حَیْف (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَيْف (به فتح حاء و سکون یاء) از
واژگان نهجالبلاغه به معنای میل در حکم است که آن را حکم جور گویند. از این مادّه هشت مورد در
نهجالبلاغه آمده است.
حَيْفبه معنای میل در حکم است که آن را حکم جور گویند. «حَافَ علیه حَیْفاً: جار و ظلم».
بعضی از مواردی که در
نهجالبلاغه استفاده شده به شرح ذیل میباشد.
به
محمد بن ابیبکر مىنويسد:
«فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ، وَأَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ، وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَآسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَالنَّظْرَةِ، حَتَّى لاَ يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ، وَلاَ يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ.»«بالهاى محبّتت را براى آنها بگستر! و پهلوى نرمش و ملايمت را بر
زمین بگذار! چهره خويش را براى آنها گشاده دار و تساوى در بين آنها حتّى در نگاههايت را مراعات كن! تا بزرگان كشور در حمايت از آنها طمع نورزند و ضعفا در انجام
عدالت از تو مأيوس نشوند.»
(شرحهای نامه:
)
در
نامه ۴۶ عين همين عبارت آمده است.
)
آنگاه كه شنيد ياران
معاویه به شهر
انبار شبیخون زدهاند به تنهائى به لشكرگاه
نخیله آمد، مردم از پى رسيده خواهش كردند كه خودش نرود و آنها بروند در ضمن كلامى فرمود:
«وَاللهِ مَا تَكْفونَني أَنْفُسَكُمْ، فَكَيْفَ تَكْفونَني غَيْرَكُمْ؟ إِنْ كانَتِ الرَّعايا قَبْلي لَتَشْكوا حَيْفَ رُعاتِها، وَإِنَّني الْيَوْمَ لاََشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتي، كَأَنَّنيَ الْمَقودُ وَهُمُ الْقادَةُ، أَوِ ألْمَوْزوعُ وَهُمُ الْوَزَعَةُ.»«شما از عهده مشكلات خودتان بر نمىآييد چگونه مشكل ديگران را از من دفع مىكنيد؟ رعاياى پيشين از ستم فرمانروايان خود شكايت داشتند، امّا من امروز از ستم رعيتم شكايت دارم، گويا من پيروم و آنها زمامدار؛ من فرمانبر و محكومم و آنها فرمانده و حاكم.»
(شرحهای حکمت:
)
از این مادّه هشت مورد در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حیف»، ج۱، ص۳۱۸.