ذکر و تسبیح
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یاد
خدا و
ذکر او، همواره
آرامش دهنده قلوب انسانها است.
قرآن کریم ذکر و یادآوری خداوند را در تمام مراحل زندگی گوشزد کرده و بر آن تاکید فرموده است. ذکر خداوند متعال در همه حال و در مراحل و امور مختلف زندگی
بشر مفید و مؤثر میباشد.
هر یک از
احکام الهی، وقت و شمار و مقدار آن مشخص است و خدای سبحان در هیچ حکمی دستور کثرت نداده است جز ذکر، که درباره آن میفرماید: فراوان به یاد خدا باشید: «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا»،
بنابراین، یاد خدا حدی ندارد و این نشان اهمیت ویژه ذکر اوست.
راز اینکه در بسیاری از حالات و شئون، و در
حد توان، باید به یاد خدا بود این است که
شیطان در حال
غفلت به
انسان حمله میکند و اگر انسان به نام خدا متذکر باشد، به
دام شیطان نمیافتد.
نکته دیگر در باره تداوم ذکر خدا این است که این
سنت حسنه برای تقویت
روح معنویت در انسان ذاکر است.
در کثرت ذکر، کیفیت و کمیت هر دو مراد است، زیرا خدای سبحان از ذکر بدون
اخلاص و حضور
قلب به عنوان «ذکر قلیل» یاد کرده، چنین میفرماید:
منافقان، کم به یاد خدا هستند: «و لا یذکرون الله الا قلیلا»،
با اینکه
منافق هرگز به یاد خدا نیست، زیرا منافق به زبان
مسلمان و قلبا کافر است و در
کفر درونی خود از کافر عادی هم قوی تر و پلیدتر است، از این رو درکه منافقان از درکه کافران بدتر است: «ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار»
منافق ممکن است همیشه به یاد خدا باشد و مانند
خوارج اهل
نماز شب نیز باشد، ولی چون
ذکر لسانی وی، بی
روح و اندک است ذکر او تاثیر ندارد، ذکر کثیر، عبارت از ذکر با روح و با خلوص که حافظ انسان است. یک لحظه از چنین یادی، همه لحظات شبانه
روز را فروغ داده و همه اعمال انسان را در آن شبانه روز تامین میکند.
فرزانگان و خردمندان در همه شئون و حالات به یاد
حق هستند: «ان فی خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم»
یکی از مصادیق این
آیه، حالات گوناگون نمازهای
نماز گزار است، که در
روایات فقهی نیز از باب
تطبیق مصداقی، و نه
تفسیر مفهومی، در معنای آن گفته شده: مراد این است که اگر کسی ایستاده توان نماز گزاردن ندارد، آن را نشسته به جا آورد و اگر نشسته نیز قادر نیست در
بستر و در حالی که به
پهلو آرمیده است نماز بگزارد؛
لیکن مراد این است که خرد ورزان، در همه حالات مانند ایستادن، نشستن،
استراحت و آرمیدن، با ذکر و
دعا به یاد حق باشند.
همان گونه که آیه یاد شده ناظر به دوام یاد حق در همه شئون است، آیه شریفه «و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الآصال و لا تکن من الغافلین»
به
استمرار ذکر و یاد خدا در همه لحظات اشاره دارد.
توضیح اینکه «
تضرع» و «خیفه»
صفت قلب است امر به چنین ذکری شاهد آن است که تنها
ذکر زبانی کافی نیست. البته زبان نیز باید ذکر حق بگوید؛ اما نه با صدای
آشکار، بلکه آهسته: «دون الجهر من القول». امر به ذکر در بامداد و آغاز روز (غدو) برای این است که همه روز به یاد حق بگذرد، چنان که مراد از ذکر در شامگاه (آصال)، یعنی پایان روز و آغاز شب این است که همه
شب به یاد حق بگذرد، آنگاه برای اینکه مبادا کسی گمان کند که اگر در دو طرف روز به یاد خدا بود کافی است، میفرماید: «و لا تکن من الغافلین». در این جمله، از غفلت نهی شده است و نهی، بر خلاف امر مفید تکرار است، زیرا انتفای
طبیعت غفلت به انتفای همه افراد آن است.
انسان پیوسته باید به یاد حق باشد و اگر احیانا آن را فراموش کرد، فورا با این
نسیان را با یاد خدا
ترمیم و
جبران کند: «و اذکر ربک اذا نسیت».
ممکن است هنگام انجام دادن برخی کارها نتوان ذکر گفت؛ اما اگر کار به ظاهر دنیوی برای خدا باشد، به
یقین یاد خدا و مصداق ذکر الله است البته بهترین یاد خدا نماز و به ویژه
نماز جمعه است: «یا ایها الذین آمنوا اذا نودی للصلاة من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله»
، چنان که برجستهترین نماز یاد خداست: «اقم الصلاة لذکری».
پیش از این،
بصیرت و بینایی در
دنیا و
آخرت به عنوان یکی از
آثار ذکر خدا یاد شد. خدای سبحان میفرماید: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون»؛
چنانچه
شیطان بخواهد
احرام ببندد و به صورت
طواف کننده بر گرد
کعبه دل طواف کند تا هر گاه در کعبه دل باز شد وارد آن شود،
متقی متذکر میفهمد که این
محرم بیگانه و حرامی است، از این رو هیچ گاه
شیطان به قلب
مؤمن متذکر راه ندارد.
متقی متذکر بر اثر آن
بینش قلبی حاصل از یاد حق، خاطره شناس است و هر خاطرهای که به
ذهن او خطور کند میفهمد که این ربانی و ملکی است یا
شیطانی و نفسانی: «اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا».
شیطان در اوائل امر، برای فریفتن و به دام انداختن، با زبان ایمان و در سایه
دین به سراغ
انسان میآید، نه اینکه از آغاز او را به
گناه فرمان دهد. او ابتدا «نفس مسوله» را، که خوب و بد را خوب مینمایاند، استخدام میکند. پس از آنکه
نفس مسوله به خدمت او در آمد، اندک اندک «
نفس اماره» را برای فرمان دادن به کار میگمارد، از این رو آنگاه که انسان تبه کار به گناه
عادت کرد با علم و یقین به و
معصیت بودن کاری، آن را به آسانی انجام میدهد: «و اما من بخل و استغنی و کذب بالحسنی فسنیسره للعسری»
اثر دیگر ذکر این است که خدای سبحان به یاد انسان متذکر است، از این روگناه را از او باز میدارد و او را از خطر معصیت میرهاند، چنان که در باره
حضرت یوسف (علیهالسّلام) واقع شد: « ولقد همت به وهم بها لولا ان رای برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء انه من عبادنا المخلصین»
مشاهده حضور حق و
شهود قلبی: «رای برهان ربه» از کاملترین مصادیق یاد و ذکر حق است.
پاداش و اثر چنین یادی این است که سوء و
فحشا از انسان باز داشته شده و گناه به سراغ او نمیآید: «لنصرف عنه السوء و الفحشا». لازم است عنایت شود که نماز، نمازگزار را از گناه نهی کرده و از ارتکاب معصیت باز میدارد؛ ولی لطف ممتاز خداوند که بر اثر شهود الهی نصیب شاهد و اصل میشود این است که زشتی و گناه را از نزدیک شدن به انسان
سالک صالح و شاهد باز میدارد و بین این دو کار فرق وافر است.
یاد حق همان گونه که خطر معصیت را از انسان دور میسازد، او را از خطرهای دیگر نیز میرهاند، چنان که راز
نجات حضرت یونس (علیهالسّلام) از
خطر ماندن در
شکم ماهی تا
قیامت این بود که وی
اهل تسبیح و جزو مسبحان بود: «فلو لا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون».
مرکز اصلی ذکر و یاد حق، قلب انسان است. قلب را چشمی است که یاد حق را میبیند و گوشی است که یاد حق را میشنود و زبانی است که به ذکر حق گویاست، بنابر این، با چشم دل باید
یاد خدا را دید و گرنه مشمول این کلام الهی است که در باره دوزخیان میفرماید: چشمهای آنان یاد مرا نمیدید: «کانت اعینهم فی غطاء عن ذکری و کانوا لا یستطیعون سمعا».
تپش و
آرامش دل، دو تاثیر متفاوت از ذکر خدا در قلب است.
توضیح اینکه یکی از اوصاف
مؤمنان حقیقی و راستین این است که هر گاه نام و یاد خدا مطرح شود قلب هاشان میتپد: «انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم... اولئک هم المؤمنون حقا».
این تپش ممکن است در اوایل امر مضطربانه و بر اثر
ترس و در اواخر مشتاقانه و برابر شوق و
محبت باشد. تاثیر دیگر ذکر خدا در قلب، که ممکن است پس از مرحله یاد شده باشد، آرامش است: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب».
آیه شریفه با کلمه «الا» و تقدیم متعلق فعل ـ یعنی تقدیم «بذکر الله» بر «تطمئن» که مفید حصر است، به این مطلب مهم هشدار میدهد که آگاه باشید که تنها عامل و راه آرامش قلب، یاد خداست. خدای سبحان نفرمود: «تطمئن القلوب بذکر الله»، بلکه فرمود: دل فقط به یک چیز میآرمد و آن یاد حق است. راز این مطلب آن است که خداوند به ما از خود نزدیک تر است: «واعلموا ان الله یحول بین المرء وقلبه»
دلها هم فقط به دست اوست و مقلب القلوب و تسلی دهنده آنها تنها اوست، بنابر این، کسی که خواهان آرامش و
آسایش در زندگی است پیوسته باید به یاد خدا باشد. در این حال نه فقدان چیزی او را نگران میکند و نه برخورداری و وجدان چیزی او را به وجد میآورد: «لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم»
و آنچه از
امام سجاد (علیهالسّلام) در دعای
ابو حمزه ثمالی رسیده است: «بذکرک عاش قلبی» (مصباح المتهجد، مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی). ناظز به همین است؛ یعنی
معیشت سعیدانه دل در ظل یاد تو تامین است.
تنها مانع یاد حق دنیا طلبی است: «فاعرض عن من تولی عن ذکرنا ولم یرد الا الحیاة الدنیا».
؛ مراد از اعراض و روبرگرداندن، ترک دعوت مردم به اسلام نیست، زیرا
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همچنان مامور به دعوت جامعه بود) آن حضرت مظهر رحمت الهی است و اعراض وی از افراد بدین معناست که توجه خاص آن حضرت که مسیر
رحمت است از آنان باز گرفته شود و اگر او که «رحمة للعالمین»؛
است از غافلی رو بر گرداند دیگر هیچ رحمتی نصیب این
غافل نخواهد شد. مطابق این
آیه شریفه، سر غفلت از یاد خدا چیزی جز دنیا خواهی نیست. مستفاد از این مقابله آن است که دنیا طلبی چیزی جز غفلت از حق نیست و هر چه انسان را از یاد خدا باز دارد دنیاست. مراد از این
دنیا،
آسمان و
زمین و
دریا و
صحرا و مانند آن نیست که خدای سبحان از آنها به عنوان
آیات طبیعی خود به نیکی و عظمت یاد میکند. دنیا همان شئون اعتباری، مانند تفاخر و تکاثر در اموال و اولاد است، چنان که خدای سبحان میفرماید: «اعلموا انما الحیاة الدنیا لعب ولهو وزینة وتفاخر بینکم وتکاثر فی الاموال والاولاد».
هوا پرستی را مانع دیگر یاد خدا گفتهاند؛ ولی این نیز به دنیا خواهی و دنیاگرایی باز میگردد. خدای سبحان در سفارش رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به سازگاری و همراهی با ذاکران و نهی از پذیرش و همگامی وی با غافلان هوادار چنین میفرماید: «واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی یریدون وجهه ولا تعد عیناک عنهم ترید زینة الحیاة الدنیا ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه وکان امره فرطا».
همان گونه که پیش از این اشاره شد، اساس مهم در این مطلب سامی، ذکر قلب است، زیرا اگر
قلب متذکر خدا باشد همه اعضا و جوارح، که
زبان از جمله آنهاست، متذکر خدا خواهد بود، بر همین اساس، در این آیه نیز نفرمود: کسی را که زبانش به یاد ما گویا نیست نپذیر، بلکه فرمود: از کسی که «قلبش» را، بر
اثر استمرار دنیا طلبی او، از یاد خودمان غافل کردیم پیروی نکن: «و لا تطع من اغفلنا لبه عن ذکرنا و اتبع هواه»، پس همان گونه که یاد خدا مانع هواپرستی است، میل به هوا نیز مانع یاد خداست و انسان هواپرست، که به
شهادت صدر آیه اهل دنیاست، به یاد خدا نیست و این طرد دو جانبه اثر تضادی است که بین
هوا و هداست.
غفلت از یاد حق، دارای
آثار شوم و پیامدهای زیانبار و
تلخ است:
یکی از نتایج تلخ غفلت، که در مباحث پیشین نیز به آن اشاره شد، نابینایی دل است؛ همان گونه که اثر یاد خدا بصیرت و بینش دل است،
نسیان خدا نیز با کوری همراه است، چنان که خدای سبحان میفرماید: دیدگان آنها یاد مرا نمیبیند: «اعینهم فی غطاء عن ذکری».
این کوری در
قیامت که ظرف ظهور حقایق است نمایان میشود: «ومن اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا ونحشره یوم القیامة اعمی»
اگر کسی یاد خدا را با قلب ندید، نام خدا را هم بر زبان نمیآورد، زیرا کسی که قلب او نابیناست به دام
شیطان میافتد و
شیطان بر روی او
خیمه زده، روپوشی میگذارد که همه مجاری ادراکی و تحریکی او را زیر پوشش
شیطنت قرار میدهد، چنان که خدای سبحان فرمود: یاد خدا سراسر عالم را فرا گرفته و کیفر کسی که خود را به کوری زده،
خفاش صفت،
خورشید یاد خدا را نبیند این است که او را تحت پوشش
شیطان قرار میدهیم: «و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له
شیطانا فهو له قرین».
«تقییض» به معنای «جعل القیض علی البیض» است.
تخم مرغ را «بیض» و به پوست محکمی که آن را در پوشش و حصار خود قرار داده «قیض» میگویند. مطابق این آیه شریفه، خدای سبحان به عنوان
کیفر تعامی عمدی،
شیطان را به صورت پوست غلیظ روکش و غلافی قوی قرار میدهد که همه هستی انسان غافل را در پوشش خود میگیرد، بنابر این، هر کس یاد خدا را نبیند مصدود
شیطان و محصور
شیطنت است و
شیطان در مجاری ادراکی و تحریکی او راه دارد و او را رها نمیکند.
اگر کسی یاد حق را عمدا فراموش کرد این
خطر هست که خدای سبحان چندین
شیطان را به صورت قرین سوء برای او «تقییض» کند: «و قیضنا لهم قرناء»،
بنا بر این برخی افراد چندین پوشش در طول هم یا در عرض هم دارند. برخی
شیاطین، زمام مجاری ادراکی او و بعضی دیگر زمام مجاری تحریکی وی را بر عهده دارند و چنین شخص مبتلایی باید از شر چندین
شیطان رهایی پیدا کند. آنان که یاد خدا را عمدا فراموش کرده و این نسیان آنها را در حصار
شیطان قرار داد، در
قیامت میفهمند که گرفتار قرین سوء بودهاند و آن روز آرزوی بیجا دارند: ای کاش بین ما و تو فاصله
شرق و
غرب بود و تو قرین بدی هستی: «حتی اذا جاءنا قال یا لیت بینی و بینک بعد المشرقین فبئس القرین».
کیفر دیگر غفلت و
فراموشی عمدی یاد خدا، محرومیت از رحمت
خاص است.
توضیح اینکه خدای سبحان با اینکه به همه چیز بیناست: «انه بکل شی ء بصیر»
و ممکن نیست به موجودی
نگاه نکند، در قیامت به عدهای نمینگرد و با آن سخن نمیگوید: «لا یکلمهم الله و لا ینظر الیهم یوم القیامه».
مراد این است که خداوند به آنان نگاه تشریفی همراه با
لطف و رحمت ندارد، بر همین اساس، به
رسول خود نیز فرمود تا از دنیا طلبان اعراض کند: «فاعرض عن من تولی عن ذکرنا ولم یرد الا الحیاة الدنیا»
و حال آنکه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) «رحمة للعالمین»
است: «وما ارسلناک الا رحمة للعالمین »
و برای اتمام
حجت، تا آخرین لحظه آنان را به دین حق فرا میخواند. اتمام حجت، دعوت به
اسلام،
ارشاد و هدایت غیر از
اعراض قلبی است، پس اینکه فرمود: از آنان اعراض کن، یعنی به آنها نگاه لطف مخصوص و رحمت خاص نداشته باش.
ج) اثر تلخ دیگر غفلت از یاد خدا، قرار گرفتن در فشار و تنگنای زندگی است: «ومن اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا ونحشره یوم القیامة اعمی»؛
از این رو دنیا طلب هرگز آرامش و آسایش ندارد و همواره گرفتار
دلهره و بین عوامل فشار است که مبادا آنچه را دارد از دست بدهد و آنچه را ندارد فراهم کند و هم آنچه را دارد حفظ کند، از این رو در فشار حفظ موجود و طلب مفقود زندگی میکند: «فان له معیشة ضنکا». این بدان معنا نیست که اعراض کننده از یاد حق، حتما
فقیر میشود، بلکه مقصود آن است که او در زندگی در تنگنا و فشار است؛ خواه در فشار
فقر و خواه در فشار مال. فشار در زندگی غیر از فقر و غناست، ممکن است کسی در عین دارایی و توان مندی، گرفتار معیشت ضنک باشد.
آیه «و من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا»
در قبال آیه شریفه «و من یتق الله یجعل له مخرجا»
است. کسی که به یاد خدا و اهل تقواست در شرح صدر است و هرگز در کار خود نمیماند و هیچ گاه در فشار قرار نمیگیرد، از همین رو کسی که مثلا در
علم همواره در پی خود نمایی و
تفاخر و مانند آن است، همیشه در فشار شبهات قرار دارد، اما آن که تقوای علمی دارد سرانجام مشکل او به طریقی حل میشود. در مسائل مالی و غیر آن نیز این گونه است، چنان که خدای سبحان در باره
رزق پرهیزکاران، که اعم از رزق مادی است، فرمود: «و یرزقه من حیث لا یحتسب».
ذکر؛
تسبیح؛
تسبیح در قرآن؛
آثار ذکر خدا.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ذکر و تسبیح»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۸.