خَوِر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَوِر (به فتح خاء و کسر واو) از
واژگان نهج البلاغه به معنای ضعف و
خُوار (به ضم خاء) به معنای صدای گاو است.
امام علی (علیهالسّلام) در
ذمّ اصحاب خویش و درباره
قوم ثمود و... استفاده کرده است. از این دو واژه چهار مورد در
نهج البلاغه آمده است.
خُوار به معنای صدای گاو است.
راغب گوید: خوار مخصوص به صدای گاو است، گاهی به طور استعاره به صدای شتر نیز گفته میشود.
خَوِر به معنی ضعف آید: «خور الرجل: ضعف و فتر»
در ذمّ اصحاب خویش فرموده:
«إنْ أُمْهِلْتُمْ خُضْتُمْ وَ إنْ حُورِبْتُمْ خُرْتُمْ وَ إنِ اجْتَمَعَ النّاسُ عَلى إمام طَعَنْتُمْ» یعنی: «اگر مهلت داده شدید خوض در
باطل میکنید و اگر مورد
جنگ واقع شدید اظهار ضعف مینمائید و اگر مردم بر امامی گرد آمدند به او طعن میزنید.»
(شرحهای خطبه:
) «خرتم» اگر از «خوار» باشد معنایش «فریاد میکشید» است.
درباره قوم ثمود فرموده:
«فَما كانَ إِلاَّ أَنْ خارَتْ أَرْضُهُمْ بِالْخَسْفَةِ خُوارَ السِّكَّةِ الْـمُحْماةِ في الاَْرْضِ الْخَوّارَةِ» خوّاره زمین نرم را گویند از خور به معنی ضعف، «سکّه محماة» خویش آهنی که آب داده شده است. یعنی: «طول نکشید که زمین آنها در زلزله صدا کرد مانند صدای خویش آب داده شده در زمین نرم.»
(شرحهای خطبه:
)
از این ماده چهار مورد در «نهج» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «خور»، ج۱، ص۳۶۶-۳۶۷.