به معنای نزدیک شدن به تدریج، جهاد با دشمن و لشکر است.
اين كلمه تنها يکبار در قرآن آمده است.
به معنای نزديک شدن به تدريج است.
راغب گويد: اصل آن بر خاستن است با كشيدن پا مثل طفلى كه هنوز راه رفتن نمیتواند و مثل شتری كه خسته شده است.
ناگفته نماند گویى در آن يک گونه سنگينى و كندى ملحوظ است در
اقرب گويد: «
زَحَفَ الْعَسْكَرُ إِلَى عَدُوِّهِمْ»
آنگاه كه لشكر به سوى دشمن با كندى و تدريج برود كه زياد و كثير است. بايد دانست زحف در معناى
جهاد و رو برو شدن با
دشمن نيز به كار رفته است.
در
نهایه در حديث «
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَهُ وَ ان كَانَ فَرَّ مِنَ الزَّحْفِ»» آن را جهاد معنى كرده است.
و در روايات
کافی در تعداد
گناهان کبیره آمده «
«الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ»» يعنى فرار از جنگ.
و اين مخالف معناى اولى نيست كه جهاد با دشمن همان نزديک شدن است براى
جنگ و نيز زحف به معنى لشكر آمده است.
چنانكه
زمخشری گفته و جمع آن زحوف است.
طبرسی از ليث نقل میكند زحف جماعتى است كه به سوى دشمن حركت میكنند و جمعش زحوف است.
بهتر است «
زَحْفاً» در آيه
به معنى
قتال و نيز
مفعول له باشد براى «
لَقِيتُمُ» چنانكه از
زجّاج نقل شده است.
يعنى: «چون با
کفّار از براى جنگ رو برو شديد به آنها پشت نكنيد و فرار ننمایيد.»
اين كلمه تنها يکبار در قرآن آمده است.