خسرو میرزا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خسرو
میرزا، پسر هفتم
عباس میرزا نایب
السلطنه. وی احتمالا در ۱۲۲۷ به
دنیا آمده است.
مادرش بانو دُرّه، دختر امیرگونهخانِ کُرد زعفرانلو (ایلخان
خراسان) و از طایفه تراکمه جهانشاهی بود.
خسرو
میرزا در
شوال ۱۲۴۴ برای عذرخواهی در مورد واقعه
قتل گریبایدوف، سفیر روسیه، به همراه هیئتی به پترزبورگ رفت.
وی همچنین با پاسکویچ درباره آمبورکر، از کارگزاران روسیه در
ایران ، سخن گفت و خواستار برکناری او شد که
عباس میرزا طی نامهای خسرو
میرزا را برای این کار سرزنش کرد.
خسرومیرزا در
ذیحجه ۱۲۴۴ از تفلیس به پترزبورگ رفت.
وی نامهای از جانب فتحعلیشاه و
عباس
میرزا برای امپراتور روسیه برد
و مورد
محبت و
اکرام امپراتور روسیه قرار گرفت، چنان که امپراتور از دو کرور خسارت جنگی باقی مانده، یک کرور را بخشید و برای پرداخت یک کرور دیگر پنج سال مهلت داد. خسرو
میرزا در
رمضان ۱۲۴۵ وارد
تبریز شد.
میرزامصطفی افشار، منشی این هیئت، ماجرای سفر خسرو
میرزا را نوشته است که این سفرنامه به همراه شرححال
عباس میرزا نایب
السلطنه، تألیف
میرزا مسعود انصاری، در ۱۳۴۹ش در
تهران منتشر شد.
در ۱۲۴۶ که
عباس
میرزا مأمور
نظم ایالات
یزد و
کرمان شد، خسرو
میرزا را نیز همراه خود برد. خسرو
میرزا در ۱۲۴۷ به فرمان
عباس میرزا به
طبس رفت و به همراه امیرعلی نقی عرب زنگویی، از اعراب شیبانی و
حاکم آن حدود، قلعه ترشیز (کاشمر کنونی) را تسخیر و اوضاع آنجا را آرام کرد. در ترشیز، خانهای عرب میش مست از وی اطاعت کردند. خسرو
میرزا آنان را با خود به
مشهد نزد
نایب
السلطنه برد و
نایب
السلطنه نیز آنان را مورد توجه قرار داد.
در همان سال،
عباس
میرزا جمعی از سپاهیان را برای سرکوبی مخالفان، به اتفاق خسرو
میرزا، به
خراسان فرستاد.
خسرو
میرزا در ۱۲۴۸، از سوی
پدر به
نیابت حکومت خراسان منصوب شد.
وی در ۱۲۴۹ به همراه پدرش با چند فوج به خراسان رفت.
عباس
میرزا در همان سال، محمدمیرزا، خسرومیرزا و چند تن از سران خراسان را مأمور سرکوب کردن کامران
میرزا (حاکم
هرات) و فتح هرات کرد. کامران
میرزا اندکی پس از محاصره شهر شکست خورد و از کارگزاران انگلیسی در
هندوستان یاری خواست. در همان هنگام،
عباس
میرزا درگذشت و پسرانش ناچار دست از محاصره کشیدند و با کامران
میرزا مصالحه کردند.
پس از ولیعهدی محمدمیرزا، خسرومیرزا در همان سال در آقدربند با ترکمنان جنگید و بر آنان پیروز شد ولی چنانکه انتظار داشت محمدمیرزا وی را
تشویق نکرد. سبب این بیتوجهی بدگویی قائممقام و بدبینی محمدمیرزا به خسرومیرزا بود. قائممقام به الهیارخان آصفالدوله نامه نوشت که خسرومیرزا را دستگیر کند و ترتیبی داد تا خسرومیرزا از مفاد نامه اطلاع یابد. خسرومیرزا با آگاهی از مطالبنامه به
نیشابور رفت. قائممقام به
قهرمان میرزا، حاکم
نیشابور، نیز نامه نوشت که خسرومیرزا را دستگیر کند. قهرمان
میرزا او را دستگیر کرد و به
مشهد فرستاد ولی خسرومیرزا این بار به تهران گریخت و به خانه عمویش، ظل
السلطان (عادلشاه)، رفت. رفتن او از خراسان مقدمه اختلاف بین محمدمیرزا و خسرومیرزا بود. هنگامی که فتحعلیشاه اطلاع یافت، بر
اطاعت از محمدمیرزا تأکید کرد و برای از بین رفتن کدورت بین آن دو، خسرومیرزا را نزد محمدمیرزا فرستاد و از محمدمیرزا خواست تا او را ببخشد. سپس، خسرومیرزا همراه محمدمیرزا به
آذربایجان رفت ولی در
صفر ۱۲۵۰ محمدمیرزا، برادرانش خسرومیرزا، جهانگیرمیرزا، احمدمیرزا و مصطفی قلی
میرزا را که هر چهار تن از یک
مادر بودند، از
تبریز به قلعه
اردبیل فرستاد و در آنجا زندانی کرد.
مادر خسرومیرزا برای آزاد کردن فرزندانش به قائممقام نامه نوشت که ثمری نداشت و با فوت فتحعلیشاه و به پادشاهی رسیدن محمدمیرزا، وی هنگام حرکت به طرف تهران دستور داد تا خسرومیرزا و جهانگیرمیرزا را
نابینا کنند.
جهانگیرمیرزا
به نقش
میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی در زندانی و نابینا شدن خودش و خسرومیرزا اشاره کرده است و سبب اصلی این وقایع را نگرانی قائممقام از جانب آنان دانسته است. قائممقام مادر محمدشاه را نیز با خود همراه ساخته بود تا موافقت شاه را برای نابینا کردن آن دو جلب کند. سرانجام در ۱۲۵۰، محمدمهدیخان
خسرومیرزا و جهانگیرمیرزا را نابینا کرد و آنان همچنان در
حبس ماندند.
نادرمیرزا قاجار
رفتن خسرومیرزا به پترزبورگ را سبب
غرور او و بروز مشکلاتش دانسته است. پس از کشته شدن قائممقام، خسرومیرزا به همراه دیگر برادرانش، به دستور محمدشاه به
تویسرکان رفتند که در آنجا دارای تیولی نیز بودند.
در
شوال ۱۲۶۶ در زمان
حکومت ناصرالدینشاه، خسرومیرزا به درخواست
امیرکبیر به تهران رفت.
تاریخ درگذشت خسرومیرزا در منابع ذکر نشده است.
(۱) محمود احتشام
السلطنه، خاطرات احتشام
السلطنه، چاپ محمدمهدی موسوی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۲) احمدمیرزا قاجار، تاریخ عضدی، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۶ش.
(۳) علیقلیبن فتحعلی اعتضادالسلطنه، اکسیرالتواریخ: تاریخ قاجاریه از آغاز تا سال۱۲۵۹ق، چاپ جمشید کیانفر، تهران ۱۳۷۰ش.
(۴) محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش.
(۵) محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، صدرالتواریخ، چاپ محمد مشیری، تهران ۱۳۵۷ش.
(۶) مصطفی افشار، سفرنامه خسرومیرزابه پطرزبورغ، چاپ محمد گلبن، تهران ۱۳۴۹ش.
(۷) جهانگیرمیرزا، تاریخ نو: شامل حوادث دوره قاجاریه از سال ۱۲۴۰ تا ۱۲۶۷ قمری، چاپ
عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۲۷ش.
(۸) فضلاللّهبن عبدالنبی خاوری شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، چاپ ناصر افشارفر، تهران ۱۳۸۰ش.
(۹) محمدجعفربن محمدعلی خورموجی، حقایقالاخبار ناصری، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۰) فئودور فئودوروویچ کورف، سفرنامهی بارون فیودور کورف، ترجمه اسکندر ذبیحیان، تهران ۱۳۷۲ش.
(۱۱) نادر میرزاقاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، چاپ سنگی تهران ۱۳۲۳، چاپ محمد مشیری، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
(۱۲) ناصرالدین قاجار، شاه ایران، سفرنامه عتبات: سال ۱۲۸۷ قمری، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۳) سعید نفیسی، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر: از آغاز
سلطنت قاجاریه تا سرانجام فتحعلی شاه، چاپ عبدالکریم جربزهدار، تهران ۱۳۸۳ش.
(۱۴) رضاقلیبن محمدهادی هدایت، ملحقات تاریخ روضةالصفای ناصری، در میرخواند، ج ۸ـ۱۰.
(۱۵) یکصد سند تاریخی، تألیف و تحقیق از ابراهیم صفائی،(تهران ۱۳۵۲ش).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خسرو میرزا»، شماره۷۰۶۸.