حَوْط (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَوْط (به فتح حاء و سکون واو)، از
واژگان قرآن کریم به معنای فراگرفتن، حفظ، مراقبت و
علم است که در
قرآن درباره
احاطه اعمال،
احاطه بلا و
احاطه کفار در
جهنم نیز استعمال شده است. از مشتقات این ماده که در آیات قرآن آمده،
مُحیط (به ضم میم) به معنای
احاطه کننده و فراگیرنده است.
حَوْط به معنای فرا گرفتن است. در
قاموس گوید: حَوْط، حِیطَه و حِیَاطَة به معنی حفظ، صیانت و مراقبت است.
راغب گوید: حائط دیواری است که مکان مخصوصی را فرا گیرد،
احاطه در اجسام به کار میرود مثل فلان چیز را
احاطه کردم و نیز در حفظ استعمال میشود مثل:
(اِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ) «خداحافظ و نگهدارنده هر چیز است»؛ و نیز به معنی علم میآید نحو:
(اِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ) (زيرا
خداوند بر آنچه انجام مىدهند،
احاطه دارد.)
و
(وَاَنَّ اللَّهَ قَدْ اَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً) (به اختصار)
ناگفته نماند معنی اصلی همان فرا گرفتن و
احاطه است و آن با علم و نگهداری و مراقبت و بلائی که شخص را فرا میگیرد سازگار است.
(وَاَنَّ اللَّهَ قَدْ اَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً) «حقّا که خدا در دانائی هر چیز را فرا گرفته است.»
نظیر:
(وَاَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ) (و او به آنچه نزد آنهاست
احاطه دارد.)
و
(وَقَدْ اَحَطْنا بِما لَدَیْهِ خُبْراً) (و ما به خوبى بر آنچه نزد او بود
احاطه داشتيم.)
(بَلی مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ اَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَاُولئِکَ اَصْحابُ النَّارِ...) (آرى، كسانى كه مرتكب
گناه شوند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند.)
بلی هر که بدی را کسب کند و گناهش او را فرا گیرد آنها یاران آتشند. ظاهر
آیه آن است که عمل مثل هاله اطراف انسان را فرا میگیرد و راهی برای ورود
رحمت و
هدایت به قلبش باقی نمیگذارد، اعمال که به صورت نیرو از عامل خارج میشوند از او جدا نمیگردند بلکه حتی بر روی قلب زنگار میشوند چنانکه فرموده:
(بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ) ((چنين نيست كه آنها مىپندارند)، بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دلهايشان نشسته است.)
در
سوره یس،
احاطه اعمال به صورت زنجیرها و سدّها ذکر شده است،
(اِنَّا جَعَلْنا فِی اَعْناقِهِمْ اَغْلالًا فَهِیَ اِلَی الْاَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ)(وَجَعَلْنا مِنْ بَیْنِ اَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَاَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ) (ما در گردنهاى آنان غلهايى (طوقهايى) قرار داديم كه تا چانهها ادامه دارد و سرهاى آنان را به بالا نگاه داشته است. و در پيش روى آنان سدّى قرار داديم، و در پشت سرشان سدّى؛ و چشمانشان را پوشاندهايم، لذا نمىبينند.)
زنجیرهایی که در گردن تا چانه رسیدهاند و سدّ به خصوصی که از جلو و پشت سر، آنها را پوشیده است جز واقعیت اعمال بد نیستند.
(وَاُحِیطَ بِثَمَرِهِ فَاَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلی ما اَنْفَقَ فِیها) (سرانجام
عذاب الهی فرا رسيد، و ميوههاى آن نابود شد؛ و او به خاطر هزينههايى كه در آن صرف كرده بود، پيوسته دستهايش را به هم مىماليد.)
(لَتَاْتُنَّنِی بِهِ اِلَّا اَنْ یُحاطَ بِکُمْ) (او را حتماً نزد من خواهيد آورد؛ مگر اينكه قدرت از شما سلب گردد.)
مراد از «اُحِیطَ» و «یُحَاطُ»
احاطه و فرا گرفتن
بلا است و تقدیر چنین است: «اُحِیطَ البَلَاءُ بِثَمَرِهِ ان یُحَاطَ البلاءُ بِکُمْ» معنی دو آیه چنین میشود: «میوهاش با بلا
احاطه شد پس دو دست خویش را به حسرت برای مالی که خرج کرده بود بهم میمالید.» «حتما باید او را بیاورید مگر آنکه با پیش آمدی
احاطه شوید.»
(یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَاِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ) «عذاب را به عجله از تو میخواهند حال آنکه جهنّم
کافران را فرا گرفته است.»
آیه شریفه مبیّن آن است که جهنّم در حال حاضر کفّار را فرا گرفته است ولی متوجّه آن نیستند همانطور که برق در ابر و آتش در سنگ پنهان است و ما متوجّه نیستیم هکذا جهنّم در این زندگی مخفی است و اهل کفر را فرا گرفته ولی متوجّه آن نیستند. نظیر این آیات:
(اِنَّ الْاَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ)(وَ اِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ)(یَصْلَوْنَها یَوْمَ الدِّینِ)(وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِینَ) (به يقين در آن روز نيكان در
بهشت پر نعمتند. و بدكاران در دوزخند،
روز جزا وارد آن مىشوند و مىسوزند. و آنان هرگز از آن غايب و دور نيستند!)
است بنا بر آنکه جملههای اسمیّه دلالت بر حال و استمرار دارند.
(وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ) (و خداوند به كافران
احاطه دارد.)
(اَلا اِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ) (آگاه باشيد كه او بر همه چيز
احاطه دارد.)
(اِنَّ رَبِّی بِما تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ) (پروردگارم به آنچه انجام مىدهيد،
احاطه دارد و آگاه است.)
(وَکانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطاً) (و خداوند به هر چيزى
احاطه دارد.)
مُحیط از اسماء اللَّه الحسنی است یعنی
اِحَاطه کننده و فرا گیرنده که با علم و حفظ قابل جمع است و میشود آن را فرا گیرنده، عالم، و حافظ معنی کرد.
(اِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ) «خدا آنچه را که می
کنند فرا گرفته و عالم و نگهدارنده است.» و چون محیط در جای حافظ به کار رود قهرا شدت حفظ و تمام علم را میفهماند زیرا معنی اصلی کلمه فرا گیرنده است در
مجمع ذیل
آیه ۱۲۶ نساء گفته: معنی محیط بالشیء آن است که من جمیع الجهات به آن داناست.
در خاتمه باید دانست که افعال و مشتقات این مادّه در قرآن کریم همه از باب افعال بکار رفته است و کلمه محیط مجموعا یازده بار آمده است هشت بار درباره خدا، دو بار در خصوص جهنّم، و یک دفعه در مورد عذاب.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حوط»، ج۲، ص۱۹۶-۱۹۸.