زینالدین ابومحمد علی بن محمد عاملی بیاضی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زندگی نامه تفضیلی
بیاضی، صاحب الصراط المستقیم در این نوشتار آورده شده است.
(این متن، ذیل عنوان زین الدین ابومحمد
بیاضی در
کتاب فوق آمده است.)(۷۹۱ – ۸۷۷ قمری)
علامه شیخ زین الدین ابومحمد علی بن محمد بن یونس عاملی نباطی
بیاضی عنفجوری بقاعی مشهور به «
بیاضی» و «صاحب الصراط المستقیم» یکی از متفکران
قرن نهم هجری قمری است که از خطه عالم خیز و پربرکت
جبل عامل لبنان برخاست و در دانشهای متعدد اسلامی مانند
کلام،
تفسیر،
منطق،
حدیث،
شعر، ادبیات، آثار ارزشمندی از خود به جای گذاشته است.
بنا به نوشته ی
آیت الله العظمی مرعشی نجفی وی در چهارم ماه
رمضان المبارک سال ۷۹۱ هجری قمری مطابق با ۱۳۸۵ میلادی در روستای نبطیه از توابع جبلی عامل لبنان در خانواده ی
علم و فضیلت دیده به
جهان گشود.
منطقه ی جبل عامل در کشور لبنان کنونی از جمله مناطقی است که عالمان و متفکران بزرگی به عالم
اسلام اصیل و
جهان تشیع تحویل داده که هر یک از ایشان در پیشبرد این مکتب پویا و پرفروغ تلاش فراوان کردهاند. اسامی و شرح حال تعداد زیادی از ایشان را مرحوم
شیخ حر عاملی در اثر گران سنگ خود «امل الآمل» و نیز دیگران در آثار خود که مربوط به علمای آن سامان است، گردآوری و ثبت کردهاند.
یکی از نواحی جبل عامل روستایی به نام «نباطیه» یا «نبطیه» است که دانشوران فراوانی از آن روستای با برکت برخاستهاند. علامه
سید محسن امین در این باره میفرماید: نباطیه روستای «شقیق» (نوعی گل که شبیه لاله و
خشخاش و... است.)
و محل تجارت آن است. یکی از مهمترین مناطق جبل عامل است که به جهت برخورداری از
آب گوارا و زلال، باغها و درختان فراوان و سرسبزی دارد.
این بخش به دو قسمت جداگانه نبطیه ی تحتان (پایین) و نبطیه ی فوقان (بالا) تقسیم شده بود. ساکنان هر بخش، آیین و دین متفاوت از هم دارند، اما مشغول گذراندن زندگی در کنار هم به صورت مسالمت آمیز و حسن همجواریاند.
نبطیه ی فوقان (بالا) محل تولد عالمان دینی و
شیعه دوازده امامی است که از جمله ی ایشان علامه علی بن محمد بن یونس
بیاضی است.
در نبطیه ی تحتان که از لحاظ دینی و مذهبی متفاوت از نبطیه فوقان بوده، اکنون مقبرهای از علما وجود دارد که بنا به مشهور، مرقد مطهر علامه
بیاضی در میان ایشان است و مردم آن سامان، به این مقبرهها توجه ویژه دارند.
صاحب ریحانه الادبدر سبب نام گذاری
بیاضی چنین مینویسد:
«
بیاضی گفتن از آن رواست که یکی از اجداد ابو جعفر
مسعود بن عبدالعزیز بن محسن
بیاضی متوفای ۴۶۸ هجری قمری با لباس سفید در مجلس یکی از
خلفای عباسی با جمعی از عباسیین که تماما سیاه پوش بودهاند، حاضر گردید. سپس خلیفه پرسید: این
بیاضی (سفید پوش) کیست؟ به همین جهت لفظ
بیاضی لقب او و سپس نام خاندان او گردید. دور نیست که
بیاضی گفتن دو تن دیگر، یعنی علی بن محمد بن یونس و زین الدین علی بن عبدالجلیل
بیاضی ساکن ری، به جهت این باشد که ایشان از این خاندان و تبار بوده باشند. (برای توضیح بیش تر به منابعی چون ریاض العلماء و ریحانه الادب مراجعه شود. و نیز کتاب مفصل و مستقلی در «شرح احوال و آثار و افکار» مرحوم
بیاضی توسط نگارنده تدوین شده است که از سوی موسسه ی «کتابشناسی شیعه» به چاپ رسیده است.)
البته عدهای بر این باورند که این واژه یا منسوب به طایفه ی «بیاضةالانصار» از قبایل
انصار است که سلمه بن صغر
بیاضی صحابی
رسول خدا، صلی الله علیه وآله، و زیاد بن لبیةبیاضی انصاری و زرعه بن عبدالله
بیاضی و چند تن دیگر از راویان اخبار و احادیث به آن طایفه منسوباند، یا منسوب به پارچه یا لباس
بیاض پنبهای (سفید رنگ) است که نوع مرغوب آن به نام نصافیه در ری بافته میشد و بافندگان و فروشندگان آن به
بیاضی معروف بودند.
خانواده ی
بیاضی یکی از خاندان اصیل و مشهور آن سامان میباشد که
جهان اسلام و سپهر تشیع عالمان و متفکران فراوان و بنامی را از ایشان دیده است، دانشمندانی مانند شیخ حسن بن یونس
بیاضی عموی علامه
بیاضی و شیخ محمد بن علی بن محمد بن یونس فرزند علامه
بیاضی و جناب محمد بن یونس پدر دانشمند و فاضل ایشان است. جناب علامه علی بن محمد مدتی در محضر ایشان به فراگیری
علوم اسلامی پرداخت و بنا به گفته ی آیت الله مرعشی نجفی، جناب محمد بن یونس از جملة افرادی است که علامه علی بن محمد از ایشان نقل روایت کرده است.
عالمی چون علامه علی بن محمد بن یونس
بیاضی با تالیفات گوناگون باید در محضر بزرگان اهل دانش و بصیرت زانوی تلمذ زده و از دریای علوم و دانش ایشان بهرهها برده باشد، ولی با کمال تاسف درباره ی شیوه تحصیل و محل آن و اساتید این متفکر بزرگ مطالب چندانی در دست نیست. از آن چه به طور اجمال از طریق زیست نامه نگاران در دسترس ما دارد و قرار، نیز در اجازه ی روایی ایشان به یکی از شاگردانش و هم در کتاب الصراط المستقیم، نام پنج نفر از اساتید و مشایخ روایی او، به شرح زیر بر ما معلوم شده است:
۱ ـ شیخ ابوجعفر محمدبن یونس عاملی
بیاضی (پدر بزرگوار و گرامی ایشان)
۲ ـ شیخ حسن بن یونس عاملی
بیاضی (عموی متفکر و عالم بزرگوار علی بن محمد بن یونس
بیاضی)
۳ ـ سید جلیل القدر زین الدین علی بن محمدبن دقماق شریف حسینی که عالم وارسته و معلم اخلاق و کلام و فقه و... بود و آثاری از خود در اخلاق و کلام به جای گذاشت. (دو اثر باقی مانده از این عالم وارسته عبارتند از: نزهة العشاق فی مکارم الاخلاق و غایة المرام فی علم الکلام. نویسنده، هر دو اثر مذکور را تصحیح و تحقیق و آماده ی چاپ کرده است.)
۴ ـ شیخ جمال الدین احمدبن حسین بن مطهر. از تعبیر علامه
بیاضی در اجازه ی نامه ی مذکور به دست میآید که ایشان از بزرگان اهل علم آن سامان بوده است. (برای اطلاع از شخصیت و جایگاه این دو استاد بزرگوار نزد علامه
بیاضی رجوع شود به اجازه نامه ی روایی علامه
بیاضی به شاگردش ناصربن ابراهیم بویهی.)
۵ ـ زین الدین علی بن محمد تولین. علامه
بیاضی در کتاب الصراط المستقیم از این شیخ روایی خود نام برده و روایتی از ایشان درباره ی آخرین کلام
امیرالمؤمنین علی، علیه السلام، را از اصبغ بن نباته نقل کرده است.
۶ ـ شیخ ناصر بن ابراهیم
این عالم سخت کوش و پرتلاش علاوه بر ثمرات مکتوب و آثار مدون، به تعلیم و تربیت افراد برای کسب معارف و دانش
اهل بیت، علیهم السلام، مشغول بود. او قطعا شاگردان زیادی را پرورش داده است. ولی با کمال تاسف از فعالیت علمی ایشان و هم عصران وی در آن سامان، جز اندکی، در دست نیست و به واسطه ی حوادث طبیعی و جنگهای ویرانگر، آثار عالمان آن سرزمین از دست رفته است. (برای توضیح بیش تردر این باره رجوع شود به مقدمۀ علامه
آقابزرگ طهرانی بر جلد دوم الصراط المستقیم.)
آن چه قطعی و مسلم است و در کتب سیره و تراجم آمده است، چهار نفر از متفکران اسلامی به عنوان شاگردان وی نام برده شدهاند:
۱ ـ شیخ محمد بن علی بن محمد بن یونس فرزند مرحوم علامه
بیاضی که بنا به نقل آیتالله مرعشی وی اجازه ی روایتی از پدرش گرفته است.
۲ ـ شیخ ناصر بن ابراهیم بویهی حساوی
(درگذشت ۸۵۳ هجری قمری) وی بنا به نقل الحلقة الضائعه (من تاریخ جبل عامل من الفتح الاسلامی حتی السیطرة العثمانی، علی داوود جابر.) از نسل ملوک بنی بویه بوده که پس از
هجرت به جبل عامل در روستای «عیناتا» مسکن گزیدهاند و مشغول تحصیل و فراگیری علوم و معارف از عالمان آن جا همانند ظهیرالدین عاملی و دیگران بوده است.
ایشان پس از فراگیری علوم و معارف، بر اثر
طاعون در سال ۸۵۲ هجری درگذشت.
۳ ـ شیخ بزرگوار تقی الدین ابراهیم بن علی بن محمد بن صالح کفعمی متوفای ۹۰۵ هجری قمری. او صاحب آثار و تالیفات فراوان و گران بها است که مشهورترین آنها مصباح المتهجدو البلد الامینو محاسبة النفساست.
۴ ـ شیخ شرف الدین بن جمال الدین بن شمس الدین بن سلیمان.
علامه
بیاضی به جهت فراگیری علوم گوناگون و تبحر در دانشهایی چون کلام، منطق
تفسیر،
حدیث،
فقه،
ادبیات،
شعر،
لغت ،... که در هر یک از آنها آثاری از خود به جای گذاشته است، مورد توجه متفکران اسلامی قرار گرفت و هر یک از ایشان به نحوی از وی تمجید و تجلیل کردهاند. به نمونههایی از سخنان ایشان درباره وی اشاره میگردد.
مرحوم کفعمی در وصف استادش فرموده است: «پیشوای متفکران علامه یگانه ی دوران، کسی که انوار جبروت بر او فرود آمده، کسی که اسرار ملکوت را به دست آورده و بر آنها دست یافته، و در بردارنده کمالات پیشینیان و آیندگان، بازمانده ی دلائل و حجتها بر جهانیان...» . («الامام العلامة فریه الدهر و وحید العصر مهبط انوار الجبروت فاتح الاسرار الملکوت خلاصة الماء والطین جامع کمالات المتقدمین و المتاخرین بقیه الحجج علی العالمین الشیخ زین المله و الحق و الدین علی بن یونس لااخلی الله الزمان من انوار شموسه و ایضاح براهینه و دروسه بمحمد وآله»)
میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، علامه
بیاضی را چنین توصیف میکند: «عالمی است فاضل فقیه محدث، محقق مدقق، ادیب شاعر، متکلم متبحر، وحید عصر و فرید دهر خود، از اکابر مشایخ شیعه و جامع کمالات اوائل و اواخر به شمار میرفت» (در این باره رجوع کنید به کتاب «علامه
بیاضی احوال و افکار و آثار» تالیفنویسنده، بخش «علامه
بیاضی از منظر اهل دانش.». )
مرحوم شیخ عباس قمی در الکنی والالقاب درباره ی ایشان چنین میفرماید: «الشیخ الجلیل الفاضل المحقق المدقق المتکلم الثقة الرضی...» .
علامه علی بن محمد بن یونس
بیاضی در قرن نهم هجری قمری نشو و نما کرد و تفکرات خود را بر آن اساس سامان داده است، البته تفاوتی در رویکرد میان ایشان و دیگران که هم عصر او بودهاند، دیده میشود.
در توضیح مطلب فوق باید گفت، قرون هفتم و هشتم و نهم هجری دورانی است که مباحث مطرح شده در جامعه ی علمی و مراکز پژوهشی در آن عصر، بیش تر گرایش به ذکر فضائل و جایگاه
ائمه معصوم، علیهم السلام، و افضلیت آن ذوات مقدس و استحقاق ایشان در جانشینی رسول گرامی
اسلام، صلی الله علیه وآله، داشته است. بیش تر آثار تالیف شده در آن زمان، درباره ی
امامت و
ولایت بوده است.
البته معنای این سخن، دوری از
استدلال و اقامه ی
برهان بر خلافت و جانشینی بلافصل
امام علی، علیه السلام، و دیگر ائمه، علیهم السلام، نیست، بلکه به این معنا است که حجم کتب تالیفی بر اساس روش نقلی به جهت اقتضای شرایط آن عصر، بیش از رویکرد عقلی بوده است. به بیان دیگر نص گرایی و عقل گرایی تاویلی، رویکرد غالب آن عصر بوده است.
باید توجه داشت که متکلمان، با سه گرایش و رویکرد، باورهای دینی را تبیین و از آنها دفاع میکنند و شبهات مطرح شده را پاسخ میدهند: یکی رویکرد نص گرایی است که متکلم در این رویکرد از
آیات و
روایات و نصوص دینی برای اهداف مذکور بهره میگیرد و بر همان اساس استدلال میکند و از این رو تکیه گاه اصلی ایشان نصوص دینی است. به تعبیر دیگر، ایشان، فتاوا و نظر خود را در قالب متون دینی بیان میکنند، همانند مرحوم
شیخ صدوق و مرحوم صاحب وسائل. رویکرد دیگر عقل گرایی تاویلی است. به این معنا که در بررسی آموزههای دینی جایگاهی برای
عقل معتقدند و از ادله و براهین عقلی کمک میگیرند، البته عقلی که از متون دینی برخاسته باشد. چهرههایی مانند
شیخ مفید و
سید مرتضی علم الهدی از این گروهاند.
البته میان این دو شخصیت در توجه به عقل، تفاوتی وجود دارد.
رویکرد سوم خردگرایی فلسفی است که هر یک از
نص و عقل جایگاه مستقلی دارند و حوزه ی هر یک جدای از دیگران است. سرامد پیروان این رویکرد، بلکه مبتکر این رویکرد، جناب
خواجه نصیرالدین طوسی است. عدهای از شیوه و رویکرد مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی تعبیر به فلسفی شدن کلام میکنند. در این روش آموزههای فلسفی در تبیین باورهای کلامی به کمک گرفته میشود و بدون این که نص، تکیه گاه اصلی باشد، آنها را اثبات و از آنها
دفاع میکنند.
پس از مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی رویکرد غالب جوامع علمی آن عصر، رویکرد سوم بود و دیگران تحت تاثیر آن قرار گرفته بودند. در چنین جو علمی حاکم، مرحوم
بیاضی یک بازگشتی انجام داد و از رویکرد غالب عصر خود رویگرداند و بر اساس عقل گرایی تاویلی، آثار خود را سامان داد و از آن رویکرد، در تبیین اهداف خود کمک گرفت. به تعبیری، از صبغه ی (رنگ) فلسفی دادن مسائل کلامی خودداری کرده است.
میتوان گفت، از جمله ویژگی آثار مرحوم
بیاضی، به پیروی از برخی اساتید خویش، عدم تبعیت از رویکرد و روش حاکم برعصر خود بود. (لازم به ذکر است که متفکرانی مانند فاضل مقداد نیز پیش از علامه
بیاضی از این رویکرد پیروی کردهاند و مرحوم
بیاضی نیز از آثار ایشان در سامان دادن تآلیفات خود بسیار بهره برده است.) و ظاهرا بر همین اساس، استدلال فلسفی بر ضرورت بعثت انبیا و شناخت
پیامبر و اوصاف آن را نپذیرفته و آن را رد کرده است.
البته ایشان در برخی از آثار خود از قواعد و قوانین منطقی استفاده کرد و مطلوب خود را به اثبات رساند. این عمل و شیوه ی او، بیانگر رویگردانی کامل از روش فلسفی و روش حاکم بر عصر خود نیست. حاصل آن که رویکرد و روش کار ایشان در آثار کلامی خود رویکرد عقل گرایی تاویلی است. او از این رویکرد استفاده کرد و نظم و ترتیب ارائه شده از جانب خردگرایان فلسفی را کنار گذاشت و براساس آثار عقل گرایان تاویلی، آثار خود را سامان بخشید. از این رو میبینیم کتاب عصرة المنجودرا که یک اثر جامع کلامی است، همانند آثار سید مرتضی از متقدمان و
فاضل مقداد سیوری از متاخراین تنظیم کرد. میتوان گفت از آنان تاثیر پذیرفته، ولی با استقلال رای و نظری که داشته است. او تبعیت محض از ایشان نداشته است.
هر متفکری در آثار خود از روش خاصی بهره گرفته و برجستگی ویژهای به آثار خود داده است. از جمله ویژگیهای مرحوم علامه
بیاضی در آثار خویش، پرداختن به نقل آراء و اقوال مخالفان و موافقان به طور مستند است. لذا میتوان گفت، اگر دقت و تآمل گردد، آثار او، دائرة المعارف عقاید و انظار دربارۀ فرق گوناگون و مذاهب مختلف به همراه ذکر منابع و مصادر و صاحبان آراء به شمار میرود. بر این اساس گفتهاند:
«از نکات برجسته ی بیش تر آثار وی، اهتمام به ارائه ی شواهد متنوع از گفتههای صاحبان اقوال و مستندسازی و گردآوری انظار فرقهها و مذاهب گوناگون است که میتوان آنها را در بردارنده ی آثاری دانست که درگذر زمان از میان رفتهاند.» .
ویژگی دیگر ایشان، عدم تعصب در نقل اقوال و تبیین و توضیح آن به نحوی که آرای مخالفان را به طور مستند و مستدل و روشن آورده و گاهی اشکالات وارد بر آن را نیز پاسخ داده و سپس پاسخ و رای مطلوب خود را ارائه کرده است. (این شیوه و روش ایشان در الصراط المستقیم و عصره المنجود بسیار به چشم میخورد.)
از برجستگیهای دیگر آثار وی، بیان مطالب به شیوه ی گفت وگویی است؛ یعنی، ایشان به سبک مناظره و گفتگوی دو طرفه و ترسیم مجلسی که موافق و مخالف موضوع مورد بحث ـ همانند میزگرد و جلسه ی نقد و نظر ـ گرد هم آمده، بدون کوچکترین ملاحظه کاری و البته با رعایت ادب و احترام هر یک، نظر خود را بیان میکند و به اصطلاح شیوهای که در بیشتر آثارش به کار رفته شیوه ی «ان قالو ـ قلنا» و یا «ان قلت ـ قلنا، قلت» میباشد.
از امتیازات دیگر آثار وی، بررسی همه جانبه ی موضوع مطرح شده است. به نحوی که با شیوه ی مذکور شبهات و سؤالات گوناگون درباره ی مسئله را آورده و پاسخ داده است. برای نمونه در جلد اول الصراط المستقیم، باب چهارم، مربوط به اثبات
وحی و بیان صفات او، این شیوه را به کار گرفته است. در فصل اول به راههای اثبات میپردازد. در میان این فصل، بحث لطف بودن امام را و این که تعیین
امام بر
خداوند متعال از این باب
واجب است، ذکر کرده و سؤالات و اشکالات گوناگون آن را در طی حدود ده صفحه آورده و پاسخ هر یک را بیان کرده است.
اگر چه ایشان یک عالم متکلم است، ولی در کتب کلامی خود از دیگر
علوم اسلامی غافل نبوده و از هر یک استفاده کرده است. به طور مثال کتاب الصراط المستقیم، کتابی است در موضوع
امامت البته بحث توحید و نبوت را بسیار مجمل و خلاصه مطرح کرده، ولی در عین حال از دانش
تاریخ و
علوم حدیث و
رجال و
تفسیر و حتی
فقه غفلت نورزیده و از هر یک از آنها به مناسبت و اقتضای شرایط، بهره ی کافی برده و گاهی فصل و بخش خاص و مستقلی را به آنها اختصاص داده است.
مرحوم علامه
بیاضی در موضوعات گوناگون، اگر چه آراء و انظار نو اختصاصی نادر ندارد، ولی در روش بیان مطالب و شیوه ی ذکر شبهات و پاسخ آنها، سبک خاصی دارد. با این وصف بعضی از نظریههایی مطرح شده را میتوان به او نسبت داد، اگر چه پیش از وی به نحوی مطرح بودهاند. اکنون به برخی از آنها اشاره میگردد.
از دیر باز یکی از مسائل و موضوعات مطرح نزد
متکلمان و فرق مختلف، مسئله ی مخلوق بودن یا نبودن کلام
الهی است. این مسئله، در برههای از زمان، به عنوان یک اهرم سیاسی برای تخطئه کردن رقیبان به کار گرفته شد و جنایاتی در پی آن صورت گرفت.
علامه
بیاضی ضمن مطرح کردن آرای مختلف در این زمینه، به صراحت، مخلوق بودن کلام وحی و
قرآن کریم را اعلام و ادله ی گوناگونی برای آن اقامه کرده است.
متفکران اسلامی درباره جنبههای اعجاز قرآن کریم سخن گفتهاند و جهت و وجه اعجازی آن را متذکر شدهاند. مرحوم فاضل مقداد در اللوامع الالهیهاز کتاب معترک الاقرآن فی اعجاز القرآنتالیف ملا جلال سیوطی نقل میکند که «عدهای از متفکران وجوه اعجاز قرآن کریم را به هشتاد وجه شمارش کردهاند ولی بهتر این است که بگوییم وجوه اعجاز قرآن تعداد مشخصی ندارد»
حکیم قدوسی خواجه نصیرالدین طوسی در
تجرید الاعتقاد میفرماید:
«درباره ی اعجاز قرآن وجوهی را گفتهاند. عدهای آن را به جهت فصاحتش میدانند و گروهی به جهت اسلوب و فصاحتش و گروه دیگر آن را به جهت صرفه بودن
معجزه میدانند و حال آن که همه ی این وجوه محتمل است.» .
در
قرن سوم هجری نظریهای ارائه شد که جنبه ی
اعجاز قرآن را به «صرفه» دانست، یعنی
خداوند متعال مانع میشود که افراد
بشر بتواند همانند قرآن بیاورند. مرحوم
بیاضی در الصراط المستقیم
و عصرة المنجود
این نظریه را اختیار کرده است.
علامه
بیاضی در الکلمات النافعاتدر پاسخ شبهه ی معروف «نفی تعلق علم الهی به غیر» به جهت این که در صورت پذیرش آن، ذات حق تعالی محل حوادث خواهد شد؛ زیرا ایشان، علم را صورتی مساوی با معلوم که در عالم حلول میکند، میدانند، در یک جمله ی کوتاه میفرماید: «ما
علم را از مقوله ی اضافه میدانیم و این مبتنی بین عالم و معلوم است و این مطلب، شبهه را از اصل ساقط میکند.» .
علامه
بیاضی در برخی از آثار خود نسبت به شیوههایی که گروهی از متصوفه در موضوع
توحید ارائه کردهاند انتقاد کرده و فنای در توحید را که سرانجامش اتحاد
خالق و مخلوق یا حلول خالق در مخلوق باشد، ممتنع دانسته است.
وی علاوه بر کلام و معقولات، در
اخلاق و
تهذیب نفس و تصفیه ی باطن و
زهد نیز سرآمده بوده است. لذا بحث مفصلی درباره ی حدیث «
قرب نوافل» آورده و سخن در تخلیه ی
قلب و فناء آورده و از رهگذر تهذیب نفس و تصفیه ی باطن، زهد را به شکل زیبائی مطرح کرده است.
از این رو میتوان از سخنان وی درباره ی حدیث قرب نوافل و تخلیه ی قلب و واردات قلبی، به دست آورد که ایشان با عرفان راستین و معنویت واقعی اسلامی آشنا بوده و تهذیب نفس و
اخلاق را شرط لازم و ضروری سیر و
سلوک میداند، ولی با تصوف انحرافی و متصوفان خالی از
حقیقت که به دنبال دکان و دفتر و دستک و خرافات و منیت و انانیت هستند و هدفی جز مخالفت با آموزههای اصیل دینی ندارند، مخالف بوده و آن را به نقد کشیده است. از این نکته میتوان سر به کارگیری کتاب کشف المعایب الصوفیه به عنوان یکی از مصادر کتاب ارزشمند الصراط المستقیم را به دست آورد.
از جمله ویژگی علامه
بیاضی پرداختن به جنبه ی ادبی است که به جهت تسلط ایشان به ادبیات، این بعد از شخصیت وی، در تمام آثارش نمایان است، بویژه در خطبه ی مجنسه که برخی آن را خطبه بلیغه گفتهاند. (برای توضیح بیش تر به کتاب علامه
بیاضی احوال و انکار و آثار او مراجعه شود.)
هر متفکر و عالمی در طول زندگی علمی خویش پس از طی مراحل تحصیل و
تهذیب با تربیت شاگرد و دستگیری از نفوس
مستعد و تالیف کتب و رسائل، از خود آثاری را برای آیندگان به یادگار میگذارد و معارف گذشتگان را به نسل بعدی انتقال میدهد. علامه
بیاضی نیز که خود متفکری ژرف نگر و عالمی وارسته است در این زمینه از خود یادگارانی دارد. بخشی را در قسمت شاگردان ذکر کردیم و بخش دیگر را که آثار قلمی و تدوین او است، در این قسمت میآوریم. اگر چه تاسف خود را باید اظهار کنیم که حوادث طبیعی و تسلط معاندان و جنگ و تجاوز و خون ریزی دشمنان، بسیاری از آثار عالمان گذشته، از جمله مرحوم
بیاضی را او میان برده و ما را از فیض آنها بی بهره کرده است.
آثار مکتوب علامه
بیاضی آن چنان که در شرح حال وی آمده، قریب به بیست کتاب و رساله است که در علوم گوناگون اسلامی تالیف یافته است، ولی با کمال تاسف بیش از هشت مورد از آنها در دست نیست. آثار علامه
بیاضی را به دو بخش کلامی و غیر کلامی تقسیم میکنیم. از آثار غیرکلامی ایشان دو اثر باقی است و از آثار کلامی شش اثر در دست است.
آثار غیرکلامی ایشان هفت مورد است که از آن، دو مورد در اختیار پژوهندگان و متفکران قرار دارد که به شرح زیر است:
۱ ـ منخل (منحل) الفلاح ((مختصر مختلف الشیعه اثر
علامه حلی)
۲ ـ نجد الفلاح (مختصر صحاح اللغهاثر محمد بن اسماعیل جوهری)
۳ ـ زهدة البیان و انسان الانسان (تلخیص و گزینش
تفسیر مجمع البیان اثر مرحوم طبرسی.)
۴ ـ اللمعه (اللمحه) در منطق. مرحوم صاحب
روضات الجنات به نقل از صاحب ریاض العلماء تالیف این کتاب را ۸۳۸ هجری قمری ذکر کرده است.
۵ ـ مجموعه ی رسائل و فوائد متفرقه. این مجموعه به خط مرحوم
بیاضی بوده که صاحب ریاض آن را دیده است.
۶ ـ اجازه ی روایی به ناصر بن ابراهیم بویهی. این اجازه نامه را مرحوم
علامه مجلسی در بخش اجازات کتاب
بحارالانوار آورده است.
۷ـ خطبه مجنسه. این خطبه ی بسیار بلیغ و پرمحتوا را شاگرد دانشمندش جناب تقی الدین ابراهیم کفعمی در کتاب مصباح آورده است.
۱ـ المقام الاسنی فی تفسیر اسماء الحسنی. از این کتاب علامه
بیاضی در عصرة المنجود و الرسالة الیونسیةیاد کرده است. شرح حال نویسان گفتهاند،
مرحوم کفعمی این اثر را در المصباح آورده است، ولی ظاهرا این مطلب صحیح به نظر نمیرسد، مگر این که بخشهایی از آن را بدون استناد به وی ذکر کرده باشد. این، فقط، یک احتمال است.
۲ـ فاتح الکنوز المحروزة فی ضمن الاجوزة. این اثر را شرح حال نویسان برای وی ذکر کردهاند و گفتهاند علامه
بیاضی ارجوزهای به نام ذخیره الایمان دارد که خود به شرح آن پرداخته است.
۳ـ رساله فی الامامة.
۴ـ رساله الاکرام والانعام فی علم الکلام
۵ ـ منتخب بصائر الدرجات
از کتابهای فوق اثری بر جای نمانده است جز مطلبی که مرحوم صاحب ریاض العلماءفرمودهاند که برخی از اینها را به خط مرحوم کفعمی و برخی را به خط مرحوم
بیاضی در دو مجموعه ی جداگانه دیدهاند و برخی را در اختیار داشتهاند.
۶ ـ الباب المفتوح الی ما قیل فی النفس و الروح. این رساله را مرحوم مجلسی در قسمت «السماء والعالم» کتاب بحارالانوار به طور کامل آورده است.
۷ ـ ذخیره الایمان. این اثر در ششصد و بیست بیت، سروده ی جناب علامه
بیاضی در موضوع
امامت است. دو نسخه ی خطی از آن در دست است. بنا به نوشته ی شرح حال نویسان، وی این ابیات را به سال ۸۳۴ سروده است. (ارجوزة و قصیده ی مذکور توسط این نویسنده تصحیح و تحقیق گردیده است.)
۸ ـ الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم. نگارش این اثر به سال ۸۵۴ هجری قمری به پایان رسیده است. این کتاب مهمترین و مشهورترین و مفصلترین اثر علامه
بیاضی است که موجب شهرت ایشان نیز شده است. موضوع کتاب، بحث امامت خاصه است. البته بحث
توحید و
نبوت به نحو اختصار در ابتدای آن آمده و در پایان نیز مباحث فقهی فرق چهارگانه و نیز مطاعن خلفا و نقد صحیحین را آورده است.
این کتاب بنا به تصریح علامه
بیاضی با استفاده از پنجاه و دو منبع که در اختیار داشته و بلاواسط از آنها بهره برده و از دویست و سی و چهار منبع، با واسطه، مطلب نقل کرده است. همه ی این منابع از فریقین است.
به جهت قوت علمی و قدرت بیان، برخی از بزرگان آن را در مباحث امامت بهترین کتاب پس از الشافی
سید مرتضی علم الهدی دانستهاند و بسیاری از عالمان در گذشته، آرزوی دیدن این کتاب را داشتهاند. این کتاب را این نویسنده پس از تصحیح و مقابله با نسخههای گوناگون و ارجاع مصادر در مذکوره در متن، آماده ی چاپ کرده است.
۹ ـ عصرة المنجود. علامه
بیاضی این کتاب را پس از تالیف الصراط المستقیم نگاشته است، این کتاب یک اثر مستقل در تمام مباحث
علم کلام است. (عصرة المنجود با تحقیق و تصحیح این نویسنده توسط مؤسسۀ
امام صادق علیهالسّلام به چاپ رسیده است. عصرة به معنی ملجا و پناهگاه و نجات دهنده و منجود به معنی هلاک شده و گمراه است. علامه
بیاضی عبارت "عصرة المنجود" ا برای کتاب کلامی خود برگزیده تا گمراهان و هلاک شدگان وادی اندیشه و اعتقاد را به پناهگاه مطمئنی رسانده و از حیرت و سردرگمی نجات دهد. لازم به ذکر است که یکی از القاب
امام علی بن ابی طالب علیهالسّلام نیز عصرةالمنجود است. علامه
بیاضی؛ احوال، افکار و آثار، اثر نگارنده.)
۱۰ ـ الرسالة الیونسیة فی شرح المقالة التکلیفیة. این کتاب به
سال ۸۴۴ هجری قمری تالیف شده است و در آن رساله ی المقالة التکلیفیة
شهید اول را شرح کرده است. در آن، موضوعات مباحث بسیار ارزنده درباره ی تکلیف مطرح کرده است. (این اثرضمن «اربع رسائل الکلامیه» توسط
دفتر تبلیغات اسلامی قم به چاپ رسیده است.)
۱۱ ـ الکلمات الشافعات فی شرح باقیات الصالحات. این اثر نیز شرح یکی از رسالههای
شهید اول، رحمه الله، به نام الباقیات الصالحات، دردو صفحه است و مباحث اصول اعتقادات را در ضمن
تسبیحات اربعه (سبحان الله والحمدلله ولااله الا الله والله اکبر) بیان فرموده، است. (این اثر ضمن «اربع رسائل الکلامیه» توسط ذفتر تبلیغات اسلامی قم به چاپ رسیده است.)
۱۲ ـ دیوان اشعار. (اثری از این دیوان نیست، ولی حدود صدوبیست بیت در کتاب الصراط المستقیم به تصریح علامه
بیاضی، خود، آنها را سروده است.)
برای توضیح بیش تر آثار و شرح محتوایی آنها و نیز گزارش نسخههای خطی آثار مذکور، به کتاب علامه
بیاضی و احوال و افکار و آثار او اثر این نویسنده که از سوی مؤسسه ی کتابشناسی شیعه در دست چاپ است، مراجعه شود.
مرحوم
بیاضی ضمن تربیت شاگرد و تدریس و تعلیم، دو کار دیگر که هر یک اهمیت ویژه ی خود را دارد در دستور کارش قرار داده است: یکی تالیف و تدوین کتاب و شرح آثار گذشتگان و دیگر استنساخ و رونوشت از آثار متفکران پیشین، برای حفظ آن آثار و نگهداری آن.
بنا به نظر نسخه شناسان دو دست خط قطعی عبارت است از:
بخشی از کتاب پر ارج تذکرة الفقهاء تالیف علامه ی علی الاطلاق مرحوم حسن بن یوسف بن مطهر حلی. مرحوم
بیاضی دو جزء آن را، یعنی جزء ۱۴ کتاب وصایا و جزء ۱۵ کتاب نکاح قسمت میراث زوجین، استنساخ کرده است. نسخه ی مذکور در کتابخانه ی دانشکده ی حقوق نگهداری میشود. بنا به نوشته ی فهرست نگار کتابخانه ی خطی آن دانشکده
تاریخ ذکر شده در این دو قسمت به این شرح است: «جزء ۱۴ قسمت وصایا در صبح روز یک شنبه پنج
روز گذشته از ذی القعده سال ۸۶۶ به انجام رسانده و جزء ۱۵ (کتاب نکاح قسمت میراث زوجین) در صبح روز چهارشنبه ده روز مانده از
ربیع الاول سال ۸۶۷ هجری قمری به اتمام رسانده است.» .
کتاب منتهی السئوول فی شرح الفصول تالیف جناب عبدالجلیل نیلی از عالمان
قرن هشتم هجری قمری، ایشان رساله ی عربی شده ی الفصول تالیف علامه حکیم قدوسی جناب
خواجه نصیرالدین طوسی را ـ که یک دور کلام فشرده و مختصر (بیان فشرده و مستدل از اصول اعتقادات پنج گانه
توحید،
عدل،
نبوت و
امامت) است ـ شرح کرده است. مرحوم علامه
بیاضی این کتاب گران سنگ را نیز استنساخ کرده است. این کتاب، در کتابخانه ی بزرگ
حضرت آیتالله حکیم در
نجف اشرف نگهداری میشود.
نسخه ی دیگر که فهرست نگاران و خط شناسان احتمال دادهاند به خط مرحوم
بیاضی باشد، کتاب پر ارج عصرة المنجودتالیف علامه
بیاضی است که یک دوره کامل کلام این نسخه نیز در کتابخانه ی بزرگ آیتالله حکیم در نجف اشرف نگهداری میشود. (این اثر گران سنگ با تحقیق و تصحیح این نویسنده، از سوی مؤسسه ی
امام صادق علیهالسّلام با مقدمۀ
آیتالله سبحانی ـ البته با نام حسین تنکابنی ـ به چاپ رسیده است.)
متفکر گرانقدر و
عالم سخت کوش علامه علی بن محمدبن یونس
بیاضی پس از عمری تلاش و کوشش در ترویج و تبلیغ
دین مبین
اسلام اصیل و تحکیم مبانی
تشییع به سال ۸۷۷ هجری قمری مطابق با ۱۴۷۲ میلادی در سن ۸۶ سالگی دیده از
جهان مادی و فانی فرو بست و به دیار باقی شتافت (لازم به ذکر است که مرحوم علامه
آقا بزرگ طهرانی در «طبقات اعلام الشیعه» تاریخ مذکور را ذکر کرده است ولی در مقدمۀ مفصل خود بر جلد دوم «الصراط المستقیم» در شرح حال علامه
بیاضی تاریخ مذکور را نپذیرفته و با استناد به قرائن و شواهدی اوائل
قرن نهم هجری یعنی حدود سال ۸۰۵ هجری قمری را مطرح نموده است که با این بیان ایشان در سن ۷۲ سالگی چشم از جهان فرو بسته است.)
و پیکر مطهرش در نباطیه ی سفلی به
خاک سپرده شد.
در پایان دعای علامه
بیاضی و درخواست ایشان از حضرت باری تعالی که در پایان الرسالة الیونسیه نگاشتهاند، آورده میشود تا مصداق ختامه مسک گردد و دعایش حال ما را نیز فرا گیرد:
بار خدایا شارح این رساله را در زمره ی مؤلف و مصنف آن قرار ده و از متفکرانی که این اثر را ملاحظه میکنند، خواستار چشم پوشی از لغزشها بوده.... و از
خداوند کریم که صاحب فضل و بزرگواری عظیم است، میخواهم ثوابش را برای کسی که زاد و توشه اندکی دارد، قرار دهد؛ (مقصود خود شارح علامه میباشد.) چرا که همو دارای صفت جلیل و بزرگی و بزرگواری است و عمل اندک را ثواب بسیار زیاد میبخشد. («ادرج الله مؤلفها فی زمرة مصنفها و نسال العابرین علی خصائصها والعاثرین علی نقائصها، التجاوز والاعراض عن الارماض والنظر بعین الاغماض عن الامراض... ، نسال من الله الکریم ذی الفضل الجسیم ان یجعل ثوابها لدفع مقلوب اللقی وان کانت کالشیء اللقی فان الموصوف بالجلیل الکبیر، یجازی علی القلیل بالکثیر)
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«زینالدین ابومحمد بیاضی».