ذَهَبْ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ذَهَبْ از
واژگان نهج البلاغه به معنای طلا است و جمع آن
ذِهْبان (به کسر ذال و سکون هاء) است.
ذَهَبْ به معنای طلا است.
چنانكه
امام (صلواتاللهعلیه) فرموده:
«فَاخْزُنْ لِسَانَكَ كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ، فَرُبَّ كَلِمَة سَلَبَتْ نِعْمَةً وَ جَلَبَتْ نِقْمَةً.» «زبانت را حفظ كن همانطور كه طلا و
نقرهات را حفظ مىكنى اى بسا سخنى كه نعمتى را سلب و بلائى را جلب كرده است.»
(شرحهای حکمت:
)
جمع ذهب ذهبان است بر وزن نسيان. چنانكه فرموده:
«وَ لَوْ أَرَادَ اللهُ سُبْحَانَهُ بأَنْبِيَائِهِ حَيْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ يَفْتَحَ لَهُمْ كُنُوزَ الْذِّهْبَانِ، وَ مَعَادِنَ الْعِقْيَانِ، ... لَسَقَطَ الْبَلاَءُ، وَ بَطَلَ الْجَزَاءُ.» «اگر خدا مىخواست براى انبيايش به وقت
بعثت خزانههاى طلا و معادن طلاى خالص را باز كند، امتحان ساقط شده و مجازات باطل گشته بود، زيرا مردم همه ايمان مىآورند،
حق و
باطل از هم شناخته نمىشد.»
(شرحهای خطبه:
)
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «ذهب»، ج۱، ص۴۱۹.