خوارج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خوارج از فرقههای
مسلمان است. در روزهای پایانی
جنگ صفین با
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به مخالفت برخاسته و
حکم به
کفر وی و جواز
جنگ با او کردند. اینان و کسانی که
اعتقادات آنان را داشتند، خوارج نامیده شدند. در
روایات از آنان به «
مارقین» نیز تعبیر شده است. خوارج به لحاظ شورش علیه امام (علیهالسلام) و نقض
بیعت،
باغی به شمار آمده و محکوم به احکام بغیاند و به لحاظ اعتقادی کافرند.
خوارج از فرقههای
مسلمان است. از احکام آن در برخی
ابواب فقه، نظیر
صلاة،
حج،
جهاد،
نکاح،
صید و ذباحه و
ارث سخن گفتهاند. کسی که
بیعت خود را با
امام (علیهالسلام) شکسته و بر او خروج کرده است «
باغی» و «خارجی» نامیده میشود.
این گروه در جریان
جنگ صفین پس از قضیۀ «
حکمیت» از اکثریت مسلمانان جدا شدند. آنان معتقد بودند حکمیت، خلاف بوده، همگی به ویژه
امام علی (علیهالسلام) باید از این لغزش
توبه کنند. و در روزهای پایانی جنگ صفین با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به مخالفت برخاسته و حکم به
کفر وی و جواز
جنگ با او کردند. اینان و کسانی که اعتقادات آنان را داشتند، خوارج نامیده شدند. در روایات از آنان به «
مارقین» نیز تعبیر شده است.
خوارج جمع خارجی و در اصطلاح عام به معنای سرکشی و شورش علیه
امام مورد پذیرش
مسلمانان است،
و در معنای خاص به دومین اختلاف میان مسلمانان اشاره دارد که در سالهای ۳۶ و ۳۷ هجری پس از جنگ صفین و پذیرش حکمیت رخ نمود و منجر به پیدایش فرقهای مستقل به نام خوارج گردید که بر ضد امام علی (علیهالسلام)،
معاویه و پذیرش حکمیت شوریدند و با امام جنگیدند.
سرانجام دوازده هزار نفر به رهبری
عبدالله بن وهب در اطراف
کوفه گرد آمدند. اما امام (علیهالسلام) و برخی از
اصحاب او بارها با خوارج
مناظره و مباحثه کردند. در نتیجه شماری از این کسان، موضع خود را رها کردند. سرانجام به دنبال
قتل فجیع یکی از صحابه، امام علی علیهالسلام تصمیم به دفع
فتنه خوارج گرفت. جنگی روی داد که به
جنگ نهروان شهرت یافت در این پیکار خوارج کاملاً سرکوب شدند. بازماندگان خوارج پس از نبرد نهروان در
عراق و دیگر مناطق اسلامی به فعالیت خود ادامه دادند.
کشته شدن شمار زیادی از مردان خوارج، بازماندگان خوارج را سخت متاثر کرد. به گونهای که بر آن شدند تا از امام علی (علیهالسلام)
انتقام بگیرند. طبق نقل مشهور، سه تن از بازماندگان نهروان تصمیم گرفتند سه تن از شخصیتهای حادثهساز
امت اسلام را، که عبارت بودند از: امام علی (علیهالسلام)، معاویه
بن ابوسفیان و
عمرو بن عاص از میان بردارند، تنها
عبدالرحمان بن ملجم که مامور کشتن امام علی (علیهالسلام) بود، موفق شد.
در دوران
خلافت چندماهه امام علی (علیهالسلام)، تحرکات این گروه در کوفه و
بصره متمرکز شد. با شهادت امام علی (علیهالسلام) به دست ابن ملجم مرادی (یکی از خوارج) و به قدرت رسیدن معاویه و چیرگی وی بر سراسر قلمرو اسلامی خوارج دورهای از جنگهای نامنظم را از سال ۴۰ قمری تا پایان خلافت
امویان بر علیه امویان سازماندهی کردند و از جدیترین مخالفان سیاسی امویان محسوب میشدند.
این فرقه در طول حیات خود بهتدریج از فرقهای سیاسی نظامی به فرقهای اعتقادی مذهبی تحول و به شاخههای مختلف انشعاب یافت.
خوارج به شش فرقه اصلی
ازارقه،
نجدیه،
صفریه،
عجارده،
اباضیه و
ثعالبیه تقسیم میشوند.
مهمترین گروههای خوارج عبارتند از:
۱- ازرقیّه؛ که به وسیله
نافع بن ازرق حنفی پایهگذاری بوده است. نافع نخستین انشعابگر خوارج است
۲- نجدیه:
نجدة بن عمر حنفی از یاران نافع بود، اما از او جدا شده فرقۀ نجدیه و یا نجدات را پدید آورد. علت اصلی انشعاب نجده، تندرویهای فکری و عملی ازرقیان بود.
۳- اباضیه: مؤسس این فرقه
عبدالله بن اباض تمیمی است که احتمالاً در سال ۸۰ ه.ق در گذشته باشد. این فرقه از میانه روان خوارج به شمار میرفتند.
محکمه،
حکمیه،
حروریه،
مارقه،
وهبین،
شراه از دیگر نامهای این فرقه است.
خوارج به لحاظ شورش علیه امام (علیهالسلام) و نقض بیعت، باغی به شمار آمده و محکوم به احکام بغیاند و به لحاظ اعتقادی (انکار ضروری
دین همچون مباح دانستن قتل حضرت علی (علیهالسلام) و
حکم به کفر آن حضرت.) کافرند و به لحاظ
کینه و دشمنی با آن گرامی، ناصبی محسوب می شوند. بنابراین همه احکام کفر از قبیل
نجاست،
حرمت ذبیحه،
و
عدمصحت ازدواج مسلمان با ایشان،
بر آنان جاری است.
پس از انتقال خلافت به معاویه در سال۴۱ ه.ق، خوارج علیه معاویه و امویان
قیام کردند. طی جنگی که بین خوارج و معاویه روی داد، خوارج شکست خوردند. در سال ۴۳ه.ق این گروه با رهبری
مستورد بن علّفه خارجی در عراق شورش کردند و با
مغیره بن شعبه، والی کوفه جنگیدند. در سال۵۸ه.ق که
عبیدالله بن زیاد فرمانروای مطلق العنان عراق بود، گروه زیادی از خوارج کشته شدند.
در دورانی که زیاد و فرزندش در عراق حکومت میکردند، خوارج سخت سرکوب شدند. نافع
بن ازرق در بصره قیام کرد. در سال ۷۵ ه.ق
حجاج بن یوسف ثقفی والی عراق شدیداً خوارج را سرکوب کرد.
در سال ۷۷ ه.ق خوارج با رهبری
شبیب بن ورقاء و
قطری بن فجائت در کوفه و
اهواز قیام کردند. در همین سال گروهی از خوارج یاد شده، پس از آن که شبیب در جنگ کشته شد، با فرماندهی قطری، که از ازارقه بود، به
طبرستان کوچ کردند. امّا مهلّب فرمانده نظامی حجاج آنان را تا طبرستان تعقیب و سرکوب نمود. در سال ۱۰۰ه.ق خارجیان عراق شورش کردند که در سال بعد سرکوب شدند.
بهلول بن بشر در سال ۱۱۹ه.ق در عراق دست به قیام زد که به وسیلۀ عاملان خلیفه
هشام بن عبدالملک فرو پاشیدند. در سالهای پایانی خلافت امویان خوارج در عراق و دیگر جاها بر فعالیتشان افزودند. در سالهای سال ۱۲۲ ه.ق تا سال ۱۲۴ه.ق شورشهایی در
آفریقا علیه امویان پدید آمد. در سال ۱۲۶ ه.ق تا سال ۱۲۸ ه.ق خوارج عراق با رهبری
سعید بن بهدل و
ضحّاک بن قیس شوریدند در آن سال
ابوحمزه خارجی و
عبیدالله بن یحیی طالب الحق در
حضر الموت یمن قیام کردند. در سال ۱۲۹ ه.ق
شیبان بن عبدالعزیز خارجی، قیام کرد که به دست
عمر بن هبیره والی عراق کشته شد. در سال ۱۳۰ ه.ق
شیبان بن سلمه خارجی در
خراسان طغیان کرد. در اواخر دوران اموی خوارج غالباً از
موصل خروج میکردند و عمدتاً از
آل بکر و
بنیشیبان بودند. در این دوران
خالد قسری، فرمانروای اموی عراق، شدیداً به سرکوب خوارج اهتمام میورزید. پس از فروپاشی امویان و تاسیس خلافت
عباسیان، قیامهای خوارج همچنان ادامه یافت. در سال ۱۳۲ه.ق گروهی از خوراج اباضی و نیز گروهی از صفریه در
عمان خروج کردند که غالباً کشته شدند. در سال ۱۳۶ه.ق خوارج
آذربایجان قیام کردند.
معبد بن حرمله شیبانی در سال ۱۳۷ ه.ق در جزیره شورش کرد و سال بعد کشته شد. فرقهای از خوارج در سال ۱۳۹ ه.ق در
ارمنستان قیام کردند. و از سال ۱۴۰ ه.ق تا آخر قرن سال سدۀ دوم هجری) خارجیان یمن و موصل و خراسان و
سجستان و جزیره مکرراً قیام کردند و جملگی شکست خوردند.
هنگامی که در اواخر سدۀ دوم هجری
قیروان به دست
ابوعبدالله شیعی سال ۲۹۸ه.ق گشوده شد و پس از آن
عبیدالمهدی سال ۳۲۲ ه.ق قدرت را به دست گرفت و حکومت
عبیدیان فاطمی را در شمال آفریقا بنیاد نهاد،
ابو یزید نُکاری، علیه فاطمیان شیعی دست به قیامی گسترده زد. اما سرانجام شکست خورد. پس از آن، شورشهای خارجیان فروکش کرد.
مهمترین اصول اعتقادی خوارج، عبارتاند از:
همه خوارج به اتفاق آراء مرتکب کبیره را
کافر و از اصحاب جحیم میدانستند.
از این عقیده که در تقابل با
عقاید شیعه و
مرجئه و
معتزله است،
و فرقههای مرجئه و معتزله در واکنش به آرای خوارج شکل گرفتند، دو فرع ناشی میشود:
هر جا که خوارج حاکم نباشند، دارالکفر است و هر کس در دارالکفر ساکن شود، کافر است و باید علیه او قیام کرد. چنانچه خلیفه یا امام (تعبیر رایج در ادبیات کهن دینی) گناه کبیرهای انجام دهد، مسلمان نیست و قیام ضد او نه تنها یک
حق، بلکه اقدامی
واجب است.
خوارج سرزمینی را که تحت حاکمیت چنین امامی است، سرزمین کفر میدانستند و ریختن
خون مردمان ساکن در آن را
جایز میشمردند و براساس این دیدگاه به کشتار مردم میپرداختند. (این کشتارها در طول حیات سیاسی خوارج وجود داشته است).
از دیدگاه خوارج تعیین
خلیفه نه از طریق
نص و نه
استخلاف و نه براساس قریشیبودن، بلکه از طریق انتخاب مردم انجام میپذیرد و پس از واگذاری رهبری به او، وی حق ندارد کسی را به
تحکیم و داوری در کار حکومت بگمارد.
بر این اساس خلافت
ابوبکر و
عمر و نخستین سالهای حکومت
عثمان درست بوده و عزل عثمان پس از آنکه در کار حکومت به
بدعت گرایید، واجب بود. درباره امام علی (علیهالسلام) نیز
عقیده داشتند انتخاب امام باید با رای و انتخاب آزاد مردم صورت گیرد. حکومت، اختصاص به امام علی علیهالسلام و فرزندان او ندارد. جایز است که اساساً در عالم امامی نباشد. و خلافت امام، صحیح و پذیرفته شده است و فقط در تحکیم خطا کرده و به همین سبب کافر شده است.
حکومت و امارت موروثی نیست. خروج علیه امامی که خلاف
سنّت عمل کند واجب است.
ضرورت وجود امام به دو دلیل است.
الف)
امامت نمازب) فرماندهی
جهاد.
از دیگر اندیشههای خوارج برابری میان
عرب و موالی در حقوق و تکالیف و خلود گناهکاران در
جهنم است.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۳، ص۵۱۴ ۵۱۵. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرق اسلامی دوره اموی (۲)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۲۱. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خوارج»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۱۶.