دَرَج (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دَرَجَه (به فتح دال و راء و جیم) از ماده «دَرَج» از
واژگان قرآن کریم به معنای مرتبه و منزلت است و جمع آن
دَرَجات (به فتح دال و راء) میباشد.
دَرَج:
درجه به معنى مرتبه و منزلت است.
راغب میگويد: درجه مثل منزلت است ليكن به منزلت آنگاه درجه میگويند كه بلندى در آن منظور باشد مثل پلّه نردبان و طبقههاى ساختمان.
طبرسی آن را منزلت گفته و گويد: معنى «دَرَجْتُهُ إِلَى كَذَا» آن است كه او را درجه درجه بالا بردم.
درج به معنى راه رفتن و مردن نيز آمده است در مثل گفتهاند «هو اكذب من دبّ و دَرَجَ» «او دروغگوترين زندهها و مردههاست.» در
نهج خطبه خطبه ۱۶۵ در وصف
طاوس فرموده :
«إِذَا دَرَجَ إِلَى الْأُنْثَى نَشَرَهُ مِنْ طَيِّهِ.» يعنى «چون به سوى ماده خويش رود دم خويش را پس از بستن باز میكند.»
(وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ) (و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، ما آنان را از جايى كه نمىدانند، به تدريج به سوى عذاب پيش مىبريم.)
استدراج آن است كه شخص به تدريج و درجه درجه گرفته شود شخص بدكار در
کفر و
طغیان خويش مشغول لذّت و كامرانى است ولى بىخبر است كه به تدريج استعداد
هدایت را از دست میدهد و عمرش كوتاه و كوتاهتر میشود تا بالاخره فرصت از دستش میرود.
از
حسین بن علی (صلواتاللهعليهما) در
تحف العقول نقل شده فرمود: استدراج از خداوند سبحان آن است كه نعمت بنده را فراوان كند و توفيق شكر را از او سلب نمايد. طبرسى فرموده: استدراج اصل آن از درجه است و آن اين است كه كم كم گرفته شود مثل بالا رفتن از پلهها.
(وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَ دَرَجَةٌ) «براى زنان است از معروف نظير آنچه بر عهده آنهاست و مردان را بر آنها برترى و منزلت است.»
نا گفته نماند مردان طورى آفريده شدهاند كه اكثرا در قدرت تعقل و تفكر و اراده امور از زنان برتراند آيه شريفه با اظهار حقوق دو جانبه از اين حقيقت پرده بر میدارد.
(أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ) (آنها والا مقامتر از كسانى هستند كه بعد از فتح
انفاق نمودند.)
مراد از درجه در آيه فضيلت و برترى مقام است.
درجات در قرآن مجيد هم به معنى منزلت و عظمت آمده و هم به معنى مراتب در بلندى.
مثل
(مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ) (برخى از آنها، خدا با او سخن مىگفت؛ و بعضى را درجاتى برتر داد.)
آيه درباره پيامبران و برترى آنها نسبت به يكديگر است. مثل
(تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ) (ما بعضى از آن پيامبران را بر بعضى ديگر برترى بخشيديم.)
كه صدر همان آيه است پيداست كه مراد از درجات برترى و فضيلت معنوى است.
و نحو
(وَ لِكُلٍ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا) (و براى هر كدام درجاتى است بر طبق اعمالى كه انجام دادهاند.)
(فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى) (چنين كسانى درجات عالى دارند.)
كه مراد ظاهرا مرتبههاى مادّى است.
(هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ) (هر يك از آنان، درجه و مقامى در پيشگاه خدا دارند؛ و خداوند به آنچه انجام مىدهند، بيناست.)
نا گفته نماند نظير اين آيه،
آیه ۴ انفال است كه فرموده
(لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ) (براى آنان درجاتى والا نزد پروردگارشان است؛ و براى آنها،
آمرزش و روزىِ پرارزشى است.)
و آيه
(وَ لِكُلٍ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ) (و براى هر يک (از اين دو دسته)، درجات و مراتبى است از آنچه عمل كردند؛ و پروردگارت از اعمالى كه انجام مىدهند، غافل نيست.)
ما قبل آيه اوّل چنين است:
آيا آنكه تابع رضاى خداست مثل كسى است كه قرين
غضب خدا است آنها صاحبان درجاتاند نزد خدا. طبرسى (رحمهالله) فرموده: كلمه «ذو» در آن مقدر است يعنى «هم ذو درجات» و مراد از «هم» مجموع دو فريق فوقاند.
در
المنار درجات را ذو درجات گفته و گويد اطلاق درجات به مقام كفّار از باب تغليب است و گرنه مال آنها دركات است.
احتمال ديگر آن است كه بگوئيم درجات در مكانهاى آنها نيست بلكه در وجود آنهاست مانند كسی كه چند زبان میداند و چند صنعت بلد است و از يک مرض عذاب مىبيند و يا از چند مرض. و شايد مراد درجه درجه بودن خود وجود و ابدان است و در اين احتمال مؤمن از چند جهت راحتى و كامرانى را مىبيند و كفّار بر عكس او.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «درج»، ج۲، ص۳۳۵.