خُطْوَه (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خُطْوَه (به ضم خاء و سکون طاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای فاصله میان دو پا در راه رفتن و جمع آن
خُطُوات است.
خَطْوه (به فتح خاء و سکون طاء) به معنای یک گام و جمع آن
خَطَوات (به فتح خاء و طاء) است. این واژه هفت بار در
نهج البلاغه آمده است.
خُطْوَه به معنای فاصله میان دو پا در راه رفتن آمده است.
خَطْوه (به فتح خاء و سکون طاء) به معنای یک گام است. جمع اولی
خُطُوات و دوّمی بر وزن صربات است.
امام علی (علیهالسلام) شنید که برخی از اهل
بصره باز به فکر
شورش هستند بر آنها به نوشت:
«فَإِنْ خَطَتْ بِكُمُ الاُْمُورُ الْمُرْدِيَةُ... إِلَىُ مُنَابَذَتِي وَخِلاَفِي، فَهَا أَنَاذَا قَدْ قَرَّبْتُ جِيَادِي، وَرَحَلْتُ رِكَابِي» «از گناهکاران
عفو کردم، از فرار کنندگان
شمشیر را برداشتم، از توبه کنندگان
توبه را پذیرفتم، اگر کارهای مهلک و آراء سفیه و خطای ظالمانه شما را به ترک طاعت من وادار کند، این منم که اسبم را نزدیک کرده و شترم را جهاز نهاده عازم بصرهام.»
(شرحهای نامه:
) «خطت بکم» یعنی راه برد شما را.
و نیز فرموده:
«وَلَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلاَّ فِي ثَلاَث: مَرَمَّة لِمَعَاش، أَوْ خُطْوَة فِي مَعَاد، أَوْ لَذَّة فِي غَيْرِ مُحَرَّم.»(عاقل سزاوار نيست كه جز براى سه منظور مسافرت كند: اصلاح امور زندگى، و يا قدمى در راه آخرت برداشتن، يا
لذت در راه غير حرام.)
(شرحهای حکمت:
)
و باز فرموده:
«نَفْسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ» «نفسهای شخص، قدم برداشتنهای اوست به سوی اجلش.»
(شرحهای حکمت:
) «خطا» (به ضم اوّل) جمع خطوه است.
در یکی از روزهای
صفین به یاران خود فرمود:
«وَنَافِحُوا بِالظُّبَا، وَصِلُوا السُّيُوفَ بَالْخُطَا، وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ بِعَيْنِ اللهِ، وَمَعَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله)» «ظبا» جمع ضبّة به معنی طرف شمشیر
و «خطا» جمع خطوه است یعنی «با طرفهای شمشیرها بزنید و شمشیرها را با خطوهها و قدمها وصل کنید، بدانید شما زیر نظر
خدا و در معیّت پسر عمّ
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستید..»
(شرحهای خطبه:
) گفتهاند: یعنی «صلوا السیوف بالخطاء» آنست که اگر شمشیرهای شما کوتاه باشد آنها را به قدم جلو گذاشتن وصل کنید تا به دشمن برسانید.
چنانکه شاعر گفته:
اذا قصرت اسیافنا کان وصلها | | خطانا الی اعدائنا فنضارب |
| | |
ابن ابی الحدید نقل کرده: مردی از
قبیله ازد شمشیری پیش
مهلّب آورد و گفت ای عمو این چطور شمشیری است، گفت شمشیر خوبی است ولی حیف که کوتاه است. گفت آنرا با قدم برداشتن به طرف دشمن دراز میکنم. مهلّب گفت: برادرزادهام رفتن به چنین و آذربایجان در دندان افعی آسانتر از آن قدم است.
برای جمله امام (علیهالسلام) معانی دیگری نیز گفتهاند که در
ابن میثم دیده شود.
واژه خُطْوه هفت بار در نهج آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «خطوه»، ج۱، ص۳۵۱-۳۵۲.