رسیدن اهل بیت به کربلا در بازگشت از شام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در میان شیعیان مشهور است که کاروان اهل بیت
حضرت سید الشهدا (علیهالسّلام) در راه بازگشت از
شام در روز بیستم
صفر به
کربلا رسیدند و در آنجا
جابر بن عبدالله انصاری را که به
زیارت قبر امام حسین (علیهالسّلام) رفته بود؛ ملاقات کردند. همچنین در این روز سر امام حسین (علیه
السّلام) به بدن ملحق، و همان جا دفن شد. البته در این که آیا اسرای کربلا، مستقیما از شام به
مدینه رفتهاند یا از کربلا عبور کردهاند؛ اختلاف است. طبق برخی از نقلها سر مقدس امام حسین (علیه
السّلام) و سایر شهدای کربلا، که به شام منتقل شده بود، به
امام سجاد (علیهالسّلام) سپرده شد و آن حضرت بیستم ماه صفر آنها به بدنها ملحق کرد و به مدینه رفت. البته این روایت مورد انکار بسیاری از علمای
شیعه قرار گرفته است زیرا از برخی گزارشات استفاده میشود که خروج از شام در بیستم ماه صفر یعنی روز اربعین بوده است. لذا رسیدن اهل بیت (علیه
السّلام) در اربعین به کربلا منتفی است. در ادامه به بررسی همه احتمالات درباره این مسئله میپردازیم.
حضور اسرای
کربلا در
شام و رفتار ظالمانه یزید با آنها و اقدامات تبلیغی آنها در شهر
دمشق، سبب شد احساسات مردم
مسلمان شام بر ضدّ یزید و حکومت ظالمانه بنی امیه تحریک شده،
تا جایی که یزید به ناچار اظهار ندامت و پشیمانی کرد و گناه را به گردن پسر زیاد انداخت و خود را در قتل سیدالشهداء (علیه
السّلام) بیگناه جلوه داد
و در جهت تبرئه خود، درصدد دلجویی و نوازش خاندان پیغمبر برآمد و اجازه برپایی عزای شهدای کربلا را داد.
یزید به زودی دریافت که ادامه اقامت اهلبیت در شام روزبهروز بر وخامت اوضاع به زیان او میافزاید، لذا ناچار شد به عناوین مختلف از ادامه آن وضع جلوگیری کند، و به گفته برخی خود آنها رفتن به مدینه را برماندن در شام ترجیح دادند و یزید نیز که منتظر چنین فرصتی بود آنان را به سرعت به مدینه فرستاد.
منابع تاریخی و مقاتل گفتهاند یزید به
نعمان بن بشیر دستور داد که وسایل حرکت خاندان عصمت را از شام به مدینه فراهم کند تا ایشان را بعد از آن همه مصیبت با احترام روانه مدینه کند.
يزيد به نُعمان بن بشير گفت: هر چه اينان لازم دارند، آماده كن و مردى امانتدار و شايسته از شاميان، همراه آنان بفرست و سواران و ياورانى نيز همراه او كن. سپس يزيد به آنان، لباس و هدايايى داد و روزى و حقوقى برايشان معيّن كرد و آن گاه،
علی بن الحسین (علیهالسلام) را خواست و به ايشان گفت: خداوند،
ابن مرجانه را
لعنت كند! هان! به خدا سوگند، اگر من طرفِ دعواى حسين بودم، چيزى از من نمى خواست، جز آن كه به او مى دادم و با هر چه در توانم بود، حتّى با هلاكت برخى فرزندانم، مرگ را از او مى راندم؛ امّا خداوند، آنچه را ديدى، تقدير كرده بود. پس هر درخواستى داشتى، براى من بنويس. سپس سفارش آنها را به فرستاده اش كرد. او نيز با آنان، حركت كرد و آن اندازه جلوتر بود كه او را گم نمى كردند و چون كاروان اسيران، فرود مى آمدند، از آنها فاصله مى گرفت و خود و يارانش، مانند نگهبانان، پخش مى شدند و هر گاه يكى از آنان مى خواست
وضو بگيرد، وى را فرود مى آورد و حاجت هايشان را برايشان، فراهم مى آورد و با آنان، مهربانى مى كرد تا به مدينه وارد شدند.
در میان شیعیان مشهور است که
جابر بن عبدالله انصاری، صحابی بزرگ رسول خـدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در روز بیستم صفر به زیارت قبر امام حسین (علیه
السّلام) رفت و در همان روز، اهـل بیـت در راه بازگشت از شام، به کربلا رسیده، جابر را در آنجا ملاقات کردند. همچنین در این روز سر امام حسین به بدن ملحق، و همان جا دفن شد.
شیخ مفید،
شیخ طوسی در این باره مینویسند: «روز بیستم صفر روزی است که حرم امام حسین (علیه
السّلام) از شام به سوی مدینه بازگشتند. همچنین در این روز، جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا، برای زیارت امام حسین (علیه
السّلام) از مدینه به کربلا آمد و او نخستین کسی بود که قبر امام حسین را زیارت کرد».
در این که آیا اسرای کربلا، مستقیما از شام به مدینه رفتهاند یا از کربلا عبور کردهاند؛ اختلاف است. از بعضی از گزارشات استفاده میشود که خروج از شام در بیستم ماه صفر یعنی روز اربعین بوده است.
اگر این
روایت را بپذیریم نمیتوانیم قائل شویم که اهل بیت (علیه
السّلام) در اربعین به کربلا رسیدهاند. اما طبق برخی از نقلها سر مقدس امام حسین (علیه
السّلام) و سایر شهدای کربلا، که به شام منتقل شده بود، به
امام سجاد (علیهالسّلام) سپرده شد و آن حضرت بیستم ماه صفر آنها به بدنها ملحق کرد و به مدینه رفت.
این روایت مورد انکار بسیاری از علمای
شیعه قرار گرفته است.
در باره بازگشت اهل بيت
سیّد الشهدا (علیهالسلام) به
کربلا و ملاقات آنان با
جابر بن عبد اللّه انصاری در
اربعین شهداى عاشورا، چند مسئله قابل بحث و بررسى است:
۱. آيا خانواده امام (عليه
السلام) در بازگشت از
شام، از كربلا عبور كردهاند يا نه؟ و اگر عبور كردهاند، اين ماجرا در اربعين شهدا اتّفاق افتاده يا نه؟ و اگر در اربعين بوده، اربعين اوّل (سال
۶۱ هجری) بوده است يا اربعين دوم؟
۲. آيا جابر بن عبد اللّه، مى توانسته در اربعين اوّل، خود را به كربلا برساند؟
۳. آيا ملاقاتى ميان جابر و اهل بيت سيّد الشهدا در كربلا انجام شده است يا نه؟
در مورد اصل بازگشت خانواده سيّد الشهدا به كربلا، و بر فرضِ بازگشت آنان، در باره زمان دقيق آن (اربعين اوّل، اربعين دوم يا هر زمان ديگر)، آراى مختلفى وجود دارد كه اينک به آنها اشاره مى شود:
برخی مانند استاد شهید
مرتضی مطهّری، بر این باورند که اصولاً اهل بیت سیّد الشهدا (علیه
السلام)، به کربلا باز نگشتهاند. متن سخن ایشان، این است:
اربعین که میرسد، همه این
روضه را میخوانند و مردم هم خیال میکنند این طور است که اُسرا از شام به کربلا آمدند و در آن جا با جابر، ملاقات کردند و
امام زین العابدین (علیهالسلام) هم با جابر ملاقات کرد، در صورتی که بجز در کتاب
لهوف ـ که آن هم نویسنده اش یعنی
سیّد ابن طاووس، در کتابهای دیگرش آن را تکذیب کرده و لااقل، تایید نکرده است ـ در هیچ کتاب دیگری، چنین چیزی نیست و هیچ دلیل عقلیای هم این را تایید نمیکند؛ ولی مگر میشود این قضایایی را که هر سال گفته میشود، از مردم گرفت؟! جابر، اوّلین زائر امام حسین (علیه
السلام) بوده است و اربعین هم، جز موضوع زیارت قبر امام حسین (علیه
السلام)، هیچ چیز دیگری ندارد. موضوعِ تجدید عزای اهل بیت نیست. موضوعِ آمدن اهل بیت به کربلا نیست. اصلاً راه شام از کربلا نیست. راه شام به مدینه، از همان شام، جدا میشود.
ظاهرا این نظریّه، مبتنی بر آن چیزی است که
محدّث نوری در کتاب
لؤلؤ و مرجان، در این باره آورده است.
محدّث قمّی نیز در این باره از استاد خود تبعیت کرده است.
سیّد ابن طاووس بازگشت اهل بیتِ سیّد الشهدا (علیه
السلام) را در اربعین اوّل، مستبعد میداند؛ ولی منکر اصل بازگشت آنها به کربلا نیست. متن عبارت ایشان، این است:
در
مصباح المتهجّد دیدم که خانواده امام حسین (علیه
السلام)، در روز بیستم صفر، به همراه مولایمان امام سجّاد (علیه
السلام) وارد مدینه شدند
و در غیر این کتاب، آمده که آنان در بازگشت از شام، روز بیستم صفر به کربلا رسیدند و این هر دو قول، بعید است؛ زیرا عبید اللّه بن زیاد ـ که لعنت خدا بر او باد ـ به یزید، نامه نوشت و حادثه کربلا را برایش گزارش کرد و از وی اجازه خواست که خاندان امام حسین (علیه
السلام) را بفرستد، و تا جواب یزید نرسید، اقدامی صورت نداد و این کار، به حدود بیست روز یا بیشتر، وقت نیاز دارد. و نیز روایت شده که وقتی کاروان اسیران را به شام بردند، آنها در دمشق به مدّت یک ماه در جایی ماندند که از گرما و سرما، در امان نبودند و صورت قضیّه، مقتضی است که اهل بیت، تا رسیدن به عراق یا مدینه، بیش از چهل روز از زمان شهادت، تاخیر داشتهاند. پس عبورشان از کربلا در بازگشت (از شام)، شدنی است؛ ولی در بیستم صفر نمیتوانند رسیده باشند.
با تامّل در این سخن، روشن میشود که میان کلام سیّد ابن طاووس در این جا با آنچه در کتاب
الملهوف نقل کرده که خاندان امام حسین (علیه
السلام) در بازگشت از شام، از کربلا عبور کردهاند، تعارضی وجود ندارد. آنچه ایشان بعید میداند، رسیدن اهل بیت امام (علیه
السلام) در اربعین سال ۶۱ هجری (اربعین اوّل) به کربلاست، نه مطلقِ عبور آنها از آن جا. بنا بر این، آنچه گفته شده که سیّد ابن طاووس در کتاب
الاقبال از سخن خود در الملهوف عدول کرده،
صحیح نیست و ناشی از عدم تامّل در کلام ایشان است.
برخی، با عنایت به قرائنی که حاکی از عدم امکان بازگشت اهل بیتِ سیّد الشهدا به کربلاست، بر این باورند که ورود آنان و نیز جابر بن عبد اللّه انصاری به کربلا، در اربعین دوم و در
سال ۶۲ هجری اتّفاق افتاده است.
فرهاد میرزا معتمد الدوله، صاحب
قمقام زخّار، در این باره میگوید: مسافت و عادت تشریف فرمایی حرم حضرت سیّد الشهدا روز اربعین سنه ۶۱ هجری به کربلای مُعلّا، مشکل است؛ بلکه خلاف
عقل است. روز عاشورا، حضرت به درجه رفیعه شهادت، فائز شد و عمر بن سعد، یک روز به جهت کشتگانِ خود که دفن کند، توقّف کرد. روز یازدهم، حرکت کرد ـ و از کربلای معلّا تا کوفه، به خطّ مستقیم، تخمینا هشت فرسخ است ـ و چند روزی در کوفه، اهل عصمت را عبید اللّه ملعون، به جهت شهرت این کار و اِدخال رُعب در قلوب قبایل عرب، نگاه داشت تا از یزید، خبر رسید که حرم امام (علیه
السلام) را به دمشق بفرستد و از راه حَرّان و زیره و حلَب فرستاد، که مسافت، بعید است ـ و از کوفه تا دمشق، به خطّ مستقیم، تقریبا ۱۷۵ فرسخ است ـ و پس از ورود به شام، به روایتی تا شش ماه، اهل بیت را نگاه داشتند تا نایره غضب یزید ملعون، منتفی شد و اطمینان حاصل کرده، حضرت سجّاد (علیه
السلام) را با حرم، اذنِ
مراجعت داد. چگونه میشود که در مدّت چهل روز، آن ایاب و ذهاب، ممکن باشد؟! قطعا اربعین سال دیگر است که سنه ۶۲ هجری باشد و هر که به نظر تدبّر ملاحظه نماید، تصدیق نامه نگار را خواهد کرد و جابر بن عبد اللّه، در اربعین ۶۲ به زیارت، مشرّف شده باشد. شرافت جابر، از این است که او، اوّلْ کسی است از صحابه کِبار و مخلصین سوگوار که شَدّرِ حال کرده، به این سعادت نایل شده است ـ کفی به فخرا، و نامه نگار، خود در این قول، منفرد است. میگویم و میآیمش از عهده بُرون. و اللّه ولیّ التوفیق!
گفتنی است که این نویسنده، دلیلی برای اثبات نظریّه خود اقامه نکرده است. بدیهی است قرائنی که موجب استبعاد ورود خانواده امام (علیه
السلام) به کربلا در اربعین اوّل است، نمیتوانند اثبات کنند که این واقعه، در اربعین دوم اتّفاق افتاده است.
در میان منابع کهن، تنها در
الآثار الباقیة ابو ریحان بیرونی (م ۴۴۰ ق) تصریح شده که اهل بیتِ سیّد الشهدا در اربعین به کربلا باز گشتهاند؛
لیکن با عنایت به آنچه گفته شد، این سخن، قابل قبول نیست، بویژه این که پس از ابوریحان، تا قرن هفتم هجری، هیچ یک از منابع، این نظریّه را تایید نکردهاند. امّا بازگشت اهل بیتِ سیّد الشهدا (علیه
السلام) به کربلا در غیر اربعین، در منابعی مانند:
الامالی صدوق،
الملهوفو
مثیر الاحزان،
آمده است.
شاید تنها ایرادی که به این مطلب میتوان وارد کرد، این است که راه شام به مدینه، راه جداگانهای است، چنان که محدّث نوری مطرح کرده است و شهید مطهری هم این سخن را تایید نموده است. اما بر اساس نقشههای جغرافیایی، راه شام به عراق از طریق بادیه، با راه شام به مدینه، حدود ۱۴۷ کیلومتر، مسیر مشترک دارند و همان طور که محدّث نوری گفته، بعید است که یزید، اجازه داده باشد که سفر را طولانی کنند و مجدّدا خانواده امام (علیه
السلام) را به کربلا بیاورند؛ لیکن با وجود این استبعاد، نمیتوان اصل بازگشت آنان را به کربلا، انکار کرد.
گزارشهای متعدّدی، حاکی از حضور جابر بن عبد اللّه انصاری در کربلا در نخستین اربعین شهدا در سال ۶۱ هجریاند.
برخی، در این گزارشها تردید کرده و گفتهاند: با توجّه به امکانات آن دوران، سفر از مدینه تا کربلا، پس از دریافت خبر واقعه کربلا، بیش از چهل روز طول میکشیده است. از این رو، جابر نمیتوانسته در اربعین اوّل، در کربلا حضور یابد.
در پاسخ این تردید، میتوان گفت: اوّلاً از کجا ثابت شده که جابر، هنگام واقعه عاشورا، در مدینه بوده است؟ شاید وی آن هنگام، مدینه را به سوی کوفه، ترک کرده بوده است. ثانیا: میتوان گفت که امکان دریافت خبر شهادت امام حسین (علیه
السلام) و یارانش تا ده روز بعد از واقعه عاشورا وجود دارد و جابر میتوانسته در مدّت باقی مانده تا اربعین، خود را به کربلا برساند.
با تامّل در آنچه به تفصیل، توضیح داده شد که بازگشت اهل بیتِ سیّد الشهدا (علیه
السلام) در غیر اربعین به کربلا مطابق گزارش سیّد ابن طاووس، ممکن است انجام شده باشد، ملاقات آنها در غیر اربعین با جابر نیز امکانِ وقوع دارد، با این توضیح که ممکن است جابر، مدّتی را در کربلا مانده باشد و یا در کوفه یا حوالی آن، اقامت گزیده و مجدّدا برای زیارت سیّد الشهدا (علیه
السلام) به کربلا باز گشته باشد. تنها سؤالی که در این باره بی پاسخ میماند، این است که اگر چنین امری وقوع یافته، چرا در منابع شیعه تا قرن هفتم به آن، اشارهای نشده است و گزارشی از اهل بیت (علیهم
السّلام) در این باره در منابع متقدّم و معتبر، وجود ندارد؟ البتّه در منابع متاخّر، مطالب فراوانی در این باره آمده که قابل استناد نیستند. به هر حال، بعید شمردن یا انکار بازگشت اهل بیتِ سیّد الشهدا به کربلا، به گونهای که محدّث نوری، شیخ عبّاس قمی و استاد مطهّری گفتهاند، صحیح به نظر نمیرسد.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۱۵۵.