حضرت ایوب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَیوب، پیامبری از
ذریه اسحاق نبی که
صبر و
بردباری او در مقابل بلایا شهرت بسیار دارد و در
قرآن کریم نیز با همین صفت ستوده شده است.
نام ایوب ۴ بار در قرآن کریم ذکر شده، و در این
آیات از دعای ایوب و اقرار به
رحمت الهی نزد
پروردگار و اجابت آن از جانب باری تعالی، بازگرداندن خاندان ایوب به وی به خواست خداوند، امر آفریدگار در عمل به سوگند و یادکرد
شکیبایی او سخن رفته است
. دانستههای ما از داستان ایوب نبی که مبتنی بر
روایات و
تفاسیر اسلامی و مقایسه آنها با روایت
عهد عتیق است، نشان میدهد که در قرآن کریم تنها بخشی از زندگی این پیامبر موردتوجه بوده است. از سوی دیگر به نظر میرسد طرح داستان در قرآن کریم که به ویژه در دو
سوره مکی انبیاء و ص یاد شده، نشان از آگاهی مکیان از داستان ایوب دارد و این پیش آگاهی، نیاز به بیان مشروح داستان را از میان برداشته است. با توجه به وجود نام ایوب در
انساب عرب پیش از اسلام، باید گفت که ورود نام ایوب به میان اعراب
بیگمان همراه با
قصص او و بار فرهنگی آن صورت گرفته است.
برپایه روایات اسلامی که بیشتر آنها منقول از
وهب بن منبه و
کعبالاحبار است، ایوب در سرزمین
شام در محلی به نام بَثنَه میزیست و پس از
بالغ بن بعور (شاید
بلعم بن باعور ) بر بنی اسرائیل ریاست یافت.
آن حضرت هفده
سال مردم آن سرزمین را به سوی خدای یکتا دعوت کرد، وهیچ کس جز سه نفر، به او
ایمان نیاوردند.
نسب وی را ایوب بن موص بن رازح (یا رغویل) ابن عیص بن اسحاق) آوردهاند.
همسر او را که با نامهایی چون الیا، لیا و
رحمه (
رحیمه)) خوانده شده، دختر
یعقوب نبی یا
لوط گفتهاند
و گاه دختر لوط مادر او دانسته شده است.
پدر ایوب هم مردی دیندار و بر آیین
ابراهیم (ع) شمرده شده است. ایوب خود نیز شخصی صالح و
موحد بوده، و با
تضرع و
سجده به درگاه باری تعالی، پیوسته از الطاف و نعمتهایی که
خداوند به او ارزانی داشته، شکرگزار بوده است.
حضرت ایوب (ع) بر اثر دامداری، دارای گوسفندان و شترها و گاوهای بسیار شد، و
ثروت کلانی به دست آورد، به علاوه در توسعه
کشاورزی کوشید، و دارای
مزارع ، باغها، ساربانان، چوپانان، غلامان و فرزندان بسیار گردید.
ولی همه تلاشهایش براساس
عدالت بود، حقوق الهی و حقوق مردم را ادا میکرد، و همواره نعمتهای الهی را
شکر مینمود، و هرگز امور مادی او را از عبادت الهی باز نداشت، اگر در انجام دو کار ناگزیر میشد، آن را که برای بدنش دشوارتر و خشنتر بود برمیگزید، و همواره در کنار سفرهاش
یتیمان حاضر بودند. بعضی نوشتهاند: ایوب (ع) هفت پسر و سه
دختر داشت، و دارای شش هزار
شتر و چهارده هزار
گوسفند ، و هزار جفت
گاو و هزار
الاغ بود.
کوتاه سخن آنکه در میان انواع نعمتهای الهی از مادی و معنوی قرار داشت، و همواره شکر و سپاس الهی میگفت، و به عبادت
خدا اشتغال داشت، و به مستمندان رسیدگی میکرد، و آن چه از وظایف و مسؤولیتهای دینی و انسانی بود، همه را به گونه شایسته انجام میداد.
ابلیس که برپایه برخی از روایات در آن روزگار هنوز در آسمانها راه داشته،
بر این معنی
حسد برد و گفت که این شکرگزاریهای ایوب نه از سر صدق، بلکه از آن روست که بهترین نعمتهای الهی را در اختیار دارد. آنگاه از خداوند اجازه خواست تا بر اموال و خاندان و جسم ایوب تسلط یابد و با امتحانی وی را بیازماید. خداوند برای آشکار شدن صدق ایوب خواسته ابلیس را اجابت کرد و او نیز نخست
اموال و سپس خاندان ایوب را از میان بُرد و آنگاه بیماری غریبی بر تن او بیفکند، چنانکه سر تا پای او را فرا گرفت ولی این حوادث دردناک نه تنها از شکر ایوب (ع) نکاست، بلکه شکر او افزون گردید.
از این پس مردم شهر از ایوب روی برگردانیدند و برای جلوگیری از شیوع بیماری، او را از شهر بیرون کرده، در مکانی ناشایست جایش دادند؛ اما همسرش هرگز دست از او بازنداشت و به پرستاریش همت گماشت. گویند در همین دوره، ۳ تن از ایمان آورندگان به ایوب نزد وی آمدند و ابتلای آن پیامبر به شداید و بیماری سخت را سزای اعمال او و عقوبتی از سوی خداوند یاد کردند و این امر ایوب را سخت رنجاند
بیماری درازمدت، پرستش و حمد و ثنای پروردگار را از یاد ایوب نبرد و با صبری شگفت در برابر بلایا، ابلیس را بیش از پیش نومید کرد. پس ابلیس راهی دیگر اندیشید و بارها کوشید تا
همسر ایوب را بفریبد، اما هر بار ناکام ماند؛ سرانجام در کسوت انسانی زمینی با او به گفت و گو پرداخت و او را واداشت تا در برابر قرص نانی، موهای خود را بفروشد. ایوب چون دانست که همسرش به نیرنگ ابلیس گرفتار شده، عنان از کف بداد و به درگاه پروردگار بنالید و گفت: «رَبِّ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنْتَ
أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ؛ پروردگارا! بد حالی و مشکلات به من رو آورده و تو مهربانترین مهربانان هستی.»
و سوگند یاد کرد که او را به صد چوب تنبیه نماید. او نگفت: خدایا تو مرا بیمار کردی و به من
رحم کن، بلکه با
کنایه و اشاره مقصود را بیان کرد.
طبق روایت دیگر، ایوب (ع) هم چنان صبر و مقاومت میکرد، حتی از خدا نمیخواست که گرفتاری او را رفع کند، بلکه همان را پسندیده بود که خداوند بر او پسندیده بود.
پروردگار از پسِ ناله ایوب بلایایی را که برای آزمودن صبر و ایمان ایوب، بر او نازل شده بود، قطع کرد و فرمان داد تا ایوب از آبهایی که در زیر پای او جاری میگردد، بخورد و تن خود را در آن بشوید
در قرآن میخوانیم خداوند به ایوب (ع) چنین وحی کرد: «اُرْکضْ بِرِجْلِک هَذَا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ
رَحْمَهً مِنَّا وَ ذِکری لِأُولِی الْأَلْبابِ.
پای خود را بر زمین بکوب! این
چشمه خنک برای شستشو و نوشیدن است، و افراد خانوادهاش را به او بخشیدیم، و همانند آنان را بر آنها افزودیم، تا
رحمتی از سوی ما باشد و تذکری برای اندیشمندان.» و درجایی دیگر میفرماید: «إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ ما ایوب (ع) را صبور و شکیبا یافتیم، او چه بنده خوبی است که بسیار بازگشت کننده به سوی خداست.»
ایوب چنین کرد و سلامت خویش بازیافت و همه چیز به حال سابق بازگشت
و آن چه او از دست داده بود بهتر و افزونتر از قبل، به سراغ ایوب آمدند. او لباس زیبا پوشید و برخاست و در مکان بلندی نشست. پس از آنکه او در کنار چشمه زیر درختهای خوشرنگ با چهره
جوان و زیبا نشسته بود غرق در نعمتها و الطاف الهی شده بود.
آنگاه ایوب برای اجرای
سوگند خویش به دستور آفریدگار، صد شاخه باریک
چوب را به هم بست و یک بار آن را به آهستگی بر پیکر
همسر خود فرود آورد تا سوگندش راست آید.
گفته شده است که ایوب ۹۳ سال بزیست و هنگام
وفات فرزندش را وصی خود قرار داد، پروردگار نیز به پسرش
بِشر که برخی او را
ذوالکفل دانستهاند، نبوت عطا فرمود.
داستان ایوب نبی، به عنوان پیامبری از
بنی اسرائیل ، به گونهای بسیار مفصل در بخشی از عهد عتیق تحت عنوان «سفر ایوب» و سپس در رسالههایی از
تلمود آمده که شباهتهایی میان آنها و سخن مفسران اسلامی وجود دارد. از این دست همخوانیها جز کلیاتی که ذکر شد، میتوان به موضوعاتی همچون چگونگی مبتلا شدن او توسط ابلیس
و مدت ابتلای ایوب
اشاره کرد.
از میان مطالب گوناگون در قصص ایوب نبی، موضوع سوگند او و عملی کردن آن به گونهای که گزندی به همسرش نرسد، به عنوان یک روش فقهی نخست توسط
حضرت رسول (ص) موردتوجه قرار گرفت و سپس برخی از بزرگان فقها، به آن تمسک جستند.
همچنین
غسل ایوب در چشمهای که اشارت آن در قرآن کریم نیز آمده، توجه اصحاب حدیث را به خود جلب کرده است، و به ویژه درباره استتار به هنگام غسل بدان تمسک جستهاند
بخشی از قصص ایوب نبی توجه
متکلمان اسلامی را هم جلب کرده است، از آن جمله ابتلای این پیامبر به مصائب و محنتها و امراض گوناگون و طرح چون و چرا درباره آنهاست. متکلمان با توجه به
اعتقاد اسلامی درباره عصمت پیامبران و عدم امکان صدور
گناه از سوی آنها، این سختیها را آزمایشی الهی، و نه عقابی از سوی پروردگار ذکر کردهاند.
شکیبایی در
بلا و رنج و پایداری در ستایش پروردگار که در آیات قرآنی و روایات و
تفاسیر بارزترین وجه شخصیت ایوب به شمار آمده، موردتوجه گروههای مختلف از نویسندگان
مسلمان بوده، و حتی صبر ایوب به سان ضربالمثلی در ادب
فارسی و
عربی رواج داشته است.
صوفیه نیز با توجه به اینکه یکی از
مراحل سیر و سلوک ، صبر و رضاست، به آیات مربوط به قصص ایوب و
بردباری و صبر او توجهی خاص داشته، در آثار خود از آن سود جستهاند.
در میان متفکران صوفیه، حتی کسی چون
ابن عربی ، بخشی از
فصوص الحکم خود را به ایوب نبی اختصاص داده است.
برخی از صوفیه نیز با نگاهی نمادین به موضوع ابتلای ایوب، علت بیماری او را بُعد از خداوند دانستهاند، حال آنکه برخی دیگر رنجش نهفته ایوب در آیه ۸۳ از سوره انبیاء
را، به سبب بیم او از قطع بیماری و یافتن سلامت و در نتیجه، بُعد از خداوند و محرومیت از وصل ذکر کردهاند
(۱) ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م..
(۲) ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م..
(۳) ابن عربی، محییالدین، رسائل، (ده رساله مترجَم)، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۷ش..
(۴) ابن عربی، محییالدین، فصوص الحکم، به کوشش ابوالعلاء عفیفی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م..
(۵) ابن عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، عمان، دارالبشیر.
(۶) ابن قتیبه،
عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۷) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بولاق، ۱۲۸۵ق.
(۸) ابولیث سمرقندی، نصر، تنبیه الغافلین، دهلی، کتابخانه اشاعه الاسلام.
(۹) احمد بن حنبل، الزهد، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۰) احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق.
(۱۱)
بخاری، محمد، صحیح، استانبول، ۱۹۸۱م.
(۱۲) بغوی، حسین، معالم التنزیل، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۳) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۱۴) ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، المکتبة الثقافیه.
(۱۵) جاحظ، عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۵۷ق.
(۱۶) جویری، محمد، تاریخ الانبیاء، تهران، علمی.
(۱۷) حمیدی،
عبدالله، المسند، به کوشش حبیب
الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۳۸۰ق.
(۱۸) خلاصه شرح تعرّف مستملی
بخاری، به کوشش احمدعلی رجایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۱۹) راوندی، سعید، قصص الانبیاء، به کوشش غلامرضا عرفانیان، مشهد، ۱۴۰۹ق.
(۲۰) روزبهان بقلی، شرح شطحیات، به کوشش هانریکربن، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۲۱) زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، دارالکتاب العربی.
(۲۲) سیدمرتضی، علی، تنزیه الانبیاء، نجف، ۱۳۸۰ق.
(۲۳) سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۴) شیخ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۲۵) طبرسی، فضل، مجمع البیان، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضلالله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۲۶) طبری، تاریخ.
(۲۷) طبری، تفسیر.
(۲۸) عهد عتیق.
(۲۹) فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، المطبعة البهیه.
(۳۰) فضلالله بن روزبهان، مهماننامه
بخارا، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۳۱) قرآن کریم.
(۳۲) قشیری، عبدالکریم، رساله قشیریه، ترجمه کهن فارسی، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۳۳) قمی، علی، تفسیر، نجف، ۱۳۸۷ق.
(۳۴) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
(۳۵) مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۰۱م.
(۳۶) نسایی، احمد، سنن، قاهره، ۱۳۴۸ق.
(۳۷) نیشابوری، ابراهیم، قصص الانبیاء، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۳۸) هجویری، علی، کشف المحجوب، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۳۹) یاحقی، محمدجعفر، فرهنگ اساطیر، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۴۰) یاقوت، ادبا.
(۴۱) یاقوت، بلدان.
(۴۲) یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۶۰م.
(۴۳) فخرالدین رازی، عصمة الانبیاء، قم، منشورات کُتبی نجفی.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۴۲۲۷.