معنای ترس است.
به معنای ترس است.
آن را مطلق خوف گفتهاند.
رُهبان، جمع راهب است و آن كسى است كه از خدا میترسد ولى در متعارف به راهبان و صومعه نشينان
مسیحیان اطلاق میشود.
طبرسی تصريح میكند كه آن جمع راهب است مثل راكب و ركبان و فارس و فرسان
ولى
راغب گفته مفرد و جمع هر دو به كار رود.
در قرآن مجيد جمع به كار رفته است.
قسّيس و حبر علماى مسيحى، و راهب ديرنشينان آنهاست.
(و رهبانيّتى را كه ابداع كرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بوديم؛ گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود، ولى حق آن را رعايت نكردند)
رهبانية عرفا آن است كه انسان از مردم بريده و مشغول
عبادت خدا شود در اثر
خوف از خدا.
راغب گويد: آن افراط در تعبد است از فرط خوف.
در
اسلام رهبانيت نيست بلكه رهبانيت اسلام جهاد در راه خدا و
نماز و غيره است كه خواهد آمد. طبرسى گفته
حضرت رسول (صلّیاللهعلیهوآله) فرموده:
«لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَامِ» در
سفینة البحار ذيل لغت رهب نقل كرده: پسرى از
عثمان بن مظعون فوت شد. بسيار محزون گرديد تا محلى در منزل خود معيّن كرده مشغول عبادت شد. اين مطلب به رسول خدا (صلّىاللهعليهوآله) رسيد فرمود: اى عثمان خدا بر ما رهبانيت ننوشته رهبانيت امّت من فقط
جهاد در راه خدا است.
آيه شريفه صريح است در اينكه رهبانيت ساخته
نصاری است و بر آنها تشريع نشده است «
ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ» ولى دلالت دارد كه اين عمل پيش خدا پسنديده بوده زيرا «
إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ» به طوری كه
المیزان و بيضاوى گفته استثناء منقطع است يعنى لكن آنها براى طلب
رضای خدا اين كار را ساختند.
طبرسی نيز در تفسير اين طور گفته
ولى در اعراب جور ديگر آورده كه براى آنها طلب رضاى خدا را نوشتيم نه رهبانيّت را.
آيه روشن است در اينكه نصارى در اين عمل
افراط و
تفریط كردهاند كه فرموده «
فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها» در اينجا روايتى در
مجمع نقل شده كه روشن كننده مطلب است.
ابن مسعود گويد: با
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) با الاغى
سوار بودم فرمود: اى پسر امّ عبد آيا میدانى
بنیاسرائیل از كجا رهبانيت را ساختند؟ گفتم: خدا و رسول داناتراند. فرمود: ستمكاران پس از
عیسی بر آنها مسلّط شدند و عمل به معصيت كردند. اهل
ایمان از اين كار خشمگين شده به جهاد برخاستند. سه بار از ستمگران شكست خوردند. نماند از آنها مگر اندكى گفتند: اگر خود را به اين حكام نشان دهيم ما را فانى میكنند براى دين طرفدار و دعوت كنندهاى نمىماند بيایيد در زمين متفرق شويم تا
خداوند پيغمبرى را كه عيسى وعده فرموده مبعوث كند از آن محمد را قصد میكردند در غارهاى كوهها پراكنده شدند و رهبانيتى از خود ساختند پس بعضى به دين خود چنگ زد و بعضى
کفر ورزيد بعد اين
آيه را تلاوت كرد «
وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ» پس از آن فرمود: پسر ام عبد ميدانى رهبانيت امّت من چيست؟ گفتم: خدا و رسول داناتر است. فرمود:
هجرت،
جهاد،
صلوة،
صوم،
حجّ، و
عمره.
از اين روايت روشن میشود كه كفرورزندگان آن را مراعات نكرده و بيراهه رفتهاند. اين حديث در الميزان از مجمع نقل شده است.
در
صافی نيز مختصرا آورده است.