حکمت تکرار در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انجام دادن عمل بیش از یک بار را
تکرار گویند.
تکرار در فرهنگها و زبانهای مختلف برای نشان دادن اهمیت مطلب و تأکید بر آن، اثرگذاری بر مخاطب و جلب توجه وی نقش مهمی دارد. تکرار به ویژه در مباحث مربوط به
تعلیم و تربیت که عناصری مانند دقّت، تمرکز، یادگیری، توجه و فعّال سازی فراگیران در آن دخیل اند
. نقش فزاینده تری دارد.
قرآن که ژرف ترین منشور تعلیم، تربیت و هدایت آدمیان است به بهترین شکل از
تکرار بهره برده است. افزون بر این، تکرار در فرهنگ عرب کاربرد گسترده دارد و با اهداف و اغراض متنوع به کار می رود
و از آنجا که قرآن به این زبان نازل شده در تبیین مقاصد گسترده خود مطابق با اسلوب عرب از این عنصر بهره می برد. افزون بر آنکه
اعجاز قرآن موجب شده تا تکرارهای قرآن نیز جلوه
ای از اعجاز آن باشد و حلاوتی افزون به آن ببخشد.
قرآن پژوهان در تبیین حکمت تکرار در آیات، کوششهای وسیعی کرده اند و به مدد اشارات کوتاه قرآن و ژرفکاوی در آیات و آگاهی از قواعد و اسلوبهای بلاغی زبان قرآن توانسته اند به بخشی از رازهای نهفته در آن دست یابند. بی شک توهم وجود ضعف، نقص و زیادت بی فایده که مستشرقان، زندیقان و مخالفان از تکرارهای قرآن دارند
در ناآگاهی نسبت به زبان قرآن و بلاغت عرب و عدم تسلط بر آیات به عنوان دو رکن مهم فهم قرآن ریشه دارد، افزون بر اینکه غرض ورزی و مبارزه با قرآن را نیز نمی توان نادیده انگاشت. حکمتهای بیان شده گاه ویژه الفاظ و عبارات و گاه مختص معانی و مفاهیم و گاه نیز مشترک میان آن دواند؛ همچنین گاه تکرار در یک آیه، با علت هایی گوناگون تبیین می شود و گاه یک علت ویژه نوع خاصی از تکرار است.
تکرار موجب یادآوری امور مهم و پرهیز از فراموشی و
خطا در آنها می گردد، چنان که قرآن در آیه ۵۱ قصص
و ۱۱۳ طه
به آن اشاره می کند؛ به طور مثال، مفسران یکی از حکمتهای تکرار در آیه «فَبِاَیِّ ءالاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان» در
سوره الرحمن و آیه «ویلٌ یَومَئِذ لِلمُکَذِّبین» در
سوره مرسلات را تذکر و یادآوری اهمیت موضوع تکرار شده در این آیات می دانند.
روح آدمی از طبایع مختلفی تشکیل شده که وی را به سوی خواهشهای نفسانی و شهوتها سوق می دهند و ذکر مواعظ و عبرتها و تکرار آنها به ایستادگی در مقابل آنها و تسلیم ناپذیری در برابر آنها کمک می کند.
نزول
تدریجی قرآن و تکرار قصص و مواعظ در همین راستا تبیین پذیرند.
در حقیقت تکرارهای قرآن با ساختارهای متنوع خویش همچون واعظی چیره دست روح آدمی را به سوی صلاح و
تزکیه حرکت می دهند
و او را از مواضع غفلت آگاه می سازند.
زرکشی ۸ بار تکرار آیات ۸ - ۹
شعراء :«اِنَّ فی ذلِکَ لاَیَةً وما کانَ اَکثَرُهُم مُؤمِنین • و اِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ العَزیزُ الرَّحیم» را در جهت اثرپذیری روح آدمی می داند.
ابوعلی جبایی نیز تکرار «جَعَلَ» در آیه «اَمَّن جَعَلَ الاَرضَ قَرارًا وجَعَلَ خِللَها اَنهرًا وجَعَلَ لَها رَوسِیَ وجَعَلَ بَینَ البَحرَینِ حاجِزًا...»
را در جهت
تنبیه و آگاه سازی بر ادله
توحید می داند.
شیوه انسانها آن است که برای تأکید و اهمیت دادن به مطلب و فهماندن بهتر معنا از تکرار بهره می جوید
، بر همین پایه، تنبیه و آگاهی، زجر و
عذاب ،
وعده و
وعید و گستردگی
پند و
موعظه در آیات مکرره مشهودند.
برخی معتقدند تکرار، در تحکیم معنا حتی از تأکید نیز بلیغ تر است، زیرا در تأکید، معنای اول تقریر و تثبیت می شود و در تکرار نکته جدیدی بیان می گردد
؛ مانند «قَواریرا • قَواریرًا»
یا به صورت
جمله؛ مانند «فَاِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا • اِنَّ مَعَ العُسرِ یسراً».
سخن با تکرار در جان قرار می یابد و ملکه روح آدمی می گردد
، به ویژه آنکه قوای ادراکی انسانها متفاوت اند و تکرار موضوعات مهم و اعتقادی موجب تثبیت آن در اندیشه آنان می گردد.
ابن قتیبه ۶ بار تکرار آیه «فَهَل مِن مُدَّکِر» در
سوره قمر را در این جهت تبیین می کند.
از کاربردهای تکرار، بیان عظمت یا شدت هول انگیزی موضوع یا حادثه
ای است که توجه به آن را افزایش می دهد، چنان که سه بار تکرار «لَیلَة القَدر» در
سوره قدر بر عظمت این شب دلالت دارد و تکرار «اَلحاقَّة» در آیات ۱ - ۳،
حاقّه :«اَلحاقَّة • مَا الحاقَّة • وما اَدرئِکَ مَا الحاقَّة» بیانگر هول انگیزی روز
قیامت است.
تکرار «ویُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفسَهُ» در آیات ۲۸ و ۳۰
آل عمران نشان
تهدید و
وعید است
، چنان که تکرار «اَولی لَکَ فَاَولی • ثُمَّ اَولی لَکَ فَاَولی»
و نیز تکرار «کَلاّ سَوفَ تَعلَمون • ثُمَّ کَلاّ سَوفَ تَعلَمون»
بر تهدید دلالت دارد.
در بسیاری از تکرارهای قرآن آنچه بار دوم تکرار می شود متعلق به چیزی است غیر از آن که نخستین بار آمده است و در حقیقت تکرار متعارف نیست
، چنان که در
سوره کافرون تکرار ناظر به تعدد متعلق فعل و ظرف عبادت یعنی زمان حال و آینده است و مفهوم آیه بر این اساس چنین است:
ای کافران! آنچه را که شما اکنون می پرستید من نمی پرستم و شما نیز خدایی را که من اکنون می پرستم پرستش نمی کنید:«لا اَعبُدُ ما تَعبُدون • ولا اَنتُم عبِدونَ ما اَعبُد»و نیز خدایی را که شما خواهید پرستید من نخواهم پرستید و شما نیز خدایی را که من خواهم پرستید نخواهید پرستید:«ولا اَنا عابِدٌ ما عَبَدتُم • ولا اَنتُم عبِدونَ ما اَعبُد»
، افزون بر این، وجوه دیگری نیز برای علت تکرار در آیات این
سوره آمده است
؛ همچنین آیه «وَیلٌ یَومَئذ لِلمُکَذِّبین» که در
سوره مرسلات ۱۰ بار تکرار شده برای آن است که خداوند قصص گوناگونی را ذکر و در پی هر قصه این آیه را می آورد و در حقیقت هر بار تهدید آیه متعلق به تکذیب کنندگان همان قصه است.
هر گاه سخن طولانی شود و بیم فراموشی آغاز سخن باشد برای تجدید عهد و تازه کردن امر تکرار می گردد، چنان که در آیه «ثُمَّ اِنَّ رَبَّکَ لِلَّذینَ عَمِلوا السّوءَ بِجَهلَة ثُمَّ تابوا مِن بَعدِ ذلِکَ واَصلَحوا اِنَّ رَبَّکَ مِن بَعدِها لَغَفورٌ رَحیم»
که
آمرزش الهی مطرح است، «اِنَّ رَبَّکَ» که همان آمرزشگر است تکرار شده تا در فرایند آمرزش طلبی مورد تأکید و توجه قرار گیرد.
چنان که در آیه «وقالَ الَّذی ءامَنَ یقَومِ اتَّبِعونِ اَهدِکُم سَبیلَ الرَّشاد • یقَومِ اِنَّما هذِهِ الحَیوةُ الدُّنیا مَتعٌ واِنَّ الأخِرَةَ هِیَ دارُ القَرار»
شخص
مؤمن ندای «یقَومِ» را برای توجه دادن مخاطبان به انتساب خود به آنان تکرار کرد تا بدین وسیله از قومش دلجویی کرده، کلامش نزد آنان مقبول افتد.
تکرار «بِاِذنِ اللّهِ»در خطاب
حضرت مسیح در آیه «فَاَنفُخُ فیهِ فَیَکونُ طَیرًا بِاِذنِ اللّهِ واُبرِئُ الاَکمَهَ والاَبرَصَ واُحیِ المَوتی بِاِذنِ اللّهِ...»
برای دفع تردید و توهم از کسانی است که الهی بودن
اعجاز حضرت مسیح را منکرند.
این تکرار به تفسیر موضوعی می انجامد و قبلا ذکر آن گذشت.
مانند «فَقُتِلَ کَیفَ قَدَّر • ثُمَّ قُتِلَ کَیفَ قَدَّر».
مانند «والسابقون السابقون».
مانند «اَلَّذینَ کَذَّبوا شُعَیبًا کَاَن لَم یَغنَوا فیهَا الَّذینَ کَذَّبوا شُعَیبًا کانوا هُمُ الخسِرین».
مانند «هَیهاتَ هَیهاتَ لِما توعَدون».
قرآن را خداوند حکیمی نازل کرده که کاملا هدفمند سخن می گوید، از این رو تکرارهای قرآن قاری متدبر را به کشف اغراض الهی از این تکرار فرا می خواند و شور
تدبر را در او می آفریند، چنان که
طبرسی در تفسیر آیه «ولَقَد صَرَّفنا فی هذا القُرءانِ لِیَذَّکَّروا...»
می گوید:یعنی ما ادله را تکرار کردیم... تا این فهم ایجاد گردد که در قرآن
تفکر کنید تا حق را دریابید.
(۱) آراء المستشرقین، عمربن ابراهیم رضوان، ریاض، دارطیبة، ۱۴۱۳ ق.
(۲) الاتقان، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۷ ق.
(۳) الاساس فی التفسیر، سعید الحوّی، دارالسلام، ۱۴۰۹ ق.
(۴) اسرار التکرار فی القرآن، محمود بن حمزة الکرمانی (م. ۵۰۵ ق.)، به کوشش عبدالقادر احمد، دارالفضیله.
(۵) اسرار التکرار فی لغة القرآن، محمود السید الشیخون، قاهرة، مکتبة الکیات الازهریة، ۱۴۰۳ ق.
(۶) اضواء علی متشابهات القرآن، خلیل یاسین، بیروت، مکتبة الهلال، ۱۹۸۰ م.
(۷) الاعجاز فی دراسات السابقین، عبدالکریم الخطیب، دارالفکر العربی، ۱۹۷۴ م.
(۸) اعجاز القرآن، الباقلانی (م. ۴۰۳ ق.)، به کوشش احمد حیدر، بیروت، الکتب الثقافیة، ۱۴۰۶ ق.
(۹) امالی، السید المرتضی (م. ۴۳۶ ق.)، به کوشش حلبی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۳ ق.
(۱۰) بدیع القرآن، ابن ابوالاصبع المصری (م. ۶۵۴ ق.)، به کوشش محمد شرف، قاهرة، دارنهضه.
(۱۱) البرهان فی علوم القرآن، الزرکشی (م. ۷۹۴ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۵ ق.
(۱۲) بلاغة تصریف القول فی القرآن، عبدالله محمد النقراط، سوریة، دارقتیبة، ۱۴۲۳ ق.
(۱۳) البیان والتبیین، الجاحظ (م. ۲۵۵ ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ ق.
(۱۴) پایههای اساسی شناخت قرآن، عبدالفتاح طبارة، ترجمه:دریایی، رسالت قلم، ۱۳۶۱ ش.
(۱۵) تأویل مشکل القرآن، ابن قتیبة (م. ۲۷۶ ق.)، به کوشش سید احمد صقر، قاهرة، دارالتراث، ۱۳۹۳ ق.
(۱۶) تاج العروس، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق.
(۱۷) التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۸) تجزیه و تحلیل علت تکرار الفاظ و مفاهیم قرآن، پریچه ساروی، قم، عرش اندیشه، ۱۳۸۴ ش.
(۱۹) التحبیر فی علم التفسیر، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، به کوشش فتحی عبدالقادر، القاهرة، دارالمنار، ۱۴۰۶ ق.
(۲۰) تحریر التحبیر، ابن ابی الاصبع المصری (م. ۶۵۴ ق.)، به کوشش حفنی محمد، قاهرة، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۶ ق.
(۲۱) التصویرالفنی فی القرآن، سید قطب (م. ۱۳۸۷ ق.)، بیروت، دارالشروق، ۱۴۱۵ ق.
(۲۲) التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق.
(۲۳) التکرار، حسین نصارة، قاهرة، مکتبة الخانجی، ۱۴۲۳ ق.
(۲۴) ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، الرمانی، الخطابی، الجرجانی، به کوشش محمد خلف الله، مصر، دارالمعارف.
(۲۵) جواهر البلاغه، سید احمد هاشمی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۵ ش.
(۲۶) خصائص القصة الاسلامیه، مامون فریزجوار، جدة، دارالمنارة، ۱۴۰۸ ق.
(۲۷) درة التنزیل و غرة التأویل، الخطیب الاسکافی (م. ۴۲۰ ق.)، به کوشش محمد مصطفی، مکة، جامعة ام القری، ۱۴۱۲ ق.
(۲۸) روانشناسی پرورشی، علی اکبر سیف، تهران، مؤسسه آگاه، ۱۳۸۴ ش.
(۲۹) روان شناسی تربیتی، علی شریعتمداری، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۶ ش.
(۳۰) شبهات و ردود، معرفت، قم، التمهید، ۱۴۲۳ ق.
(۳۱) الصحاح، الجوهری (م. ۳۹۳ ق.)، به کوشش عبدالغفور، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ ق.
(۳۲) الطراز، یحیی بن حمزة العلوی الیمنی (م. ۷۴۹ ق.)، بیروت، المکتبة العصریة، ۱۴۲۳ ق.
(۳۳)ظاهرة التکرار فی القرآن الکریم، عبدالمنعم السید حسن، مصر، دارالمطبوعات الدولیه، ۱۴۰۰ ق.
(۳۴)علم النفس یا روانشناسی از لحاظ تربیت، علی اکبر سیاسی، تهران، دهخدا، ۱۳۵۵ ش.
(۳۵)علوم القرآن، محمد باقر حکیم، تهران، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ ق.
(۳۶) فتح الرحمن، زکریا الانصاری (م. ۹۲۶ ق.)، به کوشش الصابونی، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ ق.
(۳۷) الفن القصصی، محمد احمد خلف الله، القاهرة، مکتبة الانجلو المصریة، ۱۹۷۲ م.
(۳۸)فنون الافنان فی عیون علوم القرآن، عبدالرحمن ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)، به کوشش حسن ضیاء
الدین، بیروت، دارالبشائر، ۱۴۰۸ ق.
(۳۹) القصة فی القرآن، محمد قطب، قاهرة، دارقباء، ۲۰۰۲ م.
(۴۰) الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق.
(۴۱) کشف الظنون، حاجی خلیفه (م. ۱۰۶۷ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ ق.
(۴۲) کشف المعانی، بدرالدین بن جماعة (م. ۷۳۳ ق.)، به کوشش عبدالجواد، دارالوفاء، ۱۴۱۰ ق.
(۴۳) لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق.
(۴۴) متشابه القرآن، عدنان محمد زرزور، دمشق، دارالفتح، ۱۳۸۹ ق.
(۴۵) متشابه القرآن العظیم، احمد بن جعفر ابن المنادی (م. ۳۳۶ ق.)، به کوشش عبدالله الغنیمان، مکتبة لینة، ۱۴۱۴ ق.
(۴۶) المثل السائر، ضیاء
الدین ابن اثیر الجزری (م. ۶۳۷ ق.)، به کوشش احمد الحوفی، مصر، مکتبة نهضة المصر، ۱۳۷۹ ق.
(۴۷) مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق.
(۴۸) محاسن التأویل، القاسمی (م. ۱۳۳۲ ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ ق.
(۴۹) مستشرقان و قرآن، محمد حسن زمانی، قم، دفتر تبلیغات؛
(۵۰) معانی القرآن، الفراء (م. ۲۰۷ ق.)، به کوشش نجاتی و نجار، الدارالمصریه.
(۵۱) معترک الاقرآن، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، به کوشش احمد شمس
الدین، بیروت، دارالکتب العلیمة، ۱۴۰۸ ق. (۵۲) المعجزة الکبری، محمد ابوزهرة، قاهرة، دارالفکر العربی، ۱۴۱۸ ق.
(۵۳) معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ ق.
(۵۴) المعجم الوسیط، ابراهیم انیس و دیگران، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۵ ش.
(۵۵) المغنی فی ابواب التوحید والعدل، عبدالجبار اسد آبادی (م. ۴۱۵ ق.)، به کوشش محمود محمد.
(۵۶) مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق.
(۵۷) ملاک التأویل، ابن الزبیر الثقفی الغرناطی (م. ۷۰۸ ق.)، به کوشش سعید الفلاح، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۰۳ ق.
(۵۸) مناهل العرفان، الزرقانی، به کوشش احمد شمس
الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۶ ق.
(۵۹) من علوم القرآن و تحلیل نصوصه، عبدالقادر حسین، الدوحة، دارقطری بن
الفجاء
ة، ۱۹۸۷ م.
(۶۰) المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
(۶۱) هدایة المرتات، علی بن محمد السخاوی (م. ۶۴۳ ق.)، به کوشش عبدالقادر الخطیب، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۴ ق.
برگرفته از مقاله تکرار در قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.