خَسَفْنا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَسَفْنٰا:
(فَخَسَفْنٰا بِهِ وَ بِدٰارِهِ اَلْاَرْضَ..)خَسَفْنٰا: از مادّۀ «
خسف» (بر وزن وصف) و «
خسوف» (بر وزن فضول) به معنی «پنهان گشتن، مخفی شدن، فروبردن» است، لذا پنهان شدن نور ماه در زیر سایۀ زمین را «
خسوف» مینامند و چاه «
مخسوف» به چاهی میگویند که آب در آن پنهان شود و نیز پنهان شدن انسانها و خانهها در شکاف زمین (شکافی که براثر زلزلهها پدید میآید) «
خسف» میگویند، زیرا بارها در طول تاریخ
بشر واقع شده است که زمینلرزۀ شدیدی اتفاق افتاده و زمین از هم شکافته شده و شهر یا آبادیهایی را در کام خود فروبلعیده است، چنان که
آیه ۴۵ سوره نحل به همین موضوع اشاره میکند و میگوید:
(اَ فَاَمِنَ اَلَّذِینَ مَکَرُوا اَلسَّیِّئٰاتِ اَنْ یَخْسِفَ اَللّٰهُ بِهِمُ اَلْاَرْضَ.) «آیا توطئه گران از این
عذاب الهی ایمن گشتند که ممکن است خدا آنها را در زمین فروبرد...» با توجه به آيۀ فوق، آيا بعيد است كه زمينلرزۀ وحشتناكى رخ دهد، پوستۀ زمين بشكافد و دهان باز كند و آنها و همۀ زندگانيشان را در خود فروبرد، همان گونه كه در تاريخ اقوام، كرارا اتفاق افتاده است؟!
به موردی از کاربرد
خَسَفْنا در
قرآن، اشاره میشود:
(فَخَسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَ مَا كَانَ مِنَ المُنتَصِرِينَ.) (سپس ما، او وخانهاش را در زمين فرو برديم، و گروهى نداشت كه او را در برابر عذاب الهى يارى كنند، و خودش نيز نمىتوانست خويشتن را يارى دهد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: دو ضمير
(بِهِ وَ بِدَارِهِ) به قارون برمىگردد، و چون
خسف و فرو بردن
قارون و خانهاش در زمين متفرع بر
بغی و
طغیان او بود فاء تفريع بر سر اين جمله آمد. بنابراين حرف فاء در جمله فما كان تفريع اين جمله را بر جمله
(فَخَسَفْنا بِهِ...) مىرساند، و چنين معنا مىدهد كه ما او و خانهاش را در زمين فرو برديم، پس برايش روشن شد بطلان آنچه ادعا مىكرد، و مىگفت من خودم مستحق اين
ثروت هستم، و حاجتى به
خدا ندارم، و اين نبوغ علمى و نيروى خودم است كه جلب خير و رفع ضرر از من مىكند.
(أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُواْ السَّيِّئَاتِ أَن يَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَشْعُرُونَ.) (آيا كسانى كه توطئههاى شومى كردند از اين ايمن گشتند كه خدا آنها را در زمين فرو برد، و يا مجازات الهى)، از آن جا كه انتظارش را ندارند، به سراغشان آيد؟!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: معناى آيه (و خدا داناتر است) اين است كه وقتى
آیات بینات دلالت كرد بر اينكه اللَّه تعالى رب ايشان است، و در
ربوبیت او شريكى نيست، و ثابت شد كه
رسالت امرى محال نيست، بلكه دعوتى است به سوى آنچه اصلاح معاش و معاد مردم و خير دنيا و آخرتشان در آن است، و بوسيله مردانى انجام مىشود كه خدايشان برگزيده و برايشان
وحی مىفرستد، بنا بر اين، دستهاى كه از اين دعوت اعراض مىكنند، و با خدا و رسولش
مکر ورزيده و به حجتهاى واهى، راه ترك
دین و تشريع احكام دلبخواهى و عمل به گناهان را هموار مىسازند، آيا ايمنند از اينكه خدا در زمينشان فرو برد و يا عذابى ناگهانى بر سرشان بفرستد، بدون اينكه قبلا احتمالش را بدهند؟
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «خَسَفْنا»، ج۱، ص۶۸۰.