خطبه حضرت زینب در دربار یزید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از مصائب
حادثه عاشورا در جریان اسارت اهل بیت امام حسین (علیهالسّلام) و در راس آنها
امام سجاد (علیهالسّلام) و
حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، ورود
اسرای کربلا به درباره
یزید بن معاویه و بدرفتاری او با اسرا بود. در آن مجلس، یزید نسبت به سر مقدس
سیدالشهداء (علیهالسّلام) اهانت کرد و ابیاتی از
ابن زبعری خواند، در پاسخ حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) به پا خاست و خطبهای خواند که یزید را رسوا نمود.
پس از جسارت یزید نسبت به
سر امام حسین (علیهالسّلام) و امتثال او به ابیات
ابن زبعری،
زینب کبری (سلاماللهعلیها) به پا خاست و فرمود:
«الحَمدُ للَّهِِ رَبِّ العالَمينَ، وصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ أجمَعينَ، صَدَقَ اللَّهُ كَذلِكَ يَقولُ:
(ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُاْ السُّوأَى أَن كَذَّبُواْ بَِآيَاتِ اللَّهِ وَ كَانُواْ بِهَا يَسْتَهْزِءُونَ)». أظَنَنتَ يا يَزيدُ، حَيثُ أخَذتَ عَلَينا أقطارَ الأَرضِ وآفاقَ السَّماءِ فَأَصبَحنا نُساقُ كَما تُساقُ الإِماءُ، أنَّ بِنا عَلَى اللَّهِ هَواناً وبِكَ عَلَيهِ كَرامَةً! وأنَّ ذلِكَ لِعِظَمِ خَطَرِكَ عِندَهُ! فَشَمَختَ بِأَنفِكَ ونَظَرتَ في عِطفِكَ جَذَلاً مَسروراً، حينَ رَأَيتَ الدُّنيا لَكَ مُستَوسِقَةً، وَالاُمورَ مُتَّسِقَةً ، وحينَ صَفا لَكَ مُلكُنا وسُلطانُنا . فَمَهلاً مَهلاً، أنَسيتَ قَولَ اللَّهِ تَعالى: «
(وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِاَّنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ)»؟
أمِنَ العَدلِ - يَابنَ الطُّلَقاءِ - تَخديرُكَ إماءَكَ ونِساءَكَ وسَوقُكَ بَناتِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله سَبايا، قَد هَتَكتَ سُتورَهُنَّ وأبدَيتَ وُجوهَهُنَّ، تَحدوا بِهِنَّ الأَعداءُ مِن بَلَدٍ إلى بَلَدٍ، ويَستَشرِفُهُنَّ أهلُ المَنازِلِ وَالمَناهِلِ، ويَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القَريبُ وَالبَعيدُ، وَالدَّنِيُّ وَالشَّريفُ، لَيسَ مَعَهُنَّ مِن رِجالِهِنَّ وَلِيٌّ ، ولا مِن حُماتِهِنَّ حَمِيٌّ؟! وكَيفَ تُرتَجى مُراقَبَةُ مَن لَفَظَ فوهُ أكبادَ الأَزكِياءِ، ونَبَتَ لَحمُهُ بِدِماءِ الشُّهَداءِ؟ مُنتَحِياً عَلى ثَنايا أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام سَيِّدِ شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ تَنكُتُها بِمِخصَرَتِكَ، وكَيفَ لا تَقولُ ذلِكَ، وقَد نَكَأتَ القُرحَةَ وَاستَأصَلتَ الشّأفَةَ بِإِراقَتِكَ
دِماءَ ذُرِّيَّةِ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه وآله ونُجومِ الأَرضِ مِن آلِ عَبدِ المُطَّلِبِ؟ وتَهتِفُ بِأَشياخِكَ، وزَعَمتَ أنَّكَ تُناديهِم! فَلَتَرِدَنَّ وَشيكاً مَورِدَهُم ، ولَتَوَدَّنَّ أنَّكَ شَلَلتَ وبَكِمتَ، ولَم تَكُن قُلتَ ما قُلتَ، وفَعَلتَ ما فَعَلتَ. اللَّهُمَّ خُذ بِحَقِّنا ، وَانتَقِم مِمَّن ظَلَمَنا، وأحلِل غَضَبَكَ بِمَن
سَفَكَ دِماءَ
نا وقَتَلَ حُماتَنا. فَوَاللَّهِ ما فَرَيتَ إلّا جِلدَكَ، ولا حَزَزتَ إلّا لَحمَكَ، ولَتَرِدَنَّ عَلى رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله بِما تَحَمَّلتَ مِن
سَفكِ دِماءِ ذُرِّيَّتِهِ، وَانتَهَكتَ مِن حُرمَتِهِ في عِترَتِهِ ولُحمَتِهِ، وحَيثُ يَجمَعُ اللَّهُ شَملَهُم، ويَلُمَّ شَعَثَهُم، ويَأخُذُ بِحَقِّهِم «
(وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَ تَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ)». وحَسبُكَ بِاللَّهِ حاكِماً، وبِمُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه وآله خَصيماً وبِجَبرَئيلَ ظَهيراً، وسَيَعلَمُ مَن سَوَّلَ لَكَ ومَكَّنَكَ مِن رِقابِ المُسلِمينَ، بِئسَ لِلظّالِمينَ بَدلاً، وأيُّكُم شَرٌّ مَكاناً وأضعَفُ جُنداً. ولَئِن جَرَت عَلَيَّ الدَّواهي مُخاطَبَتَكَ، إنّي لَأَستَصغِرُ قَدرَكَ، وأستَعظِمُ تَقريعَكَ، وأستَكثِرُ تَوبيخَكَ، لكِنَّ العُيونَ عَبرى وَالصُّدورَ حَرّى. ألا فَالعَجَبُ كُلُّ العَجَبِ لِقَتلِ حِزبِ اللَّهِ النُّجَباءِ بِحِزبِ الشَّيطانِ الطُّلَقاءِ، فَهذِهِ الأَيدي تَنضَحُ مِن دِمائِنا، وَالأَفواهُ تَتَحَلَّبُ مِن لُحومِنا، وتِلكَ الجُثَثُ الطَّواهِرُ الزَّواكي تَتَناهَبُهَا العَواسِلُ، وتَعفوها أُمَّهاتُ الفَراعِلِ. ولَئِنِ اتَّخَذتَنا مَغنَماً لَتَجِدُنا وَشيكاً مَغرَماً، حينَ لا تَجِدُ إلّا ما قَدَّمَت يَداكَ، «
(وما رَبُّكَ بِظَلّامٍ لِلعَبيدِ)»، فَإِلَى اللَّهِ المُشتَكى وعَلَيهِ المُعَوَّلُ. فَكِد كَيدَكَ وَاسعَ سَعيَكَ وناصِب جَهدَكَ، فَوَاللَّهِ لا تَمحُوَنَّ ذِكرَنا، ولا تُميتُ وَحيَنا، ولا تُدرِكَ أمَدَنا، ولا تَرحَضُ عَنكَ عارَها، وهَل رَأيُكَ إلّا فَنَدٌ، وأيّامُكَ إلّا عَدَدٌ ، وجَمعُكَ إلّا بَدَدٌ، يَومَ يُنادِي المُنادِ: «ألا لَعنَةُ اللَّهِ عَلَى الظّالِمينَ ». فَالحَمدُ للَّهِِ الَّذي خَتَمَ لِأَوَّلِنا بِالسَّعادَةِ وَالمَغفِرَةِ، ولِآخِرِنا بِالشَّهادَةِ وَالرَّحمَةِ، ونَسأَلُ اللَّهَ أن يُكمِلَ لَهُمُ الثَّوابَ ويوجِبَ لَهُمُ المَزيدَ، ويُحسِنَ عَلَينَا الخِلافَةَ إنَّهُ رَحيمٌ وَدودٌ، «
(حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ)»
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) پس از
حمد و ثنای الهی و فرستادن درود و تحیت بر
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آلش، فرمودند: خدای بزرگ به راستی میفرماید: «
ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون؛
سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را
تکذیب کردند و آنرا به
مسخره گرفتند.»
«ای یزید آیا گمان بردهای که با بستن راههای زمینی و تار کردن افقهای آسمان بر ما و چونان اسیران ما را از این سو به آن سو کشاندن، ما در نزد
خداوند خوار گشتهایم و تو عزیز؟ آیا گمان میبری با این کار بر قدر و منزلت تو در نزد خداوند افزوده میشود؟ آیا این که
دنیا را به کام و کارها را سامان یافته میبینی چنین بر خود میبالی و با خودپسندی تمام شادی میکنی؟ اگر امروز ملک و
اقتدار ما به تو داده شده است، اندکی درنگ کن و این سخن خدای را به یاد آور که میفرماید: «
(وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ)؛
آنها که
کافر شدند (و راه
طغیان پیش گرفتند) تصور نکنند اگر به آنها مهلت میدهیم به سودشان است ما به آنها مهلت میدهیم، فقط برای اینکه بر
گناهان خود بیفزایند و برای آنها
عذاب خوار کنندهای (آماده شده) است.»
ای پسر آزاد شده، آیا این
عدالت است که زنان و دختران و کنیزان تو در پس پرده عزت بنشینند و دختران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را چونان اسیران در کوچه و بازار بگردانی؟ و آنان را با سر برهنه و چهره باز از این شهر به آن شهر ببری تا مردم در آبشخورها و منزلگاهها به تماشایشان بنشینند و دور و نزدیک و شریف و پست دیده بر چهرههایشان اندازند و مردی که سرپرستی یا حمایتشان کند نداشته باشند. آن کس که سینهاش از
بغض ما -اهل بیت (علیهمالسّلام) - آکنده است چرا باید در دشمنی با ما کوتاهی کند؟ آنگاه بیهیچ احساس گناهی و بیآنکه گناهت را بزرگ بشماری با چوبدستی بر لب و دندان
اباعبدالله (علیهالسّلام) میزنی و میگویی: «ای کاش بزرگانم در
بدر حاضر بودند؟» چرا نباید این را بگویی و پدرانت را فرا نخوانی که با ریختن
خون اهل بیت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ستارگان زمین از
آل ابوطالب انتقام گرفتی و زخمهایت التیام یافت. بدان که به زودی به آنان خواهی پیوست و آرزو خواهی کرد که ای کاش شل و لال بودی و نمیگفتی که «شادی میکردند و از شادمانی هلهله سر میدادند» خداوندا! حق ما را بستان و انتقام ما را از کسانی که بر ما
ستم کردند بگیر. ای یزید تو با این خونهایی که از فرزندان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ریختهای و حرمتی را که از آنان شکستهای نزد آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حاضر خواهی شد و این سخن خدای تبارک و تعالی است که میفرماید: «
(وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ)؛
(ای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان
روزی داده میشوند.»
اما آن کس که تو را چنین بر گرده مسلمانان سوار کرد و زمام امور آنان را به دست تو سپرد در آن روز که خداوند حاکم و دادخواه محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشد و دست و پای تو گواه
جنایت تو در آن محکمه باشد خواهد دانست کدام یک از شما بدبختتر و بی پناهتر هستید.
ای یزید، ای دشمن خدا وای پسر دشمن خدا،
سوگند به خدا تو در دیده من ارزش آنرا نداری که سرزنشت کنم و کوچکتر از آن هستی که تحقیرت نمایم، اما چه کنم که دیدهها اشکبار و سینهها سوزان است و این کار نه ما را بس است و نه بینیازمان میکند. پس از آنکه حسین (علیهالسّلام) کشته شد و
حزب شیطان ما را از
کوفه به بارگاه بیخردان آورد تا به خاطر شکستن حرمت خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پاداش خود را از
بیت المال مسلمانان بگیرد، پس از آن که دست این دژخیمان به خون ما رنگین و دهانشان از پاره گوشتهای ما آکنده شده است، پس از آنکه گرگهای درنده بر کنار آن بدنهای پاک جولان میدهند
توبیخ و سرزنش تو چه دردی را دوا میکند؟ اگر ما را
غنیمت انگاشتهای بدان در آن روزی که به کیفر کردار خود میرسی ما را از دست رفته خواهی یافت و در آن هنگام که جز آنچه از پیش فرستادهای نیابی خویش را زیانکار خواهی دید، تو از پسر مرجانه کمک بخواهی و او از تو و در کنار میزان تو و پیروان تو به روی یکدیگر عوعو کنید و خواهی دید بدترین توشهای که
معاویه با تو همراه کرده است این بود که فرزندان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را کشتهای. به خدا سوگند من جز از خدا نترسیدهام و جز نزد او
شکایت نمیبرم، هر مکری خواهی بیندیش و هرچه از دستت بر میآید انجام بده و هرچه میتوانی دشمنی کن به خدا ننگ این رفتاری که با ما کردهای پاک نخواهد شد. خدای را سپاس که سرانجام سروران جوانان بهشت را به
سعادت و
مغفرت ختم کرد و
بهشت را بر ایشان
واجب ساخت. از خدا میخواهم که بر درجات آنان بیفزاید و آنان را از بسیاری فضلش بهرهمند گرداند که او ولی و تواناست.»
پس از خطبه حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، یزید چنان در جواب ایشان عاجز و مستاصل گردید که چارهای ندید جز اینکه بر این گفته از شاعر
تمثل جوید که میگفت: «يا صَيحَةً تُحمَدُ مِن صَوائِحِ ما أهوَنَ المَوتَ عَلَى النَّوائِحِ: چه صیحه خوبی میان صیحههاست! و چه زود، مرگ، بر نوحهگران، آسان میشود.»
•
سید علیاکبر حسینی، سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اسرای اهل بیت در شام۲»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۵/۱۸.