خلط
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
به ترشحات مخاطی خارج شده از راه
دهان ، خلط می گویند.
به کسر خاء و سکون لام تلفظ می گردد . و در معنای آن در
لغتنامه دهخدا آمده است: «خلط.
[ خ ِ
] (ع اِ) هر چهار مزاج از مردم. هریک از چهار گش. (ناظم الاطباء). یکی از چهار مایع که در تن حیوان است: بلغم، خون،
صفراء، سوداء. ج، اخلاط. (یادداشت بخط مؤلف): رطوبتی استاندر تن مردم روان و جایگاه طبیعی مر آن را رگهاست واندامها که میان تهی باشد چون معده و جگر و سپرز و زهره و این خلط از غذا خیزد و بعضی خلطها نیکاند و بعضی بد. آنچه نیک باشد، آنست کها ندر تن مردم اندرفزاید و به بدل آن تریها که خرج میشود، بایستد و آنکه بد باشد، آنست که به این کار نشاید و آن، آن خلط باشد که تن از او پاک باید کرد بداروها. و خلطها چهارگونه است: خون است و بلغم و
صفراء و سوداء...»
عنوان ياد شده در بابهاى
طهارت،
صلات و
صوم به كار رفته است.
بيرون آمدن خلط موجب
بطلان وضو نيست.
انداختن
اخلاط سر و سينه در
مسجد و نيز در حال
نماز مکروه است.
جای سخن اندر ضرورت و فوائد تخلیه اخلاط سر و سینه و آثار سوء مسدود بودن و تنگی مجاری تنفسی به سبب انباشت آن،
علم پزشکی و بر عهده متخصصین امر است و آنچه که گذشت از جنبه فقهی است. دراینرابطه در کتاب توضیحالمسائل
امام خمینی نیز آمده است: «مکروه است آب دهان و بینی و اخلاط سینه را در مسجد بیندازد.»
البته این در صورتی است که اخلاط همراه با
خون که منجر به
تنجیس مسجد میگردد، نباشد. ثانیاً اینکه این حکم فقهی دین است که حرام بودن و نبودن و به بیان دیگر واجد جنبه جزایی بودن و نبودن افعال در آخرت را بیان میکند، نه نگاه و نظر اخلاقی دین که جای بحث آن
علم اخلاق است نه علم فقه.
مضافاً اینکه: از جنبه فقهی نیز، به نظر میرسد با قطع نظر از وجه
تعظیم مساجد که مشترک بین همه مساجد است، ادله این حکم ناظر به وضعیت ساختمان مساجد
صدر اسلام بوده است که کف مساجد خاک، شن و سنگریزه بوده و به جهت
مسقف نبودن در معرض تابش و بارش
آفتاب و
باران بودهاند و به همین لحاظ امکان ممزوج شدن آب دهان و اخلاط با خاک و شن کف مساجد و قرارگرفتن در معرض تابش مستقیم نور آفتاب و نزول قطرات باران فراهم بوده است. لیکن نسبت به
مساجد الآن که مسقف و مفروش هستند و این عمل موجب تعفن و انتقال آلودگیها و
امراض به اهل مسجد شده و سبب کثیفی آشکار و تنفرآور مفروشات گشته و
تخریب وسایل مسجد و تحمیل
هزینه ترمیم و تنظیف بر مساجد را به بار میآورد، از ترتب احکام وضعی مثل
ضمان که فقها در کتاب ضمان مطرح نمودهاند نباید غفلت ورزید. همچنین همان گونه که در جای خود تبیین شده است راه وضع مقررات اجتماعی مبنی بر ممنوعیتانداختن اخلاط در
اماکن عمومی مخصوصاً به هنگام شیوع
امراض مسری، از جهت فقهی مسدود نیست.
آيا فروبردن اخلاط سر و سينه قبل از خروج از فضاى
دهان براى
روزه دار جایز است؟ در مسئله سه قول وجود دارد: برخى، فروبردن آن را تا زمانى كه از فضاى دهان خارج نشده، بدون اشكال دانستهاند. برخى، فروبردن اخلاط سينه را قبل از وارد شدن به فضاى دهان
جایز، امّا فروبردن
عمدی اخلاط سر را هرچند وارد فضاى
دهان نشود، موجب
بطلان دانستهاند، بر خلاف صورتى كه خلط
بدون قصد به
حلق برسد. گروه سوم، فروبردن هر دو را تنها در صورت ورود در فضاى دهان مبطل دانستهاند.
اگر فروبردن
اخلاط به جهت
خباثت حرام باشد ، بنابر قول به
بطلان روزه به آن،
کفاره جمع واجب مىشود؛ ليكن بنابر تصريح برخى،
حرمت آن از جهت
خباثت ثابت نيست. از اين رو، بنابر
بطلان، كفّارۀ جمع
واجب نمىشود.
امام خمینی در
تحریرالوسیله میفرماید: «همچنین (روزه باطل نمیشود بهواسطه) فرو بردن اخلاطی که به فضای دهان نرسیده است، و بنابر اقوی بین آنچه از سر فرود آید و یا از سینه بیرون آید فرقی نیست، ولی آنچه که به فضای دهان رسیده است را باید بنابر
احتیاط (واجب) فرو نبرد.»
و در این صورت که «اخلاط به فضای دهان رسیده و بعد فروبرده به احتیاط واجب
قضا و
کفاره دارد.»
و اگر
اخلاط از
دهان بیرون آید و بعد آن را فروبرد، روزهاش
باطل میشود.»
در خصوص
بلعیدن نخامه حیوانات
تحریرالوسیله میگوید: «لا اشکال فی حرمة القیح و الوسخ و البلغم و النخامة من کلّ حیوان.»
چرک زخم و چرک بدن و بلغم و اخلاط سر و سینه هر حیوانی بدون اشکال
حرام است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص ۴۷۷ •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی