رقبه (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رقبه: (فَتَحْريرُ رَقَبَةٍ مِّنْ قَبْلِ)بعضى از ارباب
لغت معتقدند كه
«جید»، «عنق» و
«رقبه» هر سه معناى مشابهى دارند، با اين تفاوت كه
«جيد» به قسمت بالاى سينه گفته مىشود، و
«عنق» به پشت گردن يا همه گردن و
«رقبه» به گردن گفته مىشود، و گاه به يک انسان نيز مىگويند: مانند «
فک رقبة» يعنى آزاد كردن انسان.
«رَقَبة» در اصل به معناى «گردن» است
ولى، در اينجا كنايه از «انسان» مىباشد و اين به خاطر آن است كه گردن از حساسترين اعضاى بدن محسوب مىشود، همان گونه كه گاهى واژه «رأس» (سر) را به كار مىبرند و منظور «انسان» است، مثلا به جاى پنج نفر پنج «سر» گفته مىشود.
(وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ) (و كسانى كه نسبت به زنان خود «
ظهار» مىكنند، سپس از گفته خود باز مىگردند، بايد پيش از آميزش جنسى با يكديگر، بردهاى را آزاد كنند؛ اين چيزى است كه به آن اندرز داده مىشويد؛ و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اين كلام در معناى شرط است، و به همين جهت حرف فاء بر سر جمله خبريه در آمده، چون در معناى جزاء است. و حاصل آن اين است: كسانى كه زنان خود را ظهار مىكنند و آن گاه اراده مىكنند به او برگردند، بايد يك برده آزاد كنند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «رقبه»، ص۲۵۴.