ذَرْف (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ذَرْف (به فتح ذال وسکون راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای جریان است. از مشتقات این ماده که در
نهج البلاغه آمده
تَذْريف (به فتح تاء و سکون ذال) به معنای زياد شدن است.
ذَرْف به معنای جريان است و تذريف به معنای زياد شدن است. «ذَرَّفَ على المائة: زاد»
امام (صلواتاللهعلیه) در رابطه خودش فرموده:
«قَالَتْ قُريْشٌ: إِنَّ ابْنَ أَبِي طَالِب رَجُلٌ شُجَاعٌ، وَلْكِنْ لاَ عِلْمَ لَهُ بِالحَرْبِ. للهِ أَبُوهُمْ! وَ هَلْ أَحدٌ مِنْهُمْ أَشَدُّ لَهَا مِرَاساً، وَ أَقْدَمُ فِيهَا مَقَاماً مِنِّي؟! لَقَدْ نَهَضْتُ فِيهَا وَ مَا بَلَغْتُ العِشْرِينَ، و ها أناذا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى السِّتِّينَ! وَلكِنْ لا رَأْيَ لَمِنْ لاَ يُطَاعُ!» «
قریش گويند: پسر
ابوطالب مرد شجاعى است ولى فنون جنگ را نمىداند. رحمت به پدرشان آيا كسى از آنها تجربهاش از من بيشتر و يا در شركت در جنگ از من با سابقهتر است من هنوز به بيست سال نرسيده بودم كه به جنگ برخاستهام و الآن عمرم از شصت سال بيشتر است.»
(شرحهای خطبه:
)
و درباره
زمین فرموده:
«فَسُبْحَانَ مَنْ أَمْسَكَهَا ... فَوْقَ بَحْر لُجِّيّ رَاكِد لاَ يَجْرِي ... تُكَرْكِرُهُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ، وَ تَمْخُصُهُ الْغَمَامُ الذَّوَارِفُ.» يعنى «پاک و منزّه است خدائی كه زمين را نگاه داشته بالاى درياى بيكرانى كه ايستاده حركت نمىكند، مردّد مىكند آن را بادهاى تند و مىفشارد آن را ابرهاى جارى شونده.»
(شرحهای خطبه:
)
از اين كلمه دو مورد در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «ذرف»، ج۱، ص۴۱۳.