روانشناسی (ماهیت)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصطلاح
روان
شناسی را برای نخستین بار
لایبنیتز (Leibnitz) فیلسوف مشهور آلمانی در آثار خود بهکار برد و سپس یکی از مریدان او به نام
ولف (Wolff) این کلمه را در قرن هجدهم رایج ساخت.
واژه (psychology) یا
روان
شناسی همچون بسیاری از اصطلاحات علمی ریشهای یونانی دارد و از دو کلمه psyche به معنی
روح یا
ذهن و logos به معنی
شناخت یا مطالعه تشکیل میشود. معنی تحتالفظی
روان
شناسی، مطالعه
نفس، شناخت یا
علمالنفس بود و این همان معنایی است که واژه
روان
شناسی هنگامی که ساخته شد در برداشت.
اسامی دیگری نیز در قرن هجدهم و نوزدهم به طور همزمان در مورد این علم بهکار میرفته است. برخی از آنها عبارت بودند از فلسفه ذهنی، خودشناسی و روح
شناسی.
امروزه کمتر کسی را میتوان سراغ داشت که از دانش
روان
شناسی بینیاز باشد. این علم با همه جوانب زندگی در ارتباط است.
آدمی، یگانه موجودی است که برای ادامه موفقیتآمیز زندگی باید از نیازها و توانهای بدنی و روانی خود و دیگران آگاهی کافی داشته باشد. به سخن دیگر،
انسان در جستجوی این است که چه رفتاری در برخورد او با دیگران پسندیدهتر و موثرتر است.
روان
شناسی دانشی است که ما را به دقایق کردار و کنه رفتار آدمی و هر موجود زندهای رهنمون میسازد.
مایه تحقیق در این علم،
رفتار است. زیرا رفتار امری محسوس و مشهود است. به این جهت
روان
شناسان به موضوعهایی مانند
یادگیری،
هیجان،
هوش،
وراثت و
محیط،
تفاوتهای فردی و رفتارهای گروهی و تاثیر ویژگیهای بدنی در رفتار علاقه نشان میدهند و میکوشند علت بروز چنین رفتارهایی را روشن نمایند.
رفتار نه تنها به آنچه انجام میدهیم بلکه به آنچه میاندیشیم نیز اطلاق میشود. یعنی احساس و اندیشه، واکنشها و پاسخهای بدنی و روانی را شامل میشود.
روان
شناسی علاوه بر رفتارهای طبیعی به بحث و بررسی در چگونگی رفتارهای نابهنجار یا غیرطبیعی نیز میپردازد.
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که
روان
شناسی تنها خود را به رفتار آدمی محدود نمیسازد، بلکه رفتار جانوران را نیز بررسی میکند و چه بسا تحقیق در رفتار بیپیرایه و بیقید و شرط جانوران پست، روشنگر زمینههای رفتار آدمی است.
شاید فکر کنید
روان
شناسی همان عقل عام است ولی محققان غالبا به نکات غیرمنتظرهای در رفتار انسان پیمیبرند.
روان
شناسی مفروضات را به صورت ظاهری نمیپذیرد بلکه مستدل بودن آنها را در نظر میگیرد.
روان
شناسی رشته دقیقی است که مفروضات را میآزماید.
اکثر مردم،
روان
شناسی را به مشکلاتی مثل
افسردگی،
خشونت و
اختلالات روانی ربط میدهند.
روان
شناسان هم گاهی فکر میکنند رشته آنها بیش از حد بر جنبههای منفی رفتار متمرکز شده و به اندازه کافی به جنبههای مثبت رفتار نپرداخته است. اما
روان
شناسی با هر دو جنبه مثبت و منفی زندگی سروکار دارد.
پس از آنکه صاحبنظران متقاعد شدند حالوهوای
روان
شناسی بیش از حد منفی شده است، دو جنبش را که روی تاثیرات مثبت
روان
شناسی بر زندگی مردم متمرکز بودند، پدید آوردند.
یکی از این جنبشها،
جنبش انسانگرایی بود که در اواسط قرن بیستم ظهور کرد و بر خصوصیات مثبت یک شخص، ظرفیت انسان برای
کمال و حق تعیین
سرنوشت تاکید داشت. جنبش دیگر،
روانشناسی مثبتنگر نام دارد که در آغاز قرن بیست و یکم شتاب گرفته و بر سه موضوع کلی تاکید دارد.
۱- تجاربی که مردم برای آنها ارزش قائلند مثل
امید،
شادی و
خوشبینی.
۲- صفات فردی مثبتی مثل ظرفیت،
عشق،
کار، فعالیت،
قریحه و مهارتهای میانفردی.
۳- ارزشهای مثبت گروهی و شهروندی مثل
مسؤلیتپذیری، دلگرمی دادن و
شکیبایی.
روان
شناسی، علم تحقیق در رفتار موجودات زنده و بهخصوص رفتار بشر میباشد و به همین جهت از چندی پیش،
روان
شناسان علاقه شدیدی نسبت به مشکلات عملی که برای افراد بشر پیش میآید و راهحلهایی که میتوان پیشنهاد کرد، پیدا نمودهاند.
منظور
روان
شناسی نه تنها پیشرفت علمی و صنفی است بلکه یکی از هدفهای آن بهبود بخشیدن به زندگی انسان میباشد.
به طور کلی هدفها و آموختههای
روان
شناسی عبارتند از:
۱-
روان
شناسی اصول کلی ناظر بر رفتار را با توجه به تفاوتهای فردی و شرایط مربوط مشخص میکند.
۲- تصریح میکند که عوامل ارثی و محیطی به صورت جداگانه یا به طور متقابل در ایجاد رفتار چه تاثیری دارند.
۳- نیازها و امکانات کودکان، نوجوانان و بزرگسالان را از نظر
رشد بدنی،
هیجانی،
اجتماعی،
عقلی و فکری روشن میسازد.
۴- حدود، مسیر
رشد و پیشرفت انواع استعدادهای ذاتی و اکتسابی افراد را معین میکند.
۵- شرایط ناظر بر بهبود کار و رابطه سازنده میان افراد را مورد بررسی قرار میدهد.
روان
شناسی، یا بهتر بگوییم رفتارشناسی، کیفیت رفتار موجودات را با استفاده از روشهای علمی مورد بررسی و تحقیق قرار میدهد. در تعریف
روان
شناسی روی مطالعه علمی تاکید بسیار شده است.
با توجه به اینکه علم در حکم شناخت قوانین
طبیعت است،
روان
شناسی علمی نیز میکوشد تا میدان
علم را در حد بررسی رفتار
حیوان و انسان، به منزله اجزای طبیعت، توسعه بخشد. از این زاویه و با دید طبیعت
نگری،
روان
شناسی براساس مشاهده و آزمایش به تدوین قوانین رفتار میپردازد.
اما
روان
شناسی فقط بر پایه تدوین و در نتیجه تبیین علمی رفتار تکیه نمیزند بلکه با توجه به چگونگی زندگی و با تالیف معارفی که در اختیار دارد میکوشد تا موجودات و از آن میان خصوصا انسان را به کمک کلیه روشهایی که به نتایج قابل توجهی منتهی میشوند، بفهمد و درک کند. از این زاویه،
روان
شناسی با یک دید انسان
نگری نیز به مطالعه رفتار روی میآورد.
روان
شناسان امروزی به هر نوع
مکتب یا نظام وابسته، یا به هر نوع روش کاری معتقد باشند، بر یکی از این دو دیدگاه و یا غالبا بر هر دو تکیه میزنند. از زاویه پژوهش و در میدان عمل این دو دیدگاه عبارتند از روشهای تجربی و روشهای بالینی.
شکی نیست که روش تجربی و تطبیقی، موقعیت مناسبی برای حفظ وحدت
روان
شناسی فراهم میآورد. از این لحاظ
روان
شناسی، علمی است به علت آنکه نظری و تجربی است و عمومی است به علت آنکه تطبیقی است. اما کاربرد آن درباره زاویههای مختلف رفتار انسان مشکل و محدود است.
کیفیت شاخص هر دانشی بیشتر به روح علمی و ارزشی که روشهای آن در کسب معرفت دارد وابسته است.
روان
شناسی نیز مانند هر دانش دیگری دارای روش علمی خاص خود میباشد. بیشک همین روح علمی در
روان
شناسی است که آن را از
علمالنفس متمایز میسازد.
در علمالنفس رفتار آدمی از راه
تفکر قیاسی و نظر شخصی تجزیه و تحلیل میشود. در واقع هرگونه رفتاری بر پایه تصورات قبلی یا منطق از پیش تجربه شده، استدلال میشود. این روش در مقایسه با
روش علمی بسیار ناتوان و فرسوده است.
در
روان
شناسی علمی امروزی، توجه عمیقی به موفقیتهای فیزیک، شیمی و سایر
علوم طبیعی میشود. بسیاری از
روان
شناسان احساس میکنند که اگر
روان
شناسی میتوانست از این علوم پیروی کند دچار تحولات بزرگی میشد. آنها اعتقاد دارند که
روان
شناسی، مانند فیزیک، در تلاش برای اندازهگیری کمی و عینی متغیرهای مجزا و فرمولبندی قوانین انتزاعی است.
روان
شناسی را میتوان چنین تعریف کرد: بررسی علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی.
در این تعریف سه اصطلاح کلیدی علم، رفتار و فرآیندهای ذهنی وجود دارد. برای فهم
روان
شناسی ابتدا باید معنای این سه اصطلاح را فهمید.
روان
شناسی به عنوان یک علم، برای مشاهده، توصیف، پیشبینی و تبیین رفتار از روشهای نظاممند استفاده میکند. روشهای علمی، روشهای اتفاقی نیستند. محققان
روان
شناسی مطالعات خود را دقیق و موشکافانه طراحی و اجرا میکنند.
در
روان
شناسی، مطلوب این است که نتایج حاصل، رفتار شمار زیادی از آدمها را توصیف کنند. از آنجا که
روان
شناسان از همان روشهای تحقیق فیزیکدانان، زیست
شناسان و سایر دانشمندان استفاده میکنند، پس
روان
شناسی چنانچه قبلا نیز گفته شد، یک رشته علمی است.
حال ببینیم که رفتار و فرآیندهای ذهنی چه هستند. رفتار هر کاری که انسان میتواند انجام دهد.
تعریف لغوی رفتار عبارت است از
جمیع فعالیتهایی که از موجود زنده سر میزند نه آنهایی که بر او وارد میگردد. راه رفتن، مطالعه کردن، دادوستد
اجتماعی و نظایر آنها رفتارهای مورد مطالعه علم
روان
شناسی میباشد.
ولی تعریف فرآیندهای ذهنی دشوارتر از تعریف رفتار انسان است؛ فرآیندهای ذهنی همان افکار،
احساسات و انگیزههایی هستند که ما انسانها در درونمان داریم و قابل مشاهده مستقیم نیستند. اگر چه افکار و احساسات را به صورت مستقیم نمیتوانیم ببینیم ولی واقعیت دارند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ماهیت روانشناسی»، تاریخ بازیابی ۹۷/۱۲/۰۷.