده آزاد شده بر عهده صاحب
ولاء خواهد بود؛ لیکن در صورتى که برده به سبب
کفّاره یا
نذر و مانند آن آزاد شود، «
سائبه» خواهد بود و مولایش بر او ولایى ندارد.
سائبه همچون افراد آزاد مىتواند با شرایطى با دیگرى
عقد ضمان جریره ببندد. در این صورت، طرف قرارداد متعهد به پرداخت
دیه و
ارش جنایت او خواهد بود و
ارث او نیز براى آن فرد مىباشد.
وارث
سائبه بدون وارث- همچون افراد آزاد بى وارث- امام علیه السّلام است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، ص۳۴۳ تا۳۴۴.