خَنْس (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَنْس (به فتح خاء و سکون نون) از
واژگان قرآن کریم به معنای کنار رفتن، واپس ماندن و پنهان شدن است.
خَنّاس (به فتح خاء و تشدید نون) از نامهای شیطان است چرا که هنگام یاد خدا کنار میرود و پنهان میگردد.
خَنْس به معنای کنار رفتن، واپس ماندن و پنهان شدن است.
(فَلا اُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ • الْجَوارِ الْکُنَّسِ • وَ اللَّیْلِ اِذا عَسْعَسَ • وَ الصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ • اِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ) (سوگند به ستارگانى كه باز مىگردند، حركت مىكنند و از ديدهها پنهان مىشوند، و سوگند به شب، هنگامى كه پشت كند و به آخر رسد، و به صبح، هنگامى كه بدمد، كه اين قرآن كلام فرستاده بزرگوارى است.)
معنای اوّلی خنس و خنوس در
قاموس و
صحاح و
تفسیر بیضاوی و
کشّاف ذیل
سوره ناس، تاخّر و واپس ماندن ذکر شده است.
در
نهایه آن را انقباض و کنار رفتن گفته
و از
ابن عباس نقل کرده که محضر
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) رفتم میخواست
نماز بخواند مرا پیش روی خود نشاند. «فَلَمَّا اَقْبَلَ عَلَی صَلَوتِهِ انْخَنَسَتْ.»
یعنی «چون شروع به نماز کرد کنار شدم.»
راغب نیز انقباض و تاخیرانداختن گفته است
در
اقرب الموارد، رجوع، کنار شدن، واپس ماندن و انقباض آمده است.
در
مجمع البیان میگوید: خمس و کنس هر دو در اصل به معنی ستر و پوشاندن است. شیطان را خنّاس گویند که هنگام یاد خدا کنار میرود و پنهان میگردد. کناس به ضمّ کاف خانهای است که پرنده وحشی برای خود اتّخاذ کرده و در آن مخفی میشود
و در تفسیر سوره ناس فرموده: خنوس پنهان شدن بعد از ظهور است.
خلاصه آنکه: خنس و خنوس به معنی کنار رفتن، واپس ماندن و پنهان شدن است و این معانی قریب به هماند. کنس نیز به معنی نهان شدن است درباره
آهو که در نهانگاه خود پنهان میشود گویند: «کنس الظّبیء اذا تغیّب و استتر فی کناسه»
«عسعس اللّیل» یعنی شب روی آورد و شب رفت در دو ضدّ به کار رفته است.
ناگفته نماند «
الْجَوارِ الْکُنَّسِ» صفت «
بِالْخُنَّسِ» است و در نتیجه هر سه به موصوفهائی دلالت دارند که دارای هر سه صفتاند. موصوفاتی که که واپسشونده و دارای انقباض و نهان شوندهاند و نیز در جریان و حرکتاند و این اوصاف لازم و ذاتی آنها است نه آنی و زمانی.
ستارگان بیشمار
آسمان چنانکه دانشمندان میگویند چنیناند آنها پیوسته در حال تحوّل و انقلاباند، سوخت خویش را تمام میکنند. بعضی در نیمه راه زندگیاند بعضی در آخر عمر و بعضی در ابتدای تشکیل. لذا آنها را به گروههای مختلف از قبیل ستارگان تپنده (که قشر ظاهر آنها مانند ضربان نبض آهسته و منظّم است)، غولهای آبی، غولهای سرخ، کوتولههای سرخ، کوتولههای سفید که مواد آنها پیوسته در انفعال و تبدّل است و درباره کوتولههای سفید گفتهاند که در مراحل آخر زندگی هستند. از طرف دیگر آمدن و رفتن دائمی شب و روشن شدن روز حکایت از تحوّل و انقلاب دائمی جهان دارد.
در اوّل
سوره تکویر از تکویر و خاموش شدن آفتاب و از منکدر و تیره شدن نجوم و تبخیر دریاها و غیره سخن رفته پس از آن به خنّس و کنّس قسم یاد شده که این سخنان از
فرشته وحی است نه ساخته پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بنا راین به نظر میآید که این اوصاف در باره ستارگان و خورشیدهای بیشمار جهان است که پیوسته در حال انقلاباند و حکایت از انهدام عالم دارند معنی آیه شریفه چنین میشود: «پس نه، قسم به واپس شوندگان روان و نهان شونده و به شب که میآید و میرود و به صبح که میدمد و گسترش مییابد که این سخنان قول فرشته بزرگوار است.»
اینکه مفسّران آنها را سیّارات و عموم ستارگان گرفته و گفتهاند: در شب آشکار میشوند و در روز غائب میگردند. به نظر میآید که این سخن خیلی سطحی است و این اوصاف درباره غایب شدن در روز و برگشتن در شب نیست و این چندان دلالت به قیامت ندارد. ولی ما هم اگر در زمان گذشته میبودیم مانند آنها (رحمهمالله) میگفتیم زیرا گذشت زمان و ترقّی علم در نمایاندن مفاهیم عالیه قرآن سهم به سزائی دارد.
(الْخَنَّاسِ • الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ) (پنهانكار. كه در درون سينه مردمان وسوسه مىكند.)
درباره خنّاس گفتهاند نام
شیطان است که چون خدا یاد شود منقبض و نهان میگردد.
ولی ناگفته نماند: خنّاس در آیه شریفه صفت وسواس است.
(قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ • ... • مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ • الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ) وسوسه در سینه و قلب آدمی است و بسیار بسیار مخفی و نهان است که آدمی کمتر وجود آن را حسّ میکند. لذا باید گفت خنّاس به معنی سخت نهان و صفت وسوسه است نه صفت شیطان.
آری در ذیل سوره فرموده که این وسوسه از
جنّ و مردم به قلب آدمی راه پیدا میکند. معنی آیات چنین است: «بگو پناه میبرم به پروردگار مردم... از شرّ وسوسه که بسیار نهان و پوشیده است و در سینههای مردم رفت و آمد میکند.» و وسواس اسم وسوسه و جمع آن وساوس است و صفت نیست.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خنس»، ج۲، ص۳۰۸.