• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ختن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ختن، ناحیه و شهری کهن در ترکستان چین است.



نام ختن به شکل کوتن و در منابع چینی، با ضبط های هوتین، یو ـ تیین آمده است
[۱] ibid:The travels of Marco Polo, tr and edWilliam Marsden, London ۱۹۴۶. ، ص ۹۶ و پانویس ۱.
[۲] Aurel Stein, Sand،buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰، ج۱، ص۲۳۶.
این ختن، به مرکزیت شهر ختن، ناحیه خودمختار اویغورهاست و در یکی از مناطق آبادشده حوزه تاریم در سینکیانگ «ترکستان شرقی یا ترکستان چین»، در راه اصلی جنوب صحرای تاکلاماکان واقع است. رود یورونگدریا که از کوههای کونلون در جنوب ختن سرچشمه میگیرد، با جهت جنوب به شمال، پس از گذشتن از مغرب شهر ختن و پیوستن به رود دیگری، ختندریا نامیده میشود. رود یشم سفید در مشرق شهر ختن و رودهای یشم سبز و یشم سیاه، در مغرب آن، هر سه با جهت جنوب به شمال جریان دارند. ختن منطقهای حاصلخیز و زراعی است.
[۳] واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ج۱، ص۱۰۶، ترجمه غفار حسینی، تهران ۱۳۷۶ش.
[۴] درژ و بوهرر، ص ۸۲، ۱۰۲.
[۵] د، اسلام، چاپ دوم.
[۶] آریانا دائرةالمعارف، کابل: انجمن دائرةالمعارف افغانستان، ذیل مادّه.
[۷] اطلس جامع جهان تایمز، نقشه ۲۶.
به نوشته مظاهری،
[۸] علی اکبر مظاهری،جاده ابریشم، ج۲، ص۵۸۵، پانویس ۴.
نام واقعی ناحیه تاریم، یارکندکنار است و حوضه رود تاریم، یا رودبار یارکند همان ناحیهای است که در فارسی ختن نامیده میشود. کاشفان و باستانشناسانی چون اورل استاین، سون هدین و نیکلای پرچافسکی در جاده ابریشم همین منطقه سینکیانگ و ناحیه و شهر کهن ختن کشفیاتی کرده اند.
[۹] آیرین فرانک و دیوید براونستون، جاده ابریشم، ج۱، ص۳۲۳ـ۳۲۴، ترجمه محسن ثلاثی.



این شهر در ایالت سینکیانگ و در مغرب رود یورونگدریا واقع شده است.
[۱۰] اطلس جامع جهان تایمز، نقشه ۲۶.
[۱۱] آریانا دائرةالمعارف، کابل: انجمن دائرةالمعارف افغانستان، ذیل مادّه.
صحرای تاکلاماکان در شمال آن و کوههای کونلون، با امتداد شرقی ـ غربی، در جنوب آن واقع اند.
[۱۲] گیتاشناسی نوین کشورها، گردآوری و ترجمه عباس جعفری، ج۱، ص۴۹۶.
[۱۳] اطلس جامع جهان تایمز، نقشه ۲۴، ۲۶.
شهر ختن از مشرق با راهی زمینی که از جنوب صحرای تاکلاماکان میگذرد، به شهرهای چین و از طرف مغرب به شهرهای یارکند و کاشغر و از جنوب به شهر مزار و از آن‌جا به جامو و کشمیر وصل میشود. ختن فرودگاهی دارد و از راه هوایی به شهرهای دیگر مرتبط میگردد.
[۱۴] اطلس جامع جهان تایمز، نقشه ۲۴، ۲۶.


۲.۱ - مسجدجامع

مسجدجامع کهن این شهر به مسجد بیت اللّه معروف است.
[۱۵] عبدالحکیم عفیفی، موسوعة ۱۰۰۰مدینة اسلامیة، ذیل «خوتان».


۲.۲ - مهم ترین مرکز تجاری

ختن همیشه مرکز مهم تجارت و دادوستد بوده و بزرگترین بازار را در جاده جنوبی تاکلاماکان دارد. چهارشنبه بازار ختن که در خیابان بلند و اصلی آن دایر میشود، از گذشته های دور معروف بوده است.
[۱۶] Aurel Stein, Sand،buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰، ج۱، ص۴۶۱.
[۱۷] درژ و بوهرر، ص ۱۰۲.


۲.۳ - محصولات

قالیها و پارچه های ابریشمی آن معروف است و از محصولات عمده این شهر محسوب میشود.

۲.۴ - اشتغالات

قالیبافی یکی از اشتغالات اصلی زنان و مردان ختن است.
[۱۸] Aurel Stein, Sand،buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰، ج۱، ص۴۲۲.
[۱۹] Frances Wood, The Silk Road: two thousand years in the heart of Asia, Berkeley, Calif ۲۰۰۲، ج۱، ص۱۵۲.
از دیگر اشتغالات مردم این شهر نمدمالی و ساختن وسایل از فلز برنج است، که هنر بارز آسیای میانه به شمار میرود، همچنین ختن به استخراج سنگ یشم و تراش دادن آن شهرت داشته است.
[۲۰] ۲۳۳، ۳۲۰، ج۱، ص۱۵۵، ۳۸۰، ۴۲۲، Aurel Stein, Sand-buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰.
ختن توتستانهای گستردهای برای پرورش کرم ابریشم و تولید ابریشم و دستگاههای ابریشم تابی بسیاری دارد.
[۲۱] شمس الدین بن خالد سامی، قاموس الاعلام، ذیل مادّه.
بر اساس روایات سنّتی، پیله کرم ابریشم را برای اولین بار در ۴۴۰ میلادی شاهزاده خانمی چینی در کلاه خود مخفی کرد و به ختن آورد.
[۲۲] Frances Wood, The Silk Road: two thousand years in the heart of Asia, Berkeley, Calif ۲۰۰۲، ج۱، ص۱۵۱.
ختن از گذشته های دور به داشتن بهترین مشک آهو مشهور بوده است.
[۲۳] شمس الدین بن خالد سامی، قاموس الاعلام، ذیل مادّه.
محمدبن نجیب بکران در اوایل قرن هفتم
[۲۴] محمدبن نجیب بکران، جهان نامه، ج۱، ص۱۰۲.
ضمن شرحی درباره مشک آهو، نوشته است که بهترین مُشک در ختن تهیه میشود.

۲.۵ - جمعیت

جمعیت ختن در ۱۳۸۷ش حدود ۰۰۰، ۱۲۷تن بود، که ۸۴% آنها را اویغورها تشکیل میدادند.
[۲۵] روبر، ذیل "Hetian، Ho-tien ou Khotan".
زبان آن‌ها ترکی است و غالبآ مسلمان اند. عده اندکی از ایشان نیز هندو هستند.
[۲۶] ۲۲۸، Aurel Stein, Sand-buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰، ج۱، ص۱۵۴.
[۲۷] درژ و بوهرر، ص ۲۷۶.
بعضی بر این عقیده اند که ختن شهر عمده قوم یوئهجی/ویجی و ایرانویج نام این قوم و این شهر بوده است.
[۲۸] علی اکبر مظاهری، جاده ابریشم، ج۲، ص۵۸۳، پانویس ۱۰ .
به نظر مینورسکی، احمه، با توجه به مختصات جغرافیایی اش که ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی
[۲۹] ابوریحان بیرونی، القانون المسعودی، ج ۲، ص ۵۷۸.
ذکر کرده، همان قصبه ختن است.
[۳۰] حدودالعالم، با مقدمه بارتولد و حواشی و تعلیقات مینورسکی، ج۱، ص۱۳۶، ترجمه میرحسین شاه، کابل ۱۳۴۲ش.


۲.۶ - رونق یافتن آیین بودا

در افسانه های بودایی، ساخته شدن این شهر به خدای بوداییان نسبت داده شده است و گفته شده که این شهر از اختلاط بوداییان تبعیدی هندوستان و چین پدید آمده است.
[۳۱] درژ و بوهرر، ص۸۰.
آیین بودا از طریق ختن در آسیای مرکزی رونق یافت و موکسالا، اهل ختن، از جمله اولین مترجمان در نخستین سالهای میلادی است که متون بوداییِ سنسکریتی را به زبان چینی ترجمه کرد. کتیبهای با قطعهای بودایی متعلق به سده دوم میلادی بر حضور آیین بودا در ختن در این دوره گواهی میدهد. نخستین صومعه بودایی در ۲۱۱ میلادی در ختن ساخته شد. متن کامل بودایی «تکامل غنوسی» در ۲۶۰ میلادی در ختن پیدا شد.
[۳۲] درژ و بوهرر، ص ۲۵۸، ۲۷۱ـ۲۷۲.
به نظر بارتولد،
[۳۳] واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ج۱، ص۶۲، ترجمه غفار حسینی، تهران ۱۳۷۶ش.
شناخته شدن زبان هند و اروپایی، که آثار و ادبیات بودایی را محفوظ داشته است، مدیون آثار به دست آمده از کوتچا و ختن است. در ۳۹۹ میلادی که مردم ختن بسیار توانگر بودند، به آیین بودایی پایبند بودند و برای سرگرم کردن خود به اجرای موسیقی مذهبی روی میآوردند. در آن زمان، شمار روحانیان شهر به هزاران تن میرسید و خوراک ایشان را مردم شهر فراهم میکردند.
[۳۴] آیرین فرانک و دیوید براونستون، جاده ابریشم، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹، ترجمه محسن ثلاثی.
در سال ۲۳ هجری، به رغم فراگیر شدن مذهب بودایی در تمام سلطنت نشینهای کوچک منطقه تاریم و رسمی شدن زبان سنسکریت در آن نواحی، در اطراف ختن به زبان ایرانی شرقی سخن میگفتند. در همین زمان، شهر ختن که تحت الحمایه چین بود، با داشتن توتستانهای وسیع برای تولید ابریشم و کارگاههای قالیبافی و معادن استخراج یشم، سرزمینی ثروتمند و یکی از مراکز مهم بودایی بود.
[۳۵] رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ج۱، ص۱۷۹.
[۳۶] رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ج۱، ص۱۸۷.





۳.۱ - قرن نخست هجری

ختن در قرن نخست هجری که دولت امویان در شرق و غرب به فتوحات خود ادامه میداد، از جمله شهرهایی بود که حکام خراسان و حکام چین برای تصرف آن با همدیگر کشمکش داشتند.
[۳۷] عبدالحکیم عفیفی، موسوعة ۱۰۰۰مدینة اسلامیة، ذیل «خوتان».
مؤلف حدودالعالم در قرن چهارم، ختن را جزو ناحیه چینستان ثبت کرده و شرح کوتاهی درباره ختن و خلق وخوی مردم آن داده و از هفتاد هزار مرد جنگی و سنگ یشم آن سخن گفته است، در همین قرن، از قالیچه های پشمی، نمدهای ظریف، تافته های نفیس، یشم سفید و سیاه و از فراوانی انگور آن سخن رفته است.
[۳۹] Marco Polo, The book of Ser Marco Polo the Venetian concerning the kingdoms and marvels of the East, translated and edited, with notes by Henry Yule, ۱۸۷۱, ۳rd ed by Henry Cordier, ۱۹۰۳-۱۹۲۰, repr London۱۹۷۵. ، ج ۱، ص ۱۸۹، حواشی یول، ش ۳.
در همین دوره، ختن خطهای مهم بوده است و حاکم آن‌جا را سلطان ختن می نامیدند
[۴۰] درژ و بوهرر، ص ۸۰.
در نیمه دوم قرن چهارم، عنصرالمعالی قابوس بن وشمگیر
[۴۱] قابوس بن وشمگیر، قابوس نامه، ج۱، ص۱۱۴.
در صدر غلامان ترک خوشخو و فرمانبردار خود از غلامان ختنی یاد کرده است.

۳.۲ - سال ۳۹۷

در ۳۹۷، بلاد ختن به دست قدرخان یوسف ایلکخانی گشوده شد و مردم آن‌جا مسلمان شدند. در ۴۰۸، عدهای از علما و فضلا در آن‌جا ساکن بودند و نماز جماعت برگزار میکردند.
[۴۳] ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۲۹۹.
ولی بارتولد بر اساس نوشته گردیزی در قرن ششم
[۴۴] بارتولد، واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ترجمه غفار حسینی، ص ۵۷۷ـ۵۷۸.
، که شرح مفصّلی درباره ختن و مردم آن داده و اشارهایی نیز به کلیسای مسیحیان و گورستان مسلمانان در نزدیکی ختن کرده، استنباط کرده است که مسلمانان در دوره بودایی در این شهر حضور داشته اند.
[۴۵] واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ج۱، ص۱۰۴، ترجمه غفار حسینی، تهران ۱۳۷۶ش.


۳.۳ - گزارش ابوریحان بیرونی

ابوریحان بیرونی «متوفی ۴۴۰» در تحقیق ماللهند، در بحث تعیین فاصله شهرها، ختن را یکی از شهرهای چین ذکر کرده است.
[۴۶] ابوریحان بیرونی، البیرونی فی تحقیق ماللهند، ص۱۶۵.
گردیزی با اشاره به راه تبت که از ختن و کوههای آباد آن‌جا میگذرد، از فراوانی چهارپایان از نوع گاو و گوسفند و قِچقاو «گاو کوهی پامیر» در آن‌جا و از پلی سخن گفته است که اهالی ختن در روزگار پیشین بر روی درّهای ساخته بودند.
[۴۷] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۵۶۲.
این راه تبت ظاهرآ از کوه کونلون میگذشته و به سوی تبت میرفته و از ختن تا یکی از سرچشمه های رود ختن امتداد داشته است. استاین از این سرزمین و این پل خطرناک عکس گرفته است.
[۴۸] ابوریحان بیرونی، البیرونی فی تحقیق ماللهند، ص ۵۶۲، پانویس ۸.


۳.۴ - سال ۶۰۷

در ۶۰۷، کوچلوک خان، از قبیله نایمان، براساس پیمانی که با سلطان محمد خوارزمشاه بست، با غلبه بر گورخان، سلطان قراختاییان، همه سرزمینهای سیردریا، از جمله ختن و کاشغر را متصرف شد. او مسلمانان ختن را اذیت و آزار کرد و مقتدای آنان، علاءالدین محمد ختنی، را کشت و آن‌ها را مجبور به ترک اسلام کرد. چون قدرت خوارزمشاه برای جلوگیری از این تعدیات اندک بود، به هم کیشان خود در کاشغر و ختن کمک نکرد.
[۴۹] جوینی، ج۱، ص۴۷ و پانویس ۸.
[۵۰] رشیدالدین فضل اللّه، ج۱، ص۴۶۳ـ۴۶۵.
[۵۱] واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان نامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ترجمه کریم کشاورز، ج۲، ص۷۴۵، تهران ۱۳۶۶ش.
[۵۲] واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان نامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ترجمه کریم کشاورز، ج۲، ص۷۶۷-۷۶۸، تهران ۱۳۶۶ش.
میرخواند در تاریخ روضةالصفا
[۵۳] میرخواند، تاریخ روضةالصفا، ج۵، ص۷۵.
آورده است پس از شهادت این مقتدا، بانگ نماز و تکبیر صلات و اقامه نماز جمعه و جماعت در آن بلاد برافتاد تا آن‌که کوچلوکخان را سپاهیان چنگیزخان مغول به قتل رساندند. در نیمه اول قرن هفتم، اوگتایقاآن حکومت ختن و کاشغر و آلمالیق و قیللیق و سمرقند و بخارا تا کناره جیحون را به مسعود بیگ، از امرا و پسر محمود یلواچ، داد.
[۵۴] جوینی، ج۳، ص۷۳.
[۵۵] رشیدالدین فضل اللّه، ج۱، ص۷۰۵.
[۵۶] بارتولد، واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ترجمه غفار حسینی، ص ۲۰۶.


۳.۵ - سال۶۶۷

در ۶۶۷، لشکر بُراق، نوه چنگیز، ختن را غارت کرد.
[۵۷] رشیدالدین فضل اللّه، ج۲، ص۱۰۶۶.
[۵۸] واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان نامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ج۲، ص۱۰۵۶ـ۱۰۵۷، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۶۶ش.
بین سالهای ۶۶۹ تا ۶۷۹، مسافری در گزارش خود، ختن و کاشغر را ویران و خالی از سکنه وصف کرده است.
[۵۹] واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان نامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ترجمه کریم کشاورز، ج۲، ص۱۰۵۸، پانویس، تهران ۱۳۶۶ش.


۳.۶ - سال۶۷۴

مارکوپولو در ۶۷۴/۱۲۷۵ ختن را، ایالتی با اهالی مسلمان وصف کرده است که طول آن در مدت هشت روز طی میشود. به نوشته وی، این ایالت شهرها و قلعههای مستحکمی داشته و ختن شهر بزرگ آن محسوب میشده و ایالت نیز نام خود را از این شهر گرفته بوده است.
[۶۰] Marco Polo, The book of Ser Marco Polo the Venetian concerning the kingdoms and marvels of the East, translated and edited, with notes by Henry Yule, ۱۸۷۱, ۳rd ed by Henry Cordier, ۱۹۰۳-۱۹۲۰, repr London۱۹۷۵. ، ج ۱، ص ۱۸۸.
ابوالفداء در قرن هشتم،
[۶۱] اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان، ج۱، ص۵۰۴ـ۵۰۵.
ختن را شهری از اقلیم حقیقی پنجم و اقلیم عرفی اقصای ترکستان از شهرهای ترک ماوراءالنهر، «در بالای یوزکند و در زیر کاشغر» ذکر کرده و آن را شهری آباد و سرسبز با رودهای بسیار وصف کرده است. زنان ختن به زیبایی شهره بودند. در هنگام سفر جنگی امیر تیمور گورکان از سمرقند به سوی ایران «۸۰۲ـ۸۰۷»، نوه او اسکندربن عمرشیخ بن تیمور به ختن تاخت و تعدادی از دختران ختنی را برای تیمور و برادر خود، محمد سلیمان، فرستاد.
[۶۲] معین الدین نطنزی، منتخب التواریخ معینی، ج۱، ص۱۰۷.
[۶۳] یوزف فون هامرـ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی، ج۱، ص۲۶۴، ترجمه میرزازکی علیآبادی.
حافظ ابرو نیز در قرن نهم، وقتی از مجلس آرایی شاهان سخن گفته، از گلرخان ختن یاد کرده است.
[۶۴] عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۴، ص۷۰۱.


۳.۷ - سال۸۳۱

به نوشته مظاهری،
[۶۵] علی اکبر مظاهری، جاده ابریشم، ج۱، ص۵۳۹.
در ۸۳۱ از امیرنشینی به نام آلتی شهرْ خانلیقی «خانات شش شهر»، مرکّب از شش شهر کاشغر، یارکند، ختن، آقسو، طرفان و شهر ششمی که نامش معلوم نیست، یاد شده است. او اضافه کرده است که این امیرنشین در تهاجم سلطان سعیدخان چوراس به تصرف او در آمد
[۶۶] Aurel Stein, Sand،buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰، ج۱، ص۲۹۳.
«که نوشته است منظور از شش شهر، شهرهای ایلچی ختن، یورونک ـ کاش، کارا ـ کاش، چیرا، کرا و شهر ششمی است که نامش معلوم نشده است.» در ۹۲۰ سعیدخان «پسر احمدخان جغتایی» ختن را متصرف شد.
[۶۷] رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ج۱، ص۸۱۳.


۳.۸ - سال۱۱۷۰

در ۱۱۷۰، سپاهی از چین به طرف تاریم سرازیر شد و کاشغرستان را به امپراتوری چینِ منچو ملحق نمود و خط سرحدی سینکیانگ را تشکیل داد.
[۶۸] رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ج۱، ص۸۸۲.
در ۱۳۴۲، ناحیه ختن از مضافات ختا، منطقهای با آب و هوای خوب، دارای شهرهای قدیمی و نواحی وسیع کوهستانی و نهرهای بیشمار وصف شده که شهر یارکند دارالملک آن بوده است. بیشتر مردم آن‌جا پیرو مذهب حنفی، برخی شیعه امامیه، علی اللهی و عدهای نیز بت پرست بوده اند. گفته شده است که مزار منسوب به حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام در آن دیار بین یارکند و قرقز/ قرقیز بوده و هرساله جمع کثیری به زیارت آن‌جا می‌رفته اند.
[۶۹] زین العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق السیاحة، ج۱، ص۲۰۹.
در سیاحت نامه وامبری «قرن سیزدهم/ نوزدهم»، اشارهای به ختن شده است.
[۷۰] آرمین وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمه فتحعلی خواجه نوریان، ج۱، ص۲۴۱، پانویس ۲ .
سون هدین در ۱۳۱۴/۱۸۹۶ در سفر دوم خود، ویرانه های شهر تاکلاماکان را که در شنها غرق شده بود، بین ختن دریا و کریادریا، در تاریم پیدا کرد.
[۷۱] Marco Polo، حواشی، ج۱، ص۱۹۰، ش ۳، Marco Polo, The book of Ser Marco Polo the Venetian concerning the kingdoms and marvels of the East, translated and edited, with notes by Henry Yule, ۱۸۷۱, ۳rd ed by Henry Cordier, ۱۹۰۳-۱۹۲۰, repr London۱۹۷۵.



از مشاهیر ختن میتوان از فقیه نامدار ابوداود سلیمان بن داود ختنی «متوفی ۵۲۳» و محدّثانی چون ابوالحسن علی بن محمد ختنی «متوفی ۷۱۷» و یوسف بن عمر ختنی «متوفی ۷۳۰» نامبرد.
[۷۲] سمعانی، ج۲، ص۳۲۴ـ۳۲۵.



(۱)آريانا دائرةالمعارف، كابل: انجمن دائرةالمعارف افغانستان، ۱۳۲۸ـ۱۳۴۸ش؛
(۲) ابن اثير؛
(۳) اسماعيل بن على ابوالفداء، كتاب تقويم البلدان، چاپ رنو و دسلان، پاريس ۱۸۴۰؛
(۴) ابوريحان بيرونى، كتاب البيرونىفى تحقيق ماللهند، حيدرآباد، دكن ۱۳۷۷/۱۹۵۸؛
(۵) ابوريحان بيرونى، كتاب القانون المسعودى، حيدرآباد، دكن ۱۳۷۳ـ۱۳۷۵/ ۱۹۵۴ـ۱۹۵۶؛
(۶) واسيلى ولاديميروويچ بارتولد، تاريخ تركهاى آسياى مركزى، ترجمه غفار حسينى، تهران ۱۳۷۶ش؛
(۷) واسيلى ولاديميروويچ بارتولد، تركستان نامه: تركستان در عهد هجوم مغول، ترجمه كريم كشاورز، تهران ۱۳۶۶ش؛
(۸) محمدبن نجيب بكران، جهان نامه، چاپ محمدامين رياحى، تهران ۱۳۴۲ش؛
(۹) جوينى؛
(۱۰) عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، زبدةالتواريخ چاپ كمال حاج سيدجوادى، تهران ۱۳۸۰ش؛
(۱۱) حدودالعالم؛
(۱۲) حدودالعالم، با مقدمه بارتولد و حواشى و تعليقات مينورسكى، ترجمه ميرحسين شاه، كابل ۱۳۴۲ش؛
(۱۳) رشيدالدين فضل اللّه؛
(۱۴) محمدبن محمد زَبيدى، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ على شيرى، بيروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴؛
(۱۵) شمس الدين بن خالد سامى، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ۱۸۹۸؛
(۱۶) سمعانى؛
(۱۷) زين العابدين بن اسكندر شيروانى، حدائق السياحة، تهران ۱۳۴۸ش؛
(۱۸) عبدالحكيم عفيفى، موسوعة ۱۰۰۰مدينة اسلامية، بيروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛
(۱۹) آيرين فرانك و ديويد براونستون، جاده ابريشم، ترجمه محسن ثلاثى، تهران ۱۳۷۶ش؛
(۲۰) قابوس بن وشمگير، قابوس نامه، چاپ غلامحسين يوسفى، تهران ۱۳۶۴ش؛
(۲۱) عبدالحىبن ضحاك گرديزى، تاريخ گرديزى، چاپ عبدالحى حبيبى، تهران ۱۳۶۳ش؛
(۲۲) رنه گروسه، امپراطورى صحرانوردان، ترجمه عبدالحسين ميكده، تهران ۱۳۶۵ش؛
(۲۳) گيتاشناسى نوين كشورها، گردآورى و ترجمه عباس جعفرى، تهران: گيتاشناسى، ۱۳۸۲ش؛
(۲۴) على اكبر مظاهرى، جاده ابريشم، ترجمه ملك ناصرنوبان، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۳ش؛
(۲۵) معين الدين نطنزى، منتخب التواريخ معينى، چاپ پروين استخرى، تهران ۱۳۸۳ش؛
(۲۶) ميرخواند، تاريخ روضةالصفا؛
(۲۷) آرمين وامبرى، سياحت درويشى دروغين در خانات آسياى ميانه، ترجمه فتحعلى خواجه نوريان، تهران ۱۳۳۷ش؛
(۲۸) يوزف فون هامرـ پورگشتال، تاريخ امپراطورى عثمانى، ترجمه ميرزازكى علىآبادى، چاپ جمشيد كيانفر، تهران ۱۳۶۷ـ۱۳۶۹ش؛
(۲۹) Jean - Pierre Drege and Emil M. Buhrer, The Silk Road Saga, translation from the French by Adrian Room, NewYork ۱۹۸۹.
(۳۰) EI۲ s.v."Khotan " (by L. Hambis).
(۳۱) Marco Polo, The book of Ser Marco Polo the Venetian concerning the kingdoms and marvels of the East, translated and edited, with notes by Henry Yule, ۱۸۷۱, ۳rd. ed. by Henry Cordier, ۱۹۰۳-۱۹۲۰, repr. London۱۹۷۵.
(۳۲) ibid:The travels of Marco Polo, tr. and ed.William Marsden, London ۱۹۴۶.
(۳۳) Paul Robert, Le Robert encyclopedique des noms propres, ed. Alain Rey, Paris ۲۰۰۸.
(۳۴) Aurel Stein, Sand-buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr. New Delhi ۲۰۰۰.
(۳۵) The Times comprehensive atlas of the world, London: Times Books, ۲۰۰۵.
(۳۶) Frances Wood, The Silk Road: two thousand years in the heart of Asia, Berkeley, Calif. ۲۰۰۲.


۱. ibid:The travels of Marco Polo, tr and edWilliam Marsden, London ۱۹۴۶. ، ص ۹۶ و پانویس ۱.
۲. Aurel Stein, Sand،buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰، ج۱، ص۲۳۶.
۳. واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ج۱، ص۱۰۶، ترجمه غفار حسینی، تهران ۱۳۷۶ش.
۴. درژ و بوهرر، ص ۸۲، ۱۰۲.
۵. د، اسلام، چاپ دوم.
۶. آریانا دائرةالمعارف، کابل: انجمن دائرةالمعارف افغانستان، ذیل مادّه.
۷. اطلس جامع جهان تایمز، نقشه ۲۶.
۸. علی اکبر مظاهری،جاده ابریشم، ج۲، ص۵۸۵، پانویس ۴.
۹. آیرین فرانک و دیوید براونستون، جاده ابریشم، ج۱، ص۳۲۳ـ۳۲۴، ترجمه محسن ثلاثی.
۱۰. اطلس جامع جهان تایمز، نقشه ۲۶.
۱۱. آریانا دائرةالمعارف، کابل: انجمن دائرةالمعارف افغانستان، ذیل مادّه.
۱۲. گیتاشناسی نوین کشورها، گردآوری و ترجمه عباس جعفری، ج۱، ص۴۹۶.
۱۳. اطلس جامع جهان تایمز، نقشه ۲۴، ۲۶.
۱۴. اطلس جامع جهان تایمز، نقشه ۲۴، ۲۶.
۱۵. عبدالحکیم عفیفی، موسوعة ۱۰۰۰مدینة اسلامیة، ذیل «خوتان».
۱۶. Aurel Stein, Sand،buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰، ج۱، ص۴۶۱.
۱۷. درژ و بوهرر، ص ۱۰۲.
۱۸. Aurel Stein, Sand،buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰، ج۱، ص۴۲۲.
۱۹. Frances Wood, The Silk Road: two thousand years in the heart of Asia, Berkeley, Calif ۲۰۰۲، ج۱، ص۱۵۲.
۲۰. ۲۳۳، ۳۲۰، ج۱، ص۱۵۵، ۳۸۰، ۴۲۲، Aurel Stein, Sand-buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰.
۲۱. شمس الدین بن خالد سامی، قاموس الاعلام، ذیل مادّه.
۲۲. Frances Wood, The Silk Road: two thousand years in the heart of Asia, Berkeley, Calif ۲۰۰۲، ج۱، ص۱۵۱.
۲۳. شمس الدین بن خالد سامی، قاموس الاعلام، ذیل مادّه.
۲۴. محمدبن نجیب بکران، جهان نامه، ج۱، ص۱۰۲.
۲۵. روبر، ذیل "Hetian، Ho-tien ou Khotan".
۲۶. ۲۲۸، Aurel Stein, Sand-buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰، ج۱، ص۱۵۴.
۲۷. درژ و بوهرر، ص ۲۷۶.
۲۸. علی اکبر مظاهری، جاده ابریشم، ج۲، ص۵۸۳، پانویس ۱۰ .
۲۹. ابوریحان بیرونی، القانون المسعودی، ج ۲، ص ۵۷۸.
۳۰. حدودالعالم، با مقدمه بارتولد و حواشی و تعلیقات مینورسکی، ج۱، ص۱۳۶، ترجمه میرحسین شاه، کابل ۱۳۴۲ش.
۳۱. درژ و بوهرر، ص۸۰.
۳۲. درژ و بوهرر، ص ۲۵۸، ۲۷۱ـ۲۷۲.
۳۳. واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ج۱، ص۶۲، ترجمه غفار حسینی، تهران ۱۳۷۶ش.
۳۴. آیرین فرانک و دیوید براونستون، جاده ابریشم، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹، ترجمه محسن ثلاثی.
۳۵. رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ج۱، ص۱۷۹.
۳۶. رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ج۱، ص۱۸۷.
۳۷. عبدالحکیم عفیفی، موسوعة ۱۰۰۰مدینة اسلامیة، ذیل «خوتان».
۳۸. حدودالعالم، ص ۷۹.    
۳۹. Marco Polo, The book of Ser Marco Polo the Venetian concerning the kingdoms and marvels of the East, translated and edited, with notes by Henry Yule, ۱۸۷۱, ۳rd ed by Henry Cordier, ۱۹۰۳-۱۹۲۰, repr London۱۹۷۵. ، ج ۱، ص ۱۸۹، حواشی یول، ش ۳.
۴۰. درژ و بوهرر، ص ۸۰.
۴۱. قابوس بن وشمگیر، قابوس نامه، ج۱، ص۱۱۴.
۴۲. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۶۴۳.    
۴۳. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۲۹۹.
۴۴. بارتولد، واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ترجمه غفار حسینی، ص ۵۷۷ـ۵۷۸.
۴۵. واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ج۱، ص۱۰۴، ترجمه غفار حسینی، تهران ۱۳۷۶ش.
۴۶. ابوریحان بیرونی، البیرونی فی تحقیق ماللهند، ص۱۶۵.
۴۷. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۵۶۲.
۴۸. ابوریحان بیرونی، البیرونی فی تحقیق ماللهند، ص ۵۶۲، پانویس ۸.
۴۹. جوینی، ج۱، ص۴۷ و پانویس ۸.
۵۰. رشیدالدین فضل اللّه، ج۱، ص۴۶۳ـ۴۶۵.
۵۱. واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان نامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ترجمه کریم کشاورز، ج۲، ص۷۴۵، تهران ۱۳۶۶ش.
۵۲. واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان نامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ترجمه کریم کشاورز، ج۲، ص۷۶۷-۷۶۸، تهران ۱۳۶۶ش.
۵۳. میرخواند، تاریخ روضةالصفا، ج۵، ص۷۵.
۵۴. جوینی، ج۳، ص۷۳.
۵۵. رشیدالدین فضل اللّه، ج۱، ص۷۰۵.
۵۶. بارتولد، واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ترجمه غفار حسینی، ص ۲۰۶.
۵۷. رشیدالدین فضل اللّه، ج۲، ص۱۰۶۶.
۵۸. واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان نامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ج۲، ص۱۰۵۶ـ۱۰۵۷، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۶۶ش.
۵۹. واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان نامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ترجمه کریم کشاورز، ج۲، ص۱۰۵۸، پانویس، تهران ۱۳۶۶ش.
۶۰. Marco Polo, The book of Ser Marco Polo the Venetian concerning the kingdoms and marvels of the East, translated and edited, with notes by Henry Yule, ۱۸۷۱, ۳rd ed by Henry Cordier, ۱۹۰۳-۱۹۲۰, repr London۱۹۷۵. ، ج ۱، ص ۱۸۸.
۶۱. اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان، ج۱، ص۵۰۴ـ۵۰۵.
۶۲. معین الدین نطنزی، منتخب التواریخ معینی، ج۱، ص۱۰۷.
۶۳. یوزف فون هامرـ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی، ج۱، ص۲۶۴، ترجمه میرزازکی علیآبادی.
۶۴. عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۴، ص۷۰۱.
۶۵. علی اکبر مظاهری، جاده ابریشم، ج۱، ص۵۳۹.
۶۶. Aurel Stein, Sand،buried ruins of Khotan, London ۱۹۰۴, repr New Delhi ۲۰۰۰، ج۱، ص۲۹۳.
۶۷. رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ج۱، ص۸۱۳.
۶۸. رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ج۱، ص۸۸۲.
۶۹. زین العابدین بن اسکندر شیروانی، حدائق السیاحة، ج۱، ص۲۰۹.
۷۰. آرمین وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمه فتحعلی خواجه نوریان، ج۱، ص۲۴۱، پانویس ۲ .
۷۱. Marco Polo، حواشی، ج۱، ص۱۹۰، ش ۳، Marco Polo, The book of Ser Marco Polo the Venetian concerning the kingdoms and marvels of the East, translated and edited, with notes by Henry Yule, ۱۸۷۱, ۳rd ed by Henry Cordier, ۱۹۰۳-۱۹۲۰, repr London۱۹۷۵.
۷۲. سمعانی، ج۲، ص۳۲۴ـ۳۲۵.
۷۳. محمدبن محمد زَبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ج۳۴، ص۴۸۱، ذیل مادّه.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ختن»، شماره۶۹۲۴.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام




جعبه ابزار