• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رَقیم (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





رَقیم (به فتح راء) از واژگان قرآن کریم به معنای مرقوم و نوشته است.
بنابر دیدگاه اکثر مفسیرن، اصحاب رقیم همان اصحاب کهف هستند.



رَقیم به معنای مرقوم و نوشته است.


به مواردی از رَقیم که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - الرَّقِيمِ‌ (آیه ۹ سوره کهف)

(أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ‌ وَ الرَّقِيمِ‌ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً)

      
(آيا گمان كردى اصحاب كهف و رقيم از آيات شگفت‌انگيز ما بودند.)
اصحاب رقيم همان اصحاب کهف است علت اين تسميه آن است كه نام و حكايت آن‌ها را در لوحى نوشتند و اصحاب رقيم خواندند. عیاشی در تفسير خود از امام صادق علیه‌السّلام نقل كرده: آن‌ها قومى بودند فرار كردند شاه زمان نام، نام پدران و نام عشاير آن‌ها را در صحيفه‌هاى فلزى نوشت آن است قول خدا «أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ‌
طبرسی از جمله اقوال اين قول را نقل كرده كه: رقيم لوحى است از سنگ كه قصّه اصحاب كهف را در آن نوشته و در باب غار گذاشتند ايضا اين يكى از اقوالى است كه در کشاف نقل كرده ولى گويد: لوح از فلز بود.
نيز گفته‌اند: رقيم نام سگشان بود و نيز رقيم نام بيابانى است كه كهف در آن بود و ايضا رقيم نام كوهى است كه غار در آن قرار داشت و ايضا رقيم نام شهر اصحاب كهف است.
در مجمع نقل شده كه گفته‌اند آن لوح در يكى از خزائن پادشاهان محفوظ بود.
طبرسى قول ديگرى درباره رقيم نقل كرده كه اصحاب رقيم غير از اصحاب كهف است و مراد از آن‌ها همان سه نفراند كه به غارى رفتند و باب غار مسدود گرديد دعا كردند خداوند نجاتشان داد. قضيّه آن سه نفر را شیعه و سنّی در كتاب‌هاى خود نقل كرده‌اند.
ولى اين قول بعيد است زيرا فقط حالات اصحاب كهف در قرآن آمده و اگر اصحاب رقيم غير از آن‌ها بودند لازم بود از آن‌ها هم ذكرى به ميان آيد.
به عقيده المیزان نيز اصحاب رقيم همان اصحاب كهف‌اند و در ردّ دو قصّه و دو گروه بودن می‌گويد: اين جدا بعيد است كه خداوند در كلام بليغ خود به دو طائفه اشاره كند و در يكى به تفصيل سخن گويد و به ديگرى نه اجمالا و نه تفصيل اشاره نكند.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۱۱۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۶۲.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۶، ص۷۴.    
۴. کهف/سوره۱۸، آیه۹.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۴.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۳۴۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۴۵.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۹۷.    
۱۰. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۳۲۱.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۹۷.    
۱۲. زمخشری، جارالله، الکشاف، ج۲، ص۷۰۴.    
۱۳. زمخشری، جارالله، الکشاف، ج۲، ص۷۰۴.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۹۷.    
۱۵. زمخشری، جارالله، الکشاف، ج۲، ص۷۰۴.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۹۷.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۹۷.    
۱۸. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۴۶.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رقیم»، ج۳، ص۱۱۶.    






جعبه ابزار