• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حسان بن مالک کلبی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حَسّان‌ بن مالک، از سرداران امویان در دوران معاویه، یزید، مروان و عبدالملک است.




وی نواده بَحْدَل‌ بن اُنَیف‌ بن وَلْجَه و دایی یزید و کنیه‌اش ابوسلیمان بود.
نامش به صورت حسّان‌ بن بحدل نیز ضبط شده است.



حسّان رئیس قبیله کلب‌ بن وَبَره و در جنگ صِفّین (سال ۳۷)، سردار قبیله قضاعه (از قبایل قحطانی) دمشق بود
[۴] احمد بن ‌داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۱۷۲، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
و نزد بنی‌امیه منزلت بسیاری داشت.



سرای او در دمشق قصرالبَحادِله نام داشت و معاویه آن را به او اعطا کرده بود.
این کاخ بعدها به قصر ابن‌ابی‌الحدید معروف شد.
[۶] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ‌الاسلام ووفیات المشاهیر والاعلام، ص۹۲ـ۹۳، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه، بیروت۱۴۱۸/۱۹۹۸.
[۷] ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۳، ص۵۳۷، چاپ شعیب ارنؤوط، محمد نعیم عرقسوسی، ومأمون صاغرجی، بیروت۱۴۰۲/۱۹۸۲.




وی در دوران حکومت معاویه و یزید کارگزار آنان در فلسطین و از کسانی بود که نظرشان بر رأی یزید غلبه داشت.
[۱۰] یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۵۲ـ۲۵۳.

پس از مرگ یزید و حکومت کوتاه فرزندش، معاویه، که چهل روز و به‌قولی چهار ماه به درازا کشید، اختلاف مردم درباره خلافت بالا گرفت.

۴.۱ - وفاداری حَسّان‌ به آل‌یزید


مردم بیشتر نواحی به ابن‌زبیر، که از آغاز خلافت یزید بنای ناسازگاری گذاشته بود، تمایل پیدا کردند و در مناطق گوناگون، همچون حجاز، مصر، شام، جزیره، عراق و خراسان، نامش را بر منبرها می‌خواندند.
فقط مردم اردن ــکه حسّان بر آنان ریاست داشت ــ به بنی‌امیه وفادار ماندند و از پذیرش بیعت با ابن‌زبیر سرباز زدند.
حسّان می‌خواست خلافت را به نام خالد بن یزید کند.
[۱۲] یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۵۵.
[۱۳] مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۸۲.
[۱۴] مسعودی، تنبیه، ص۳۰۷ـ۳۰۸.

پس از تسلط ابن‌زبیر بر حجاز، بنی‌امیه همراه مروان‌ بن حکم از مدینه اخراج شدند و به شام رفتند و مردم شام دو دسته شدند.
در اردن، حسّان هواخواه بنی‌امیه بود و مردم را به سوی آنان دعوت می‌کرد، اما مردم اردن، عبداللّه و خالد (پسران یزید) را، به‌سبب خردسالی، شایسته خلافت نمی‌دانستند.
در دمشق نیز ضحّاک‌ بن قَیس فهری هواخواه و عامل عبداللّه‌ بن زبیر بود و به نام وی دعوت می‌کرد ، اما وی به سبب حضور بنی‌امیه در دمشق، هنوز دعوت خود را علنی نکرده بود؛ از این‌رو، حسّان نامه‌ای در طرفداری از بنی‌امیه برای ضحاک فرستاد تا برای مردم بخواند و آنان را به بنی‌امیه متمایل کند.
به‌رغم مخالفت ضحاک، فرستاده پنهانی حسّان نامه را برای مردم خواند و اختلاف بین طرفداران دو گروه شدت گرفت.
سرانجام، ضحاک تسلیم شد و طرفداران هر دو گروه، از جمله حسّان و بنی‌امیه، در جابیه گرد آمدند تا با فردی از بنی‌امیه بیعت کنند، اما بار دیگر ضحاک، به تحریک فردی به نام ثَوْر بن مَعْن سُلَمی، مسیر خود را تغییر داد و راهی مَرْج راهِط شد.
مردم چهل روز در جابیه بودند و درباره خلافت مشورت می‌کردند و حسّان امامت نماز آنان را برعهده داشت.



بنا به روایت هشام‌ بن محمد کلبی از پدرش، حسّان در این مدت در جابیه خلیفه مسلمانان بود و پس از آن خود را از خلافت خلع کرد و آن را به مروان‌ بن حکم سپرد.
کلبی، ضمن نقل شعری از کلبیان، به نقش مهم آنان در تقویت خلافت اشاره کرده است.
[۲۳] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ‌الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ص۹۲ـ۹۳، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه، بیروت۱۴۱۸/۱۹۹۸.
[۲۴] ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۳، ص۵۳۷، چاپ شعیب ارنؤوط، محمد نعیم عرقسوسی، و مأمون صاغرجی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.

حسّان در آغاز با خلافت مروان صریحاً مخالف و به انتخاب خالد بن یزید متمایل بود.
بیش‌تر طرفداران بنی‌امیه، به‌سبب سنّ کم خالد و بی‌تجربگی‌اش در برابر ابن‌زبیر و مروان، تمایلی به خلافت او نداشتند.
از این‌رو، حسّان‌ بن مالک و مردم اردن نیز به خلافت مروان تن دادند.
عمرو بن سعید بن عاص برای متمایل ساختن حسّان‌ بن مالک به پذیرش خلافت مروان کوشید، بدین امید که خودش دومین ولیعهد خلیفه، پس از خالد بن یزید، باشد.
[۳۱] مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۸۵.

حسّان ضمن اشاره به این مطلب که همه مردم به خلافت مروان راضی نیستند ، برای پذیرش خلافت او شروطی معین کرد.

۵.۱ - شروط حسان در قبولی بیعت با مروان


حسّان، در مقام رئیس قحطانیان شام، از مروان خواست که قومش همان امتیازات روزگار معاویه و یزید و معاویة بن یزید را داشته باشند، از جمله آن‌که به دو هزار تن از آنان، به هر یک دو هزار مستمری دهد؛ هر که بمیرد، پسر و پسرعمویش جایش را بگیرد؛ امر و نهی و صدر مجلس خاص قحطانیان باشد و حل و عقد همه امور به رأی و مشورت آنان انجام شود.
مروان نیز با همه این خواست‌ها موافقت کرد.
[۳۳] مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۸۵.

حسّان هم‌چنین از مروان خواست تا خالد بن یزید را ولیعهد خود کند و امارت حِمص را به او دهد.
پس از بیعت، مروان برای جنگ با ضحاک راهی مَرْج راهط شد.
ظاهراً، حسّان در این جنگ شرکت نکرد و به اردن رفت.
مروان به قول خود مبنی بر ولایت‌عهدی خالد بن یزید وفا نکرد و چندی بعد به حسّان گفت که می‌خواهد پسرانش، عبدالملک و عبدالعزیز، را به عنوان ولیعهد، یکی پس از دیگری، معرفی کند، اما حسّان با او مخالفت نکرد و ضمن ایراد خطبه‌ای، تصمیم خلیفه را به اطلاع مردم رساند و از آنان خواست که بیعت کنند.
[۳۶] یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۵۷.
[۳۸] مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۸۸.


۵.۲ - تلاش حسان برای خلافت مروان


عمرو بن سعید نیز، که در جابیه به عنوان ولیعهد و جانشین خالد بن یزید در نظر گرفته شده بود، بعدها در سال ۶۹ (در دوره خلافت عبدالملک‌ بن مروان) با کمک حسّان‌ بن مالک کشته شد.
[۳۹] طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۴۰ـ۱۴۵، (بیروت).

به این ترتیب، حسّان‌ بن مالک نقش بسیار مهمی در انتقال خلافت امویان از شاخه سفیانی به شاخه مروانی ایفا کرد.



درباره ادامه زندگی او اطلاعی در دست نیست؛ روایتی حکایت از آن دارد که حسّان دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز (حک: ۹۹ـ۱۰۱) را درک کرده و در دمشق به سر می‌برده است.



حسّان شعر نیز می‌سرود.



ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ.
ابن‌سعد، الطبقات الکبری، (بیروت).
ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
احمد بن ‌داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ‌الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه، بیروت۱۴۱۸/۱۹۹۸.
• محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۳، چاپ شعیب ارنؤوط، محمد نعیم عرقسوسی، و مأمون صاغرجی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
طبری، تاریخ الطبری (بیروت).
مسعودی، تنبیه.
• مسعودی، مروج، (بیروت).
نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ‌عبدالسلام‌محمد هارون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
یعقوبی، تاریخ یعقوبی.


 
۱. نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۲۰۷، چاپ‌عبدالسلام‌محمد هارون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.    
۲. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۲، ص۴۴۸، چاپ علی شیری، بیروت۱۴۱۵۱۴۲۱/۱۹۹۵۲۰۰۱.    
۳. نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۲۰۷، چاپ‌عبدالسلام‌محمد هارون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.    
۴. احمد بن ‌داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۱۷۲، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
۵. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۲، ص۴۴۸۴۴۹، چاپ علی شیری، بیروت۱۴۱۵۱۴۲۱/۱۹۹۵۲۰۰۱.    
۶. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ‌الاسلام ووفیات المشاهیر والاعلام، ص۹۲ـ۹۳، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه، بیروت۱۴۱۸/۱۹۹۸.
۷. ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۳، ص۵۳۷، چاپ شعیب ارنؤوط، محمد نعیم عرقسوسی، ومأمون صاغرجی، بیروت۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۸. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۰۹، (بیروت).    
۹. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۵.    
۱۰. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۵۲ـ۲۵۳.
۱۱. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۱، (بیروت).    
۱۲. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۵۵.
۱۳. مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۸۲.
۱۴. مسعودی، تنبیه، ص۳۰۷ـ۳۰۸.
۱۵. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۱۰، (بیروت).    
۱۶. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۱۰، (بیروت).    
۱۷. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ ج۴، ص۱۴۶.    
۱۸. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۱۲-۴۱۳، (بیروت).    
۱۹. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۷.    
۲۰. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۱۳، (بیروت).    
۲۱. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۷.    
۲۲. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۲، ص۴۴۹، چاپ علی شیری، بیروت۱۴۱۵۱۴۲۱/۱۹۹۵۲۰۰۱.    
۲۳. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ‌الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ص۹۲ـ۹۳، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه، بیروت۱۴۱۸/۱۹۹۸.
۲۴. ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۳، ص۵۳۷، چاپ شعیب ارنؤوط، محمد نعیم عرقسوسی، و مأمون صاغرجی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۲۵. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۱، (بیروت).    
۲۶. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۱۴، (بیروت).    
۲۷. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۱۴، (بیروت).    
۲۸. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۱۳-۴۱۴، (بیروت).    
۲۹. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۸.    
۳۰. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۱، (بیروت)    
۳۱. مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۸۵.
۳۲. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۱۴، (بیروت).    
۳۳. مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۸۵.
۳۴. ابن‌سعد، الطبقات الکبری ج۵، ص۴۱، (بیروت).    
۳۵. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۱، (بیروت).    
۳۶. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۵۷.
۳۷. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۷۴، (بیروت).    
۳۸. مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۸۸.
۳۹. طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۴۰ـ۱۴۵، (بیروت).
۴۰. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۲، ص۴۴۸۴۵۰، چاپ علی شیری، بیروت۱۴۱۵۱۴۲۱/۱۹۹۵۲۰۰۱.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسان بن مالک»، شماره۶۱۱۲.    





جعبه ابزار