• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان سمیعی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خاندان سمیعی یکی از دودمان‌های اصیل گیلان است که افراد آن خانواده در مشاغل مختلف دولتی مصدر خدماتی بوده‌اند و اکنون خانواده‌های ادیب سمیعی، ابتهاج سمیعی، رحمت سمیعی و رییس سمیعی وابسته به همین دودمان هستند. ادیب السلطنه جد این خاندان که خود از اعقاب شیخ سمیع میلانی آذربایجانی است.
[۱] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، زوار، ۱۳۶۶، ج۱، ص۳۹۱.
در زمره رجال معدودی بود که هیچ پیرایه‌ای بر او استوار نشد. در سلامت نفس و صحت عمل و صدق گفتار و حفظ بیت‌المال از سرآمدان عصر خود بود.
[۲] عاقلی، باقر، مشاهیر رجال، تهران، گفتار، ۱۳۷۰، ص۲۵۹.




حسین ادیبالسلطنه سمیعی پسر میرزا حسن‌خان ادیبالسلطنه تحصیلات عربی و فارسی و انشا و خط بسیار خوبی داشت. در آغاز کار در وزارت خارجه استخدام شد و پس از چندی رییس شعبه دول غیر هم‌جوار شد.
[۳] مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، زوار، ۱۳۷۱، ج۲، ص۲۹۹.
در سال ۱۳۲۷ق به وزارت داخله منتقل شد و رییس کل وزارت داخله شد. در دوره دوم ۱۳۳۳ق از رشت به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد
[۴] مرسلوند، حسن، رجال و مشاهیر ایران، تهران، الهام، ۱۳۷۴، ص۶۴.
و در سال ۱۳۳۴ با عده‌ای از وکلا از تهران به قم مهاجرت کرده، در حکومت موقتی که به ریاست رضاقلی‌خان مافی نظام‌السلطنه در کرمانشاه در سال ۱۳۳۵ق از طرف ملیون تشکیل شد، ادیبالسلطنه به همراه سلیمان میرزا مدرس وحیدالملک شیبانی و عباس میرزا سالار لشکر به آن‌جا رفتند.
[۵] الموتی، مصطفی، بازیگران سیاسی، لندن، ۱۹۹۵، ج۱، ص۲۶۰.
ادیبالسلطنه وزیر داخله دولت مزبور بود و بعد به خارج مملکت رفت تا سال ۱۳۳۶ق در حلب اقامت داشت و سپس به تهران آمد، در سال ۱۳۰۰ش در کابینه قوام‌الدوله وزیر تجارت و فوائد عامه و در همین سال و با همین سمت در کابینه مشیرالدوله وزیر بود،
[۶] خلیلی، عباس، در آئینه تاریخ، تهران، انوشه، ۱۳۸۰، ص۷۳.
و در سال ۱۳۰۳ش در کابینه رضاخان سردار سپه وزیر دادگستری و پس از آن والی آذربایجان شرقی شد. وی در سال ۱۳۰۶ در کابینه مخبرالسلطنه هدایت وزیر کشور بود و در سال ۱۳۲۶ش به جای تیمورتاش رییس دربار بود
[۷] فردوست، حسین، ظهور و سقوط، تهران، اطلاعات، ج۱، ص۵۱.
و در تهران درگذشت.
[۸] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، زوار، ۱۳۶۶، ج۱، ص۳۹۲.



معروف به نبیل‌الملک فرزند اسماعیل خان سمیعی داماد ادیبالسلطنه سمیعی در ۱۲۷۲ش متولد شد، پس از انجام مقدماتی برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و چند سالی در آن‌جا باقی ماند. سپس به فرانسه عزیمت نمود و بعد از مراجعت به ایران به کار مطبوعاتی پرداخت تا این‌که وارد مشاغل دولتی شد. چندی در وزارت رفاه و مدتی در وزارت فوائد عامه و وزارت پیشه و هنر دارای مشاغل مهمی بود تا این‌که در دوره دهم مجلس از رشت به وکالت مجلس رسید. در ادوار یازدهم دوازدهم و سیزدهم نیز در مجلس شورای ملی عضویت داشت و در دوره چهاردهم که انتخابات چندان فرمایشی نبود، نتوانست به مجلس راه یابد. اما در سال ۴۲ و ۴۳ از رشت سناتور شد. وی در سال ۱۳۴۷درگذشت. نبیل سمیعی مردی ساده دل بود و در کارها حسن نیت داشت. اما در روزهای پایانی عمرش دچار مشکلات عدیده مالی شد؛ اما فرزندان وی دارای مقامات و مناصب عالی بودند. فرزند ارشد او اسماعیل سمیعی غالبا ریاست شرکت‌های دولتی را به عهده گرفت و زمانی رییس کل غله بود. فرزند دیگر او مهدی سمیعی سال‌ها ریاست بانک مرکزی و سازمان برنامه و بانک توسعه کشاورزی را تصدی می‌کرد همایون سمیعی سفیر کبیر و معاون وزارت خارجه فرزند دیگر او بود. دکترخسرو سمیعی جراح و استاد دانشگاه هم یکی از فرزندانش بود.
[۹] عاقلی، باقر، مشاهیر رجال، تهران، گفتار، ۱۳۷۰، ج۳، ص۱۶۰۷.



فرزند ابراهیم نبیل (نبیل الملک) متولد سال ۱۲۹۵ش است. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به اتمام رساند و در سال ۱۳۱۳ از طرف بانک ملی ایران برای ادامه تحصیل در رشته حسابداری عازم انگلیس شد
[۱۰] خاطرات کیانوری، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۲، ص۱۷۱.
و مدت هشت سال دوره تخصصی حسابداران قسم خورده را طی کرد و در سال ۱۳۲۲ پس از احراز موفقیت به ایران بازگشت و در بانک ملی ایران مشغول خدمت شد. پس از چند سال خدمت در اداره مرکزی بانک ملی به علت بعضی فعالیت‌های سیاسی چند تن از ماموران تحصیل کرده بانک ملی از تهران تبعید شد. سمیعی در راس آن‌ها قرار داشت و ظاهرا با سمت معاونت بانک ملی به زاهدان اعزام شد. تلاش ادیبالسلطنه جد وی موثر واقع نشد و او چند سال از تهران دور شد. بعد از بازگشت در تهران ابتدا معاون و بعد رییس اداره خارجه شد و بعد مشاور مدیرکل بانک ملی گردید. در سال ۱۳۳۷به معاونت بانک رسید. در این سمت بود که بانک صنعت و معدن ایران تشکیل شد و مهدی سمیعی معاونت این بانک را برعهده گرفت و در سال ۱۳۴۳ به جای پورهمایون رییس بانک مرکزی شد.
[۱۱] عبده، جلال، چهل سال در صحنه قضایی سیاسی و دیپلماسی ایران، تهران، رسا، ۱۳۶۸، ج۲، ص۷۳۲.
مدتی رییس سازمان برنامه و مجددا با بانک مرکزی بازگشت. مدتی نیز به جای ناصر عامری رییس بانک توسعه کشاورزی شد. این بانک در زمان تصدی سمیعی گسترش بسیاری یافت و وام‌های کلانی در اختیار موسسات و نهادها می‌گذاشت. مهدی سمیعی هرگز اهل سواستفاده نبود و زندگی خود را با همان حقوق خود می‌گذراند، وی تا آخر عمر همسری اختیار نکرد.
[۱۲] فردوست، حسین، ظهور و سقوط، تهران، اطلاعات، ج۱، ص۳۷۶.



همایون سمیعی فرزند ابراهیم نبیل در ۱۲۹۹ در تهران متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتی و متوسطه از دانشکده حقوق تهران در رشته سیاسی لیسانس گرفت و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و پس از طی مراحل اداری دبیر دوم و سپس دبیر اول سفارت ایران در لندن شد. سپس به معاونت اداره سازمان ملل متحد منصوب شد. چندی هم عهده‌دار معاونت اول عهود حقوقی وزارت امور خارجه شد و بعد به ریاست رسید. از دیگر مشاغل وی رایزنی در چند کشور بود، چندی هم عهده‌دار مقام مدیر کلی شد تا سرانجام به معاونت وزارت امور خارجه منصوب گردید. پس از معاونت در چند کشور اروپایی به سفارت رسید که عبارتند از سفیر کبیری ایران در لهستان یوگسلاوی و دانمارک. همایون سمیعی در سال ۱۳۶۳ش در تهران درگذشت.
[۱۳] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی ونظامی معاصر، ج۲، ص۸۲۶.



در سال ۱۲۸۲ش در رشت متولد شد. تحصیلات خود را در مدرسه سن لویی و سپس دارالفنون به اتمام رساند و در وزارت پست و تلگراف استخدام شد. در سال ۱۳۰۸ برای ادامه تحصیلات از طرف دولت به فرانسه اعزام شد و دوره مهندسی بی‌سیم را به اتمام رساند و مدتی در فرانسه و آلمان به کارآموزی مشغول شد و با تجربه و دانش کافی به ایران آمد و در اداره بیسیم پهلوی درآمد و چندی هم مدیر کل وزارتخانه شد. در سال ۱۳۲۹ به معاونت وزارت پست و تلگراف منصوب شد و تا سال ۱۳۴۰در این سمت بود.
[۱۴] سمیعی، احمد، سی و هفت سال، تهران، شباویز، ۱۳۶۶، ص۱۲۰.
در اردیبهشت ۱۳۴۰در کابینه دکتر علی امینی به وزارت پست و تلگراف رسید و در کابینه بعدی که اسدالله علم تشکیل داد همچنان وزیر ماند. مهدی سمیعی یکی از بنیانگذاران بیسیم در ایران بود و کلاس‌های فنی وزارت پست و تلگراف توسط او دایر و سال‌ها به تربیت متخصص فنی مشغول بود. او در سال ۱۳۴۴ در تهران درگذشت.
[۱۵] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی ونظامی معاصر، ج۲، ص۸۲۶.



در ۱۲۷۶ش در رشت متولد شد. تحصیلات مقدماتی در آن‌جا به پایان برد و وارد مدرسه عالی علوم سیاسی گردید، آن‌گاه به اروپا رفت و در رشته حقوق ادامه تحصیل داد. در سال ۱۲۹۳به استخدام دولت درآمد. چندی رییس معارف و اوقاف گیلان شد. بعد در وزارت کشور مدیر کل اداره شرق شد، از آن‌جا به مقام مدیرکلی وزارت معارف منصوب شد. هنگامی که رضاخان سردار سپه به نخست وزیری رسید. ریاست دفتر نخست وزیری و ریاست کابینه هیئت وزیران را به او سپرد. در اوایل سلطنت رضاشاه معاون وزارت کشور گردید، بعد معاونت وزارت معارف بر عهده او گذاشته شد. وزیر مختاری ایران در برلن و ریاست هیئت اعزامی ایران در کمیسیون اختصاصی جهان از دیگر مسئولیت‌های وی بود.
[۱۶] طلوعی، محمود، بازیگران سیاسی عصر پهلوی، ، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ص۷۰۱.
در سال ۱۳۱۴به وزیر مختاری عراق رسید. مدبرالدوله برای حسن روابط ایران و عراق که در تیرگی بود به عنوان نمایده ایران به عراق فرستاده شد و با یک سلسله مذاکرات و عهدنامه‌هایی این روابط از سر گرفته شد.
[۱۷] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله، تهران، علمی، ۱۳۷۴، ج۵، ص۲۲۵.
در ۱۳۱۵ در کابینه جم به جای باقر کاظمی به وزارت امور خارجه رسید.
[۱۸] طلوعی، محمود، بازیگران سیاسی عصر پهلوی، ، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ج۱، ص۲۵۴.
در مورد مرگ وی عبدالحسین انصاری می‌نویسد: واقعه خیلی تاسف‌آوری که در زمان ریاست تشریفات من رخ داد، مرگ نابهنگام مرحوم سمیعی وزیر خارجه وقت بود. وی بر اثر عارضه سرماخوردگی گوش وی چرک کرد و تحت عمل جراجی قرار گرفت؛ اما چرک گوش به خون سرایت کرده بود...یک هفته بعد بر اثر همین عارضه درگذشت.
[۱۹] انصاری، عبدالحسین، خاطرات سیاسی و اجتماعی، تهران، علمی، ۱۳۷۴، ج۲، ص۳۶۷.
سمیعی به هنگام ریاست دفتر سردار سپه توانست اعتماد کامل او را به دست آورد، وی به زبان‌های فرانسه و انگلیسی و آلمانی مسلط بود.
[۲۰] طلوعی، محمود، بازیگران سیاسی عصر پهلوی، ، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ج۱، ص۷۰۲.



فرزند میرزامهدی‌خان ابتهاج سمیعی مالک و بازرگان در سال ۱۳۰۹ش در رشت متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ایران به اتمام رساند و برای ادامه تحصیل عازم امریکا شد و وارد دانشگاه استانفورد و دانشگاه کالیفرنیا شد و در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد. در سال ۱۳۳۵ دانشکده طب کورنل را در رشته پزشکی فارغ‌التحصیل گردید. در سال ۱۳۳۵ دانشکده طب کورنل را در رشته جراحی قلب به اتمام رساند و مدتی نیز در مراکز پزشکی بیمارستان پیتربرنت برنگهام و بیمارستان عمومی دانشکده پزشکی‌ هاروارد کارآموزی نمود. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۴۳ به مدت ۴ سال با سمت استادی در دانشکده پزشکی تهران به تدریس پرداخت. در سال ۴۳ همزمان با تدریس در دانشگاه به معاونت وزارت بهداری منصوب گردید. دکتر عبدالحسین سمیعی یکی از موسسین بیمارستان پارس در تهران بود و ریاست این بیمارستان مجهز را در دست داشت. در اردیبهشت ۱۳۵۳ در ترمیم کابینه هویدا به سمت وزیر علوم و آموزش عالی منصوب شد. در همین کابینه معاون نخست وزیر نیز بود.
[۲۱] سمیعی، احمد، سی و هفت سال، تهران، شباویز، ۱۳۶۶، ص۱۲۰.
از اقدامات پزشکی دکتر سمیعی تاسیس دانشگاه گیلان بود. خود او چهار سال ریاست این دانشگاه را عهده‌دار بود و دانشکده پزشکی مجهزی در دانشگاه تاسیس نمود. یکی از اهداف ایجاد این مرکز انعقاد قرارداد با مایوکلینیک بود تا روزانه تعداد بسیاری بیمار مورد معاینه کامل و کنترل پزشکی قرار بگیرند. دکتر سمیعی در سال ۱۳۵۷ به آمریکا مراجعت کرد و به عنوان استاد علوم پزشکی دانشگاه کرنل فعالیت خود را آغاز نمود و پس از چندی به ریاست بخش وست چستر برگزیده شد و عنوان استاد ممتاز و عالی دانشگاه کرنل را به خود اختصاص داد او تالیفات بسیاری در زمینه پزشکی از خود به جا گذاشت و سرانجام در سال ۷۹ در سن ۷۰ سالگی در آمریکا درگذشت. وی در سال ۴۵ با خانواده خسروشاهی پیوند زناشویی بست و دو فرزند از او باقی ماند.
[۲۲] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی ونظامی معاصر، ج۲، ص۸۲۷



۱. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، زوار، ۱۳۶۶، ج۱، ص۳۹۱.
۲. عاقلی، باقر، مشاهیر رجال، تهران، گفتار، ۱۳۷۰، ص۲۵۹.
۳. مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، زوار، ۱۳۷۱، ج۲، ص۲۹۹.
۴. مرسلوند، حسن، رجال و مشاهیر ایران، تهران، الهام، ۱۳۷۴، ص۶۴.
۵. الموتی، مصطفی، بازیگران سیاسی، لندن، ۱۹۹۵، ج۱، ص۲۶۰.
۶. خلیلی، عباس، در آئینه تاریخ، تهران، انوشه، ۱۳۸۰، ص۷۳.
۷. فردوست، حسین، ظهور و سقوط، تهران، اطلاعات، ج۱، ص۵۱.
۸. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، زوار، ۱۳۶۶، ج۱، ص۳۹۲.
۹. عاقلی، باقر، مشاهیر رجال، تهران، گفتار، ۱۳۷۰، ج۳، ص۱۶۰۷.
۱۰. خاطرات کیانوری، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۲، ص۱۷۱.
۱۱. عبده، جلال، چهل سال در صحنه قضایی سیاسی و دیپلماسی ایران، تهران، رسا، ۱۳۶۸، ج۲، ص۷۳۲.
۱۲. فردوست، حسین، ظهور و سقوط، تهران، اطلاعات، ج۱، ص۳۷۶.
۱۳. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی ونظامی معاصر، ج۲، ص۸۲۶.
۱۴. سمیعی، احمد، سی و هفت سال، تهران، شباویز، ۱۳۶۶، ص۱۲۰.
۱۵. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی ونظامی معاصر، ج۲، ص۸۲۶.
۱۶. طلوعی، محمود، بازیگران سیاسی عصر پهلوی، ، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ص۷۰۱.
۱۷. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله، تهران، علمی، ۱۳۷۴، ج۵، ص۲۲۵.
۱۸. طلوعی، محمود، بازیگران سیاسی عصر پهلوی، ، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ج۱، ص۲۵۴.
۱۹. انصاری، عبدالحسین، خاطرات سیاسی و اجتماعی، تهران، علمی، ۱۳۷۴، ج۲، ص۳۶۷.
۲۰. طلوعی، محمود، بازیگران سیاسی عصر پهلوی، ، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ج۱، ص۷۰۲.
۲۱. سمیعی، احمد، سی و هفت سال، تهران، شباویز، ۱۳۶۶، ص۱۲۰.
۲۲. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی ونظامی معاصر، ج۲، ص۸۲۷



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان سمیعی»،تاریخ بازیابی۹۵/۵/۱۱.    






جعبه ابزار