حکم آرزو (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حکم آرزو با توجه به
آیات قرآن عبارتند از:
حرمت چشمداشت به امتيازات تشريعى عطا شده از جانب خداوند (مانند دو برابر بودن
ارث مردان):
«وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ...؛
برتريهايي را كه خداوند نسبت به بعضي از شما بر بعضي ديگر قرار داده آرزو نكنيد (اين تفاوتهاي طبيعي و حقوقي براي حفظ نظام اجتماع شما و طبق اصل عدالت است ولي با اين حال) مردان نصيبي از آنچه به دست ميآورند دارند و زنان نصيبي؛ (و نبايد حقوق هيچيك پايمال گردد) و از فضل (و رحمت و بركت) خدا بخواهيد ....»
عدم جواز چشمداشت و آرزوى دستيابى به امتيازات و
نعمتهای خدادادى ديگران:
«وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ...؛
برتريهايي را كه خداوند نسبت به بعضي از شما بر بعضي ديگر قرار داده آرزو نكنيد (اين تفاوتهاي طبيعي و حقوقي براي حفظ نظام اجتماع شما و طبق اصل
عدالت است ولي با اين حال) مردان نصيبي از آنچه به دست ميآورند دارند و
زنان نصيبي؛ (و نبايد حقوق هيچيك پايمال گردد) و از
فضل (و
رحمت و
برکت) خدا بخواهيد ....»
ناپسندى آرزوى ورود به
بهشت و رهايى از
جهنّم، به صِرف انتساب به
ادیان الهى:
۱. «وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛
آنها گفتند هيچكس جز
یهود يا
نصاری هرگز داخل بهشت نخواهد شد، اين آرزوي آنها است، بگو اگر
راست ميگوئيد دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد.»
۲. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً؛
و كساني كه ايمان آورده اند و عمل
صالح انجام داده اند بزودي آنها را در باغهائي از بهشت وارد ميكنيم كه نهرها از زير درختان آن جاري است، جاودانه در آن خواهند ماند، خدا
وعده حق به شما ميدهد و كيست كه در گفتار و وعده هايش از خدا صادقتر باشد؟! (فضيلت و برتري) به آرزوهاي شما و آرزوهاي
اهل کتاب نيست، هر كس كه عمل بد كند كيفر داده ميشود، و كسي را جز خدا، ولي و ياور خود نخواهد يافت»
علاقه به
دنیا و آرزوى
عمر طولانى به خاطر آن، خويى ناپسند و نكوهيده:
«وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى حَياةٍ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ يُعَمَّرَ ...؛
آنها را حريصترين مردم حتي حريصتر از
مشرکان بر زندگي (اين دنيا و اندوختن ثروت) خواهي يافت (تا آنجا) كه هر يك از آنها دوست دارد هزار سال
عمر كند در حالي كه اين عمر طولاني او را از
عقاب خداوند باز نخواهد داشت....»
آرزوى دستيابى به
غنایم، با وجود تخلّف از
جهاد، آرزويى ناروا:
«وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً؛
در ميان شما افرادي (
منافق) هستند كه هم خودشان سستند و هم ديگران را سست مينمايند. اگر مصيبتي به شما برسد ميگويند: خدا به ما
نعمت داد كه با مجاهدان نبوديم تا شاهد (آن
مصیبت) باشيم! و اگر غنيمتي به شما برسد، درست مثل اينكه هرگز ميان شما و آنها
مودت و دوستي نبوده، ميگويند: اي كاش ما هم با آنها بوديم و به
رستگاری و پيروزي بزرگي نائل ميشديم!»
ناروايى آرزوهاى سرگرمكننده و بازدارنده
انسان از
ایمان:
۱. «وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْها مَحِيصاً؛
و آنها را گمراه ميكنم و به آرزوها
سرگرم ميسازم و به آنها دستور ميدهم كه (اعمال خرافي انجام دهند و) گوش
چهارپایان را بشكافند و
آفرینش (پاك) خدائي را تغيير دهند، (
فطرت توحید را به شرك بيالايند) و آنها كه
شیطان را به جاي خدا ولي خود برگزينند زيان آشكاري كرده اند. شيطان به آنها وعدهها(ي دروغين) ميدهد و به آرزوها سرگرم ميسازد و جز
فریب و نيرنگ به آنها وعده نميدهد. آنها (پيروان شيطان) جايگاهشان جهنم است و هيچ راه فراري ندارند.»
۲. «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ؛
بگذار آنها بخورند و بهره گيرند و آرزوها آنانرا
غافل سازد، ولي به زودي خواهند فهميد»
۳. «وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا يُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مِنَ المُنْتَصِرِينَ وَ أَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا لَخَسَفَ بِنا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ؛
كساني كه
علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند واي بر شما! ثواب الهي بهتر است براي كساني كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام ميدهند، اما جز
صابران آنرا دريافت نميكنند. سپس ما، او و خانه اش را در
زمین فرو برديم، و گروهي نداشت كه او را در برابر عذاب الهي ياري كنند، و خود نيز نميتوانست خويشتن را ياري دهد. آنها كه ديروز آرزو ميكردند بجاي او باشند (هنگامي كه اين صحنه را ديدند) گفتند: واي بر ما گوئي خدا
روزی را بر هر كس از بندگانش بخواهد گسترش ميدهد، يا تنگ ميگيرد، اگر خدا بر ما
منت ننهاده بود ما را نيز به قعر زمين فرو ميبرد! اي واي گوئي
کافران هرگز رستگار نميشوند!»
۴. «يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ؛
روزي كه مردان و زنان منافق به مؤمنان ميگويند: نظري به ما بيفكنيد تا از نور شما شعله اي برگيريم، به آنها گفته ميشود: به پشت سر خود بازگرديد و كسب
نور كنيد!، در اين هنگام ديواري ميان آنها زده ميشود كه دري دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب! آنها را
صدا ميزنند كه مگر ما با شما نبوديم؟! ميگويند: آري، ولي شما خود را به
هلاکت افكنديد و انتظار (مرگ پيامبر را) كشيديد، و (در همه چيز)
شک و
تردید داشتيد، و آرزوهاي دور و دراز شما را فريب داد تا فرمان خدا فرارسيد، و شيطان شما را در برابر خداوند فريب داد.»
شايسته بودن آرزو و
امید داشتن
مال و امكانات، براى
انفاق به
نیازمندان:
«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُوراً؛
و حق نزديكان را بپرداز و (همچنين) مستمند و وامانده در راه را، و هرگز
اسراف و
تبذیر مكن. و هر گاه از آنها (يعني
مستمندان) روي برتابي و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشي (تا گشايشي در كارت پديد آيد و به آنها كمك كني) با گفتار نرم و آميخته لطف با آنها سخن بگو.»
جواز تقاضا و آرزوى
مرگ، در بعضى شرايط:
«فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا؛
درد
وضع حمل او را به كنار تنه
درخت خرمائی كشاند، (آنقدر ناراحت شد كه) گفت اي كاش پيش از اين مرده بودم و به كلي فراموش شده بودم.»
جواز آرزوى مرگ، از سوى اولياى صادق:
۱. «قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ؛
بگو اگر (آنچنانكه مدعي هستيد) سراي ديگر در نزد خدا مخصوص شما است نه ساير مردم پس آرزوي مرگ كنيد اگر راست ميگوئيد. ولي آنها هرگز به خاطر اعمال بدي كه پيش از خود فرستاده اند آرزوي مردن نخواهند كرد و خداوند از ستمگران آگاه است.» برخى مفسّران با استناد به آيه مزبور و برخى روايات استفاده كردهاند كه آرزوى مرگ براى
اولیاءالله در صورتى كه برخاسته از شوق به
نعیم اخروى و لقاى خداى كريم باشد منعى ندارد.
همين استفاده از آيه شريفه در
مجمع البیان نيز آمده است.
۲. «قُلْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ؛
بگو اي يهوديان! اگر گمان ميكنيد كه شما دوستان خدا غير از مردم هستيد آرزوي مرگ كنيد اگر راست ميگوئيد! (تا به لقاي محبوبتان برسيد). ولي آنها هرگز تمناي مرگ نميكنند به خاطر اعمالي كه از پيش فرستاده اند، و خداوند
ظالمان را بخوبي ميشناسد.»
جواز آرزوى مرگ و
کشته شدن در
راه خدا:
۱. «وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ؛
و شما تمناي مرگ (و شهادت در راه خدا) را پيش از آنكه با آن روبرو شويد ميكرديد سپس آن را با
چشم خود ديديد در حالي كه به آن
نگاه ميكرديد (و حاضر نبوديد به آن تن در دهيد، چقدر ميان گفتار و كردار شما فاصل است؟!)»
امام باقر علیهالسلام درباره آيه مزبور فرمود: هنگامى كه خداوند -به وسيله
پیامبر صلیاللهعلیهوآله- مؤمنان را از برخورد خود با شهداى
بدر و منازل آنان در بهشت با خبر ساخت آنان ميل به آن پيدا كرده، گفتند: خدايا، جهاد را به ما بنمايان تا در آن
شهید شويم.
۲. «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا؛
در ميان مؤمنان مرداني هستند كه بر سر عهدي كه با خدا بستند صادقانه ايستاده اند، بعضي پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند) و بعضي ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود نداده اند.» «و منهم من ينتظر» يعنى و برخى از آنان منتظر
وعده خدا -
پیروزی يا
شهادت- هستند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۶۷، برگرفته از مقاله «حکم آرزو».