رحلة ابن بطوطه (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب تحفة النظار فی غرائب الامصار و عجائب الاسفار که به رحلة ابن بطوطه نیز مشهور است، رهاورد سفر سی ساله
ابن بطوطه در بخشی گسترده از جهان در سده هشتم ق. و منبعی مهم در تاریخ و جغرافیای این سرزمینها است. اثر محمد
بن عبدالله اللواتی الطنجی (متوفی ۷۷۹ ق) جهانگرد مشهور
مسلمان، شامل شرح سه سفر
حج میباشد که به
زبان عربی، گزارش
سفر طولانی ابن بطوطه از زادگاه خویش به
مکه مکرمه و پس از آن به سایر بلاد است. بخشی از کتاب که گزارش ابن بطوطه از سفر به مکه و
مدینه را در بر میگیرد، آگاهیهای مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و عمرانی مهمی از مکه و مدینه به دست میدهد.
این کتاب شامل پنج جلد است که در جلد اول مقدمهای از محقق کتاب و سپس پنج فصل اول کتاب ذکر شده است.
در جلد دوم تتمه فصل پنجم و فصل ششم تا هشتم،
در جلد سوم، فصل نهم تا سیزدهم،
در جلد چهارم فصل چهاردهم تا هجدهم و در انتهای آن ملحقات کتاب آورده شده است.
جلد پنجم نیز به طور کامل، به فهارس کتاب اختصاص است.
سفرنامه ابن بطوطه تقریبا سراسر
جهان اسلام آن روزگار و بلکه بخشی از
کشور روم شرقی و آسیای صغیر را که هنوز به دست مسلمانها نیفتاده بود، شامل میشود. ابن بطوطه از سفرنامه ابن جبیر خبر داشته، و از آن، به خصوص در توصیف
شهر دمشق نقل کرده و از
ابن جبیر با تجلیل و احترام نام میبرد.
سفر ابن بطوطه، در حالتی انجام یافته که کشورهای اسلامی و دربارهای آنها دچار یک نوع اضطراب سیاسی و اختلاف درونی و خانوادگی بودهاند و ابن بطوطه بیشتر این دگرگونیها را در سفرنامه خود منعکس نموده است.
توفیق ابن بطوطه در این سفر طولانی، بیشتر معلول سه عامل شایع و گسترده است: برادری اسلامی،
قدرت و قوت شعور دینی و
اخلاق و آداب و مزایای روحی
مسلمانان. به همین خاطر همه جا مورد استقبال
علما و به خصوص
صوفیه، دربارها و شخصیتها قرار میگرفته و حتی در هند چند سال به قضاوت پرداخته است. وی همه جا از کمکهای بی دریغ پادشاهان و دانشمندان و به خصوص از خیرات و مبرات و اوقاف خانقاهها و زوایا که غالبا ابن بطوطه در این مکانها وارد میشده برخوردار بوده است. او بیش از همه فرقهها و طبقات مردم به صوفیه علاقه مند بوده و چند نوبت خرقه درویشی پوشیده است؛ کما این که از بسیاری از محدثان بزرگ به خصوص در
شام، اجازه
حدیث دریافت داشته است.
او از موطن و زادگاه خویش طنجه به تلمسان در
الجزیره رفت. از آنجا به ملیانه،
الجزیرة،
قسنطینه،
تونس، سوسه، صفاقس،
طرابلس،
اسکندریه، دمیاط،
قاهره، آسوان رفته، سپس به قاهره بازگشت. پس از آن به
فلسطین،
بیروت، طرابلس،
حلب،
انطاکیه،
لاذقیه،
بعلبک و دمشق گام نهاد و از آنجا عازم
مدینه و مکه شد. پس از آن آهنگ
عراق کرد و از راه قادسیه به
نجف اشرف و حرم
حضرت علی علیهالسّلام مشرف گردید و سپس از راه
بغداد و
بصره با قافله عازم
ایران شد و از
آبادان و
ماهشهر و
شوشتر دیدن کرد. او به
اصفهان و
شیراز نیز سفر کرد و پس از آن به عراق بازگشت. او مسافرتهایی به سواحل شرقی آفریقا و از آنجا به
یمن، عدن و مگادیشو داشت و از آنجا راه ظفر، سواحل شرقی
عربستان،
عمان،
خلیج فارس را در پیش گرفت تا به
جزیره هرمز رسید. سفری به لارستان،
جزیره کیش،
بحرین،
غزه، آسیای صغیر و قونیه در نخستین مرحله سفر ابن بطوطه جای دادهاند.
ابن بطوطه پس از سالها سیاحت و مسافرت سیاحتنامه ی خود را نوشت و آن را به محمد
بن محمد
بن جزی داد و ابن جزی آن را تنقیح و تهذیب نمود و به سبک عبارات عربی در آورد. ابن جزی در ۷۵۷ ق (۱۳۵۴ م) یعنی در همان سال فراغ از تنقیح سفرنامه در گذشت و قسمتی از سفرنامه به خط ابن جزی هم اکنون در کتابخانه ملی
پاریس وجود دارد.
اسامی اعلام را غالبا با ضبط و اعراب کامل نقل میکند و خصوصیات شهرها و امکنه را همچون نقاشی ماهر و زبردست مجسم میسازد و حتی از ذکر
آداب و رسوم اهالی ممالک مختلف و کیفیت
عزاداری و تسلیت و تهنیت و
خوراک و
پوشاک آنها خودداری نمیکند و نیز از وصف نباتات و حیوانات و آبهای جاری و معادن و عجایب بلدان نمیگذرد و همه را با بیانی ساده و دلپذیر بدون هیچ اغراق و مبالغه تشریح مینماید. وی در مساجد و معابد حضور مییابد و به همین جهت اسامی عده بیشماری از بزرگان و رجال و مشاهیر
قرن هشتم را که خود شخصا از آنها دیدن کرده در سفرنامه خود آورده و بنابر این از حیث
علم الرجال (بیو گرافی) نیز کتاب خود را ذی قیمت ساخته است.
اما عمل ابن جزی منحصر به تنقیح و تکمیل عبارات نیست و چنانکه از متن سفرنامه مستفاد میشود بسیاری از مطالب هم با قید «قال ابن جزی» بر آن افزوده و مخصوصا اشعار بسیاری به مناسبت نقل کرده است و بنابراین در حقیقت علاوه بر تهذیب عبارات حواشی بسیاری نیز بر کتاب افزوده که به نوبه ی خود مورد استفاده ی میباشد.
ابن بطوطه در خلال سفر طولانی خود، چهار بار به ایران یا به قول خودش «فارس» یا «بلاد عجم» وارد شده است. هر بار از یک ناحیه از ایران، ولی او هیچ گاه سراسر ایران را در یک نوبت سیر نکرده است.
داوری به حق درباره ابن بطوطه آن است که او در همه آراء و نظراتش از تودهها و ملتهای
مسلمان و دربارها و خانقاهها سخن میگفت نه از علمای
مذاهب و
فقها و
متکلمان. پس او را باید یک نویسنده مردمی دانست و نه از جمله نویسندگان کنجکاو و اهل تحقیق و درایت. او هر چه را دیده و شنیده نوشته است نه آنچه را با دقت بررسی و تحقیق نموده است.
ابن بطوطه از سلطان محمد خدابنده و به تعبیر او سلطان عراق و از گرایش او به
تشیع با تعبیر «روافض» یاد میکند. مراد وی از این مرد همانا
علامه حلی صاحب کتابهای باارزش در زمینه
کلام،
فلسفه،
اصول، رجال و
فقه است. علامه، به خصوص در
فقه تطبیقی (فقه مقارن) آثاری دارد که نظیر آنها در بین کتابهای فقهی کم است یا نیست. ای کاش ابن بطوطه به جای مجدالدین شیرازی که درویشی بیش نبوده و اثر علمی از او مشهود نیست، با علامه- که البته کمی قبل از سفر ابن بطوطه در سال ۷۲۸ ق از دنیا رفته بود- ملاقات میکرد. تا دیدگاه وی و داوری اش درباره جماعتی که خمس مسلمین جهان را تشکیل میدهند و سهم وافری در
فرهنگ و تمدن اسلامی دارند، (یعنی
شیعه امامیه) معتدل میشد و آنها را روافض نمینامید.
ابن بطوطه در این سفر، از شیراز راهی بغداد میگردد و در راه خود از شهر کازرون سپس شهر زیدین میگذرد. از آنجا به حویزا میرسد که مراد همین هویزه کنونی است.
از آنجا به بصره رفته و از بصره از راه بیابانی که جز یک جا آبی در آن نبوده به
کوفه، و سپس به حله و
کربلا رفته است. درباره کربلا میگوید: «شهر کوچکی است و اهالی آن دو طایفهاند که دائما میان آنها جنگ دایر است، با این که هر دوی آنان امامیاند و به یک
پدر میرسند، و به همین سبب،
شهر خراب شده است».
از کربلا راهی بغداد شده به طور بسیار جالب آن را توصیف میکند، سپس از بغداد راهی
تبریز شده که پایتخت سلطان خدابنده بوده است. و شهرهای آن ناحیه را یکی پس از دیگری توصیف نموده، و دوباره به بغداد برمی گردد و از آنجا به دیار بکر رفته و بار سوم به بغداد برگشته و از آنجا برای دومین بار عازم
حج شده است.
پس این بار دومی بود که ابن بطوطه وارد ایران شده ولی، از سمت شمال غربی از بغداد به تبریز آمده و برگشته است؛ در حالی که در نوبت اول، از ناحیه جنوب غربی آبادان داخل ایران شد، و از اصفهان و شیراز تجاوز نکرد و به سوی عراق برگشت.
ابن بطوطه بار سوم، از ناحیه جنوب (هرمز) و بار چهارم از ناحیه شرق از راه آسیای وسطی وارد ایران گردیده است.
او پس از ادای مناسک حج نوبت دوم، از راه
دریا و
بحراحمر به سودان رفته، سپس از راه دریا به بلاد یمن آمده آنگاه باز هم از راه دریا به بلاد (بربر) مقیدیشو (صومال امروز) رفته از آنجا به (ظفار) منتهی الیه بلاد یمن در ساحل دریای هند رفته و از آن جا در حالی که از چند جزیره گذشته به شهر عمان وارد شده، و از آنجا به ناحیه هرمز در ساحل خلیج فارس رسیده، میگوید: آنجا بندر هند و سند است و از این بندر متاع و مال التجاره به هند و عراقین و فارس و خراسان حمل میگردد.
آنگاه راهی جزیره (جرون) گردیده از آنجا به بلاد ترکمان و شهر خنج بال رفته رفته است.
این نوبت سوم بود که ابن بطوطه از سواحل جنوبی وارد ایران گردیده به سیراف میرسد. آن گاه از سیراف از راه دریا به بحرین و از آنجا به جده رفته برای سومین بار حج به جای آورده است و آنگاه بلاد مصر و شام را سیر کرده به بندر لاذقیه رسیده و از آنجا سوار کشتی شده به سوی بلاد روم شتافته آن بلاد را به بهترین نحو توصیف نموده است.
ابن بطوطه بر شهر الکلایة عبور کرده میگوید: «این شهر اول بلاد روم است و از آنجا به انطاکیه و از آنجا شهر به شهر سیر کرده تا به قونیه رسیده و از قونیه بر چند شهر مرور کرده تا به ارزروم رسیده، از شهرهای دیگری از آسیای وسطی عبور میکند، تا این که وارد قسطنطنیه میگردد. پس آن را نیکو وصف کرده، همچنین کلیسای ایاصوفیه را و از آنجا به سوی خوارزم، سپس سمرقند و از آنجا به هرات که در آن هنگام از بلاد عجم بودهاند رفته است. این نوبت چهارم است که ابن بطوطه وارد ایران میشود، اما این بار از سمت شرق وارد ایران شده شهر هرات را بسیار خوب ستوده، از آنجا به جام، طوس و سرخس، نیشابور و بسطام، که همه از شهرهای خراسان است رفته همه را وصف نموده تا این که از این ناحیه به
افغانستان امروز رفته تا به کابل رسیده و از آنجا راهی بلاد هندوچین گردید، و در پایان، از راه دریا به مغرب برگشته است.
در باره صحت گزارشهای ابن بطوطه، از آغاز و حتی از روزگار خود او تردیدهایی وجود داشته است. به گزارش
ابن خلدون، تاریخ نگار هم عصر ابن بطوطه، داستانهایی که او در دربار سلطان ابوعنان بر زبان میراند، نزد مردم با ناباوری و انکار رو به رو بود.
نویسندگان معاصر ابن بطوطه نیز در درستی گزارشهای وی تردید داشتند و برخی مانند
ابن خطیب و بلفیقی او را دروغگو میدانستند.
پژوهشهای تازه نیز از اشتباهات سفرنامه ابن بطوطه و ناسازگاری برخی گزارشها با واقعیات تاریخی و جغرافیایی پرده برداشتهاند تا جایی که اصل مسافرت او به سرزمینهایی مانند چین یا
قسطنطنیه را انکار کرده و سخنان وی در این سفرنامه را برگرفته از منابع دیگر دانستهاند.
گزارش ابن بطوطه از راه
حج از مغرب تا مکه و سپس از
مکه تا
عراق و وصفهایش از جغرافیا و نشانهها و حتی بخشی از آداب و رسمهای مکه و
مدینه نیز اقتباسی است از دو سفرنامه مشهور پیش از خود: سفرنامه
ابن جبیر و سفرنامه عبدری. مطالب اقتباس شده از این کتابها در سفرنامه ابن بطوطه با تلخیص و تغییر اندک بازنویسی شده است؛ چنان که اثر متن اصلی را به آسانی میتوان دریافت.
این سفرنامه آگاهیهای فراوان از جغرافیای طبیعی و انسانی شهرها و تاریخ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع اسلامی دارد. وصف ابن بطوطه از شهرها، از نظر وسعت، نظم، ساختمانها، گستردگی بازارها، وضعیت آب و هوا، و معرفی محلات، با وصف بناهای بزرگ و مشهور معماری که وجه تمایز این شهرها به شمار میآیند، مانند منار اسکندریه
،
اهرام مصر ، بربای اخمیم
، قلعه حلب معروف به شهباء
، وکلیسای ایاصوفیه
همراه است.
آن چه ابن بطوطه در یادکرد معماری شهرها به آن عنایت کرده، وصف
مساجد و
خانقاهها و بناهای زیارتی و آرامگاهها است. مساجد
دمشق و
غزه ،
مسجد جامع منفلوط
، مسجد
بیت المقدس ، مرقد
امام علی علیهالسّلام در
نجف ،
قبر منسوب به
امام زین العابدین علیهالسّلام در
شوشتر ،
مسجد بزرگ عتیق و آرامگاه
احمد بن موسی در
شیراز ، حرم
امام حسین علیهالسّلام در
کربلا ،
مسجد بلخ ، بارگاه
امام رضا علیهالسّلام
، و آرامگاه
جلال الدین رومی در
قونیه تنها اندکی از مساجد و زیارتگاههای بسیار هستند که در این سفرنامه معرفی شدهاند.
گذشته از آگاهیهای فراوان جغرافیایی، این کتاب منبعی مهم برای مطالعه درباره تاریخ اجتماعی و اقتصادی سرزمینهای اسلامی در سده هشتم ق. به شمار میرود. شرح زندگی روزمره مردم، معرفی مشاغل عمده یک شهر، وصف بازارها
، معرفی خوراک، پوشاک، آداب و رسمهای مردم
، و وصف چهره مردم
موادی برای مطالعه جامعه شناختی سرزمینهای اسلامی و غیر اسلامی در سده هشتم ق. است.
آگاهیهای مستقیم
ابن بطوطه در باره اوضاع اقتصادی یا اشارات غیر مستقیم او مانند اشاره به پول رایج، مهمترین کارهای اقتصادی در یک سرزمین و نیز وصف وی از بازارها، تاریخ نگار را در ترسیم وضع اقتصادی سرزمینهای گوناگون یاری میکند.
پارهای از گزارشهای ابن بطوطه در بازشناسی جغرافیای مذهبی بخشهایی از
جهان اسلام سودمند است. برای نمونه، او از حضور
شیعیان در شهرهای صور، معره،
نجف،
حله،
طوس و
اسماعیلیان در
شام و نیز حضور پر رنگ
فتیان در
آناتولی سخن گفته است.
ابن بطوطه مانند دیگر سفرنامه نگاران مغربی، توجهی ویژه به معرفی عالمان و
صوفیه در سرزمینهای اسلامی داشته است. او معمولا در وصف هر شهر به معرفی بزرگان علمی، قاضیان و به ویژه صوفیه پرداخته است. او به مدارس و خانقاهها رفته و با دانشمندان بزرگ شهر دیدار داشته است. وصفهای وی از نظام و سازمان مدارس و خانقاهها در سرزمینهای گوناگون، تصویری از وضعیت آموزش در سرزمینهای اسلامی یک سده پس از حمله
مغول را به دست میدهد. او با بسیاری از صوفیان در نقاط گوناگون جهان اسلام دیدار کرده است؛ از جمله در
اسکندریه ابوعبدالله مرشدی
، در غزه برهان الدین جعبری
، در
بیروت ابویعقوب یوسف، در
اصفهان شیخ قطب الدین
، در
شیراز مجدالدین اسماعیل پسر محمد خداداد.
حکایات او از صوفیان با یادکرد داستانهایی از کرامات آنان همراه است.
این سفرنامه از دیدگاه تاریخ سیاسی سرزمینهای اسلامی نیز اهمیت فراوان دارد. ابن بطوطه به معرفی شاهان و والیان و امیران و حاکمان پرداخته و از اختلافها و کشمکشها میان امیران و روابط حکومتها با یکدیگر گزارش داده و گاهی به تفصیل در باره تاریخ
حکومت یک سلسله یا پادشاه سخن رانده است. گفتههای ابن بطوطه به ویژه آن جا که با برخی از امیران و پادشاهان دیدار کرده، با اهمیت است. او در
ایران با ابوسعید ایلخان واپسین حاکم سلسله ایلخانی در
تبریز ، اتابک افراسیاب از اتابکان
لرستان ، سلطان قطب الدین تهمتن حاکم هرمز
؛ و نیز در
یمن با مجاهد نورالدین علی
، در
عمان با ابومحمد
بن نبهان
، و در
افریقا با ابوبکر
بن شیخ عمر پادشاه مگادیشو و ابوالمظفر حسن پادشاه کلوا
؛ و همچنین در آسیای صغیر با پادشاه لاذق سلطان یننج بک و امیران دیگر شهرها، و در ماوراء النهر با محمد خان ازبک
و سلطان علاء الدین ترمشیرین
دیدار کرده و در
هند چند سال در خدمت سلطان محمد
بن تغلق به سر برده و از سوی او به سفارت به چین رفته است.
ابن بطوطه چهار بار و هر بار از یک مسیر تازه به حج رفته و سفرنامه او پنج راه معمول حج، یعنی راههای
شام،
عراق،
بحرین،
یمن و عیذاب را معرفی میکند.
سفر اول ابن بطوطه از طنجه آغاز شد و به سوی
مصر ادامه یافت. این طریق، راه سفر حج مردم شمال
افریقا و مغربیان بود که در ساحل
دریای مدیترانه از تلمسان، ملیانه،
الجزایر، بجایه،
قسنطینه، بونه،
تونس و سوسه به اسکندریه میرسید. وی از اسکندریه تا
مصر از تروجه، دمنهور، فوا، نحراریه، ابیار، محله الکبیره، دمیاط و سمنود و از آن جا با کشتی از رود نیل گذشت. او سفر خود را به تنهایی آغاز کرد؛ اما در میانه راه با کاروانی از بازرگانان همراه شد و به تونس و از آن جا با کاروان حج تونس به سوی قاهره رفت.
ابن بطوطه از مراسمی به نام روز محمل در قاهره سخن گفته که در ماه
رجب بر گزار میشد و بزرگان دینی و دولتی همراه با محمل تزئین شده
حج در شهر به گردش درمی آمدند و مردم را برای سفر به حج تشویق میکردند.
ابن بطوطه در قاهره تصمیم گرفت که به عیذاب و از آن جا از راه
دریا به
حجاز برود. راه او از قاهره به عیذاب ازمنیه، منفلوط، اخمیم، قوص، اقصر، اسنا و ادفو گذشت؛ اما در عیذاب به دلیل نبرد و درگیری قبایل بجایه با مملوکان مصر، امکان سفر دریایی نیافت و ناچار به قاهره بازگشت.
این بار او از قاهره به شام رفت و از شهرهای
غزه،
قدس،
عسقلان، رمله،
نابلس، عجلون، صور، صیدا، طبریه،
بیروت،
طرابلس، حماة، حلب، قنسرین، انطاکیه، لاذقیه و بعلبک گذشت و در اول
شوال سال ۷۲۶ق با کاروان حج شام که از
دمشق به سوی مدینه رهسپار بود، به سوی مدینه حرکت نمود.
در آن سال، امیر کاروان سیف الدین چوبان (م. ۷۲۸ق.) و قاضی کاروان شرف الدین اذرعی حورانی (م. ۷۴۱ق.) بود.
کاروانیان از بصری گذشتند و به حصن کرک رسیدند و در آن جا با خرید آذوقه برای ورود به
صحرا آماده شدند و پس از دو روز به
تبوک رسیدند.
شامیان هنگامی که به تبوک میرسیدند، شمشیرهای خود را بیرون میکشیدند و به یاد
غزوه تبوک بر درختان حمله ور میشدند.
پس از چهار روز استراحت در تبوک، کاروان از دو
وادی خشک و بسیار گرم به نام اخیضر و عطاس گذشت و به مدینه رسید.
با بیرون آمدن از مدینه و رسیدن به
ذی الحلیفه، کاروانیان
احرام بستند و سپس با گذر از روحا، صفرا، بدر، رابغ، خلیص، عسفان و بطن مر به مکه رسیدند.
سفر اول ابن بطوطه به مدینه و مکه در بیستم
ذی حجه ۷۲۶ق. پایان یافت و او همراه با قافله حج عراق که امیر پهلوان محمد حویح امارتش را بر عهده داشت، به راه عراق رفت. در این دوران که هم زمان با حکومت ابوسعید ایلخان بود، کاروان حج عراق با شکوه فراوان راهی مکه میشد. ابن بطوطه حرکت این کاروان را از جهت فراوانی ایرانیان و عراقیان، به حرکت تودهای از ابر متراکم تشبیه کرده است. هنگام توقف در هر منزل، میان فقیران و بینوایان و در راه ماندگان غذا تقسیم میشد. شبها پیشاپیش کاروانها مشعلهایی حمل میکردند که به تعبیر ابن بطوطه،
شب را به
روز مبدل میکرد.
کاروان عراق در بازگشت نخست به مدینه رفت و ابن بطوطه برای بار دوم شش روز در مدینه توقف کرد. کاروان با گذر از
وادی العروس به سرزمین نجد وارد شد و با گذر از شهرها و منازل عسیله، قاروره، حاجر، سمیره، جبل المخروق،
وادی الکروش، فید، اجفر، زرود، ثعلبیه، زماله، واقصه، کوفه، قادسیه و
نجف رسید.
ابن بطوطه مسیر خود را از کاروان عراق جدا کرد و همراه اعراب خفاجه با گذر از خورنق، قائم الواثق، عذار و واسط به سوی
بصره رهسپار شد و به شهرهای
ایران سفر کرد.
بیشتر آگاهیهایی که درباره راههای
شام و راه مدینه به مکه در سفرنامه ابن بطوطه آمده و حتی وصف بناها در شهرهای میان راه، از سفرنامه ابن جبیر و عبدری گرفته شده است.
آغاز سفر دوم ابن بطوطه به حج را باید زمانی دانست که در دربار سلطان ابوسعید ایلخان، سخن از قصد وی برای حج گزاری به میان آمد و ایلخان دستور داد به او اسب و توشه دهند و توصیه نامهای نیز برای او به امیر
بغداد نوشت. امیر کاروان حج عراق در این سال (۷۲۷ق.) نیز امیر پهلوان بود و وسایل سفر ابن بطوطه را فراهم کرد.
ابن بطوطه پس از سه سال مجاورت در مکه
در پایان سال ۷۳۰ق. به قصد
یمن راهی
جده شد
و با کشتی به سوی یمن رفت. کشتی نخست با عبور از عرض
دریای سرخ به ساحل شرقی
افریقا رسید و به دلیل دچار شدن به طوفان، در لنگرگاه راس دوائر لنگر انداخت. مسافران از راه خشکی به جزیره سواکن رفتند و از آن جا با کشتی و دیگر بار با پیمودن عرض دریای سرخ، به حلی در یمن رسیدند. سپس ابن بطوطه به زبید و آن گاه صنعا پایتخت یمن سفر کرد.
سفر سوم ابن بطوطه به
حج در سال ۷۳۲ق. و از
بحرین و حسا و یمامه آغاز شد. او منازل این مسیر را که راه مردم بحرین و جنوب
خلیج فارس و جنوب
ایران بوده، یاد نکرده است.
این بار او برای رفتن به عیذاب در جده سوار کشتی شد؛ اما باد کشتی را به راس الدوائر برد و مسافران از راه خشکی با نه روز راهپیمایی سخت و تحمل کمبود
آب و آذوقه در صحرای ساحل شرقی افریقا که محل سکونت اقوام بجایه بود، به عیذاب رسیدند.
سفر چهارم ابن بطوطه به حج در سال ۷۴۹ق. نیز از مسیر عیذاب صورت پذیرفت. این بار وی که از مصر به عیذاب آمده بود، از راه دریای سرخ به جده رفت.
ابن بطوطه در نخستین سفر خود به حرمین که همراه کاروان شام صورت پذیرفت، در آغاز به
مدینه رفت. وی در سفرنامه خویش پس از یادکرد ورودش به مدینه و استلام پارهای از
استوانه حنانه که هنوز باقی مانده بود، شرحی از
مسجد نبوی در مدینه به دست داده و وصفی مختصر از ساختمان مستطیل شکل
مسجد و مرقد
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، مرقد منسوب به
حضرت فاطمه و قبر و خانه
عمر و
ابوبکر با اقتباس از سفرنامه
ابن جبیر به دست داده است.
آن چه در سفرنامه درباره
بقیع،
قبا،
حجر الزیت،
احد،
مسجد علی علیهالسّلام و
مسجد سلمان آمده
و نیز وصف خادمان مسجد که حبشیانی با لباسهای تمیز بودهاند
تلخیصی از سفرنامه ابن جبیر است.
گویا تاریخچه ساخت و گسترش مسجد نبوی، تاریخ ساخت منبر پیامبر و ماجرای استوانه حنانه و ساخته شدن دارالوضوء در زمانه ناصر نیز از سفرنامه عبدری برگرفته شده است.
گمان میرود تنها نکتهای که در وصف نشانههای مدینه تازگی دارد، اشاره کوتاه وی به چشمه زرقاء است.
حضور ابن بطوطه در مدینه به سال ۷۲۶ق. هم زمان با دوره حکومت کبیش
بن منصور
بن جماز (۷۲۵-۷۲۸ق.) بوده است. ابن بطوطه از کشته شدن کبیش در درگیری با دیگر مدعیان حکومت مدینه به سال ۷۲۷ق. و حکومت طفیل
بن منصور برادرش پس از او گزارش داده است.
در این دوران، امام
مسجد مدینه بهاء الدین
بن سلامه (۶۶۵-۷۴۴ق.) نایب وی عزالدین واسطی (۶۵۴-۷۴۲ق.) بوده است.
ریاست مؤذنان حرم در آن زمان بر عهده جمال الدین مطری (م. ۷۶۱ق.) بوده است.
ابن بطوطه با برخی مجاوران مکه و مدینه دیدار کرده و از آنان که بیشتر اهل شمال
افریقا بودهاند، نام برده است. محمد
بن محمد
بن سهل غرناطی (م. پس از۷۵۰ق.)، احمد
بن محمد مرزوق تلمسانی (م. ۷۴۰ق.)، سعید مراکشی، عیسی
بن حرزوز مکناسی، ابومحمد سروی، و ابوالعباس فاسی از جمله این افراد هستند.
ابن بطوطه در مدینه
مهمان منصور
بن شکل از مردم آن شهر بوده که از
شام با او همراه شده و سپس یکدیگر را در
بخارا و حلب دیگر بار دیدهاند. وی در مدینه با شرف الدین قاسم
بن سنان
قاضی زیدی و علی
بن حجر صوفی که از مردم غرناطه بوده، همنشین بوده است.
بیشتر گزارشهای
مکه و حتی بخشی از آداب و رسمهای مکیان، خلاصهای از گزارشهای سفرنامه
ابن جبیر و عبدری است. جغرافیای طبیعی شهر مکه، اندازه
مسجدالحرام و تعداد ستونها و درهای آن، وصف بنای
کعبه و اندازه دیوارهای آن، درون کعبه، پرده،
حجرالاسود، مقام،
صفا و مروه، برخی از مراسم مانند خطبه خوانی، ترتیب نمازها در
مسجد، گشودن در کعبه، و جشنها و عبادتهای مردم مکه در برخی از ماههای سال، از سفرنامه ابن جبیر اقتباس شده است. (تذکیر بالاخبار) با این حال، گمان میرود نویسنده سفرنامه با هوشمندی به تغییرهایی که در سالیان پس از سفر ابن جبیر پدید آمده، توجه داشته است؛ چنان که در وصف پرده کعبه آن را سیاه رنگ خوانده رحله ابن بطوطه، ابن بطوطه، ج۱، ص۳۷۲.، در حالی که این پرده ۱۰۰ سال پیش از آن، به گفته ابن جبیر، سبز بوده است. این پرده در زمانه ابن جبیر از سوی خلیفه عباسی و با کاروان عراق به مکه میآمد
؛ اما در دوره ابن بطوطه، پرده را سلطان
مصر فراهم میکرد و با کاروان مصریان میفرستاد.
در نخستین حضور ابن بطوطه در مکه به سال ۷۲۶ق. رمیثه و عطیفه، پسران شریف ابی نمی، به گونه مشترک بر مکه
حکومت داشتند.
ابن بطوطه به مقدم بودن نام عطیفه بر رمیثه در خطبه
نماز مکه اشاره کرده و دلیل آن را
عدالت بیشتر عطیفه دانسته است.
اما سبب، این بود که عطیفه در این سالها حاکم اصلی مکه بود و از حمایت سلطان مصر بهره میبرد و به سال ۷۲۶ق. به تنهایی بر مکه حکومت میکرد.
در این دوران، در
مصر ملک الناصر و در
ایران ابوسعید ایلخان پادشاه بودند و مکه بیشتر زیر نفوذ حاکم مصر قرار داشت. به گفته ابن بطوطه، فراهم کردن پوشش کعبه، پرداخت حقوق قاضی و خطیب و پیش نمازان و مؤذنان و فراشان و خادمان، و نیز برآوردن نیازهای کعبه مانند شمع و روغن و جز آن را سلطان مصر بر عهده داشت.
با این حال، از دوره اولجایتو و پس از او ابوسعید، ایلخانان در مکه نفوذ بیشتر به دست آوردند و در مناسبات سیاسی میان فرزندان ابونمی راه یافتند. ابن بطوطه از خطبه خواندن به نام ابوسعید در سال ۷۲۸ق. گزارش داده است. به گفته او، احمد
بن رمیثه و مبارک
بن عطیفه که در
عراق بودند، در این سال به مکه آمدند.
احمد
بن رمیثه پس از مرگ ابوسعید ایلخان (۷۳۶ق.) چندی قدرت را در
حله به دست گرفت. این گزارش از جایگاه احمد
بن رمیثه در میان ایلخانان و نفوذ او در دست کم بخشی از نیروهای نظامی و حضور پر رنگ وی در عراق حکایت دارد.
ابن بطوطه در سفر دوم تا سال ۷۳۰ق. در مکه بود. وی به آشوبی اشاره کرده که در این سال به دلیل درگیری عطیفه با امیر جندار مصری رخ داد و به کشته شدن امیر و حمله سپاهیان ملک ناصر به مکه و دادن حکمرانی مکه به رمیثه انجامید.
سفر سوم ابن بطوطه به مکه در سال ۷۳۲ق. هم زمان با سفر ملک الناصر سلطان مصر به این شهر انجام پذیرفت.
ابن بطوطه در شرح نخستین سفر خود، شماری از دانشوران شهر از جمله امامان نمازهای مذاهب چهارگانه را نام برده است.
در این سال، قاضی مکه
محیی الدین طبری (وفات ۷۳۰) بود که از
احترام و توجه ملک الناصر سلطان مصر بهره داشت و صدقاتی که سلطان به مکه میفرستاد، به دست او تقسیم میشد. خطیب
مسجدالحرام و امام
مقام ابراهیم نیز بهاء الدین طبری (متولد ۶۷۸ق.) بود.
نیز وی از برخی مجاوران مکه که در دو سفر اول خود با ایشان دیدار داشته، نام برده است. اینان بیشتر در مدارس و رباطها زندگی میکردند. او در این مدت در مدرسه مظفریه سکونت داشت.
در میان این افراد، علی
بن رزق الله از مردم طنجه و از آشنایان پدر ابن بطوطه نیز حضور داشته است.
به سال ۷۲۸ق. شماری از همشهریان ابن بطوطه نیز به این شهر رسیدهاند.
اوضاع اجتماعی مکه در میان گزارشهای وی شایان توجه بیشتر است. او مکیان را به
انفاق و نیکوکاری ستوده، باور دارد که شهر مکه برای فقیران و دراویش و صوفیان اقامتگاه خوبی است. به گفته او، کسی که بخواهد در شهر مکه
ولیمه دهد، نخست سراغ فقیران میرود. اطعام فقیران در میان بزرگان مکه همچون قاضی و امام موسم، مرسوم بوده است.
برخی از آنان در روزهای ویژه و عیدها و بعضی نیز هر روز فقیران را
اطعام میکردند تا جایی که گاهی مانند امام حنبلیان سالانه پنجاه هزار درهم وام دار میشدند.
دیگر مردم نیز به اطعام فقیران توجه داشتند. فقیران کنار تنورهای نانوایی میایستادند و مردم به آنان نان میبخشیدند.
بر پایه گزارش ابن بطوطه، وضع اقتصادی مردم مکه دست کم در آن سالها خوب و وجود زائران موجب رونق اقتصادی شهر بوده است. زائران افزون بر این که باعث رونق بازارها بودند، اموال بسیاری میبخشیدند. حاجیان کاروان
عراق به سال ۷۲۷ق. آن قدر
طلا در این شهر انفاق کردند که قیمت طلا سخت پایین آمد.
وی از توزیع صدقات فراوان ابوسعید ایلخان میان مجاوران مکه به سال ۷۲۹ق. گزارش داده است.
به دلیل ورود تاجران از سراسر سرزمینهای اسلامی به مکه، انواع مواد خوراکی در این شهر یافت میشد. ابن بطوطه از یافتن میوههایی مانند
انگور،
انجیر، هلو و خربزه در این شهر گزارش داده است.
نیز به این عادت مکیان اشاره کرده که تنها یک وعده پس از
نماز عصر غذا میخوردند و در باقی روز تنها
خرما میخوردند و از این رو، تنی سالم داشتند.
به گفته ابن بطوطه، در بازارهای مکه کودکان
یتیم با زنبیل به انتظار مینشستند و هنگامی که کسی خرید میکرد، کالایش را در ازای دریافت دستمزدی به منزل او میبردند. این کودکان با این که صاحب کالا با آنها نمیآمد و در پی کار خویش میرفت، در
امانت خیانت نمیکردند و کالا را به سلامت به خانه وی میرساندند.
مکیان مردمانی پاکیزه بودند. لباس آنان بسیار سفید و همیشه پاک بود. زنان مکی که ابن بطوطه آنان را به زیبایی و
عفت ستوده، عطر فراوان به کار میبردند و خشنود بودند که گرسنه بخوابند، اما پول غذای خود را صرف خرید
عطر کنند. به گفته او، زنان مکه
شبهای جمعه برای
زیارت به
مسجدالحرام میرفتند و حضورشان فضای
مسجد را عطرآگین میکرد.
برخی از باورهای مردم مکه را نیز میتوان از میان گزارشهای این سفرنامه دریافت. برای نمونه، مردم مکه عقیده داشتند که
پرندگان بر فراز
کعبه پرواز نمیکنند و یا تنها کسانی میتواند از دهانه تنگ
غار ثور بگذرند که حلال زاده باشند.
به حکایت ابن بطوطه، شخصی به نام حسن همیشه در مسجدالحرام بود؛ اما هیچ گاه
وضو و
غسل نمیساخت. با این حال، مردم نه تنها او را نمیراندند، بلکه از او
تبرک میجستند. او هر جا که میخواست، میرفت و از هر مغازه چیزی بر میگرفت و صاحب مغازه آن را مایه تبرک و افزایش روزی میدانست.
محقق این کتاب عبدالهادی تازی علاوه بر تحقیق و تصحیح اثر و توضیحات در پاورقی، مقدمهای نیز بر کتاب نوشته است. جلد پایانی کتاب، متعلق به فهارس است که از ۳۳ فهرست تشکیل یافته است.
نخستین نسخهای که از سفرنامه ابن بطوطه به چاپ رسیده، خلاصهای به قلم محمد
بن فتح بیلونی با نام المنتقیاست که به سال ۱۲۷۸ق. در
قاهره انتشار یافت. این خلاصه در سالهای ۱۸۴۰ و ۱۸۵۵م. به زبان پرتغالی ترجمه و چاپ شد. متن کامل سفرنامه همراه با ترجمه آن در سالهای ۱۸۵۳ و ۱۸۵۸م. در چهار جلد با تحقیق گروهی از محققان فرانسوی در پاریس به چاپ رسید. این چاپ مبنای چاپهای دیگر کتاب در سرزمینهای عربی از جمله چاپ فؤاد افرام بستانی در ۱۹۲۷م. و چاپ علی منتصر کتانی در سال ۱۹۷۲م. شد. عبدالهادی التازی در سال ۱۹۹۶م. چاپ جدیدی از کتاب به دست داد. او نیز چاپ پاریس را اساس کار خود قرار داد؛ اما با استفاده از حدود سی نسخه خطی آن را بازبینی کرد و اشکالها و ابهامها را زدود. این چاپ که شامل حواشی و فهرستی مفصل است، در فاس و از سوی آکادمی کشور مغرب در پنج جلد و ۱۵۴۹صفحه به سال ۱۹۹۷م. منتشر شد. تحفة النظار به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی و ترکی نیز ترجمه شده است. محمد علی موحد در سال ۱۳۳۷ش. این کتاب را به فارسی برگردانده است.
(۱) مقدمه و متن کتاب.
(۲) ایگناتی یولیانوویچ، کراچکوفسکی، تاریخ نوشتههای جغرافیایی در جهان اسلامی، ترجمه ابو القاسم پاینده، صص ۳۳۰- ۳۴۲.
(۳) دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد سوم، مدخل ابن بطوطة، صص ۱۲۰- ۱۲۶.
(۴) مقدمه مترجم دکتر محمد علی موحد بر ترجمه سفرنامه ابن بطوطه.
(۵) سرمقاله، کنگره ابن بطوطه در کشور مغرب، واعظ زاده خراسانی، محمد، مجله مشکات، بهار و تابستان ۱۳۷۶، شماره ۵۴ و ۵۵، صص ۴- ۸.
(۶) آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش.
(۷) اتحاف الوری باخبارام القری: عمر
بن محمد
بن فهد (م. ۸۸۵ق.) ، به کوشش شلتوت، مکه، جامعةام القری، ۱۴۰۳ق.
(۸) الاحاطة فی اخبار غرناطه: محمد السلمانی (لسان الدین ابن الخطیب)، به کوشش یوسف علی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.
(۹) البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف.
(۱۰) تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.) ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
(۱۱) تاریخ نوشتههای جغرافیایی در جهان اسلام: کراچکوفسکی، ترجمه: پاینده، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۹ش.
(۱۲) تحفة الکرام: محمد مهدی بحر العلوم (م. ۱۲۱۲ق.) ، تهران، مشعر، ۱۴۲۵ق.
(۱۳) رحلة ابن جبیر: محمد
بن احمد (م. ۶۱۴ق.) ، بیروت، دار مکتبة الهلال، ۱۹۸۶م.
(۱۴) رحلة العبدری: محمد العبدری (م. ۷۰۰ق.) ، به کوشش کردی، دمشق، دار سعدالدین، ۱۴۲۶ق.
(۱۵) سفرنامه ابن بطوطه (رحلة ابن بطوطه): ترجمه: موحد، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش.
(۱۶) شفاء الغرام: محمد الفاسی (م. ۸۳۲ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
(۱۷) نامه انجمن (فصلنامه): تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
(۱۸) Ibn Battuta، travels on Asia and Africa: translated and
(۱۹) selected H. A. R. Gib، darf publisher، ۱۹۸۳./ Odyssey of Ibn Battuta: David waines، I. B tauris، ۲۰۱۱.
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «تحفة النظار فی...».