• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حجر (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حجر در لغت به معنای منع است، و محجور در ( اصطلاح ) شرع، کسی است که از تصرف در مالش منع شده باشد.



حجر در لغت به معنای منع است،


و محجور در ( اصطلاح ) شرع، کسی است که از تصرف در مالش منع شده باشد. همین معنا در اینجا مورد نظر است. در این مدخل از آیاتی همانند «لاتؤتوا السفهاء اموالکم» (و اموال خود را که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده به دست سفیهان ندهید) ، «عبدا مملوکا لایقدر علی شیء» (خداوند مثالی زده: برده مملوکی را که قادر بر هیچ چیز نیست)، «فان کان الذی علیه الحق سفیها» (و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه است) و «وابتلوا الیتـمی‌حتی اذا بلغوا النکاح» (و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمائید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید اموالشان را به آنها بدهید) استفاده شده است.




۳.۱ - بردگی

بردگی، عامل محجور بودن از هرگونه استقلال مالی و غیر مالی، بدون اجازه مولا می باشد: «ضرب الله مثلا عبدا مملوکـا لا یقدر علی شیء... • وضرب الله مثلا رجلین احدهما ابکم لا یقدر علی شیء وهو کل علی موله...» خداوند مثالی زده: برده مملوکی را که قادر بر هیچ چیز نیست...•و خداوند مثالی (دیگر) زده است: دو نفر را که یکی از آن دو گنگ مادر زاد است و قادر بر هیچ کاری نیست و سر بار صاحبش میباشد... . (از آیه یاد شده در محجوریت برده نسبت به هر نوع تصرفی استدلال شده است.)

۳.۲ - سفاهت

سفاهت، عامل محجور بودن از تصرف در اموال است: «... فان کان الذی علیه الحق سفیهـا... فلیملل ولیه...» ...و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه یا (از نظر عقل ) ضعیف (و مجنون) است... باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند!... . «ولا تؤتوا السفهاء امولکم...» و اموال خود را که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده به دست سفیهان ندهید... .

۳.۳ - صغر

صغر و عدم بلوغ، از موجبات حجر می باشد: «وان طـلقتموهن من قبل ان تمسوهن وقد فرضتم لهن فریضة فنصف ما فرضتم الا ان یعفون او یعفوا الذی بیده عقدة النکاح...» و اگر زنان را، پیش از آنکه با آنها تماس بگیرید و (آمیزش جنسی کنید) طلاق دهید، در حالی که مهری برای آنها تعیین کردهاید، (لازم است) نصف آنچه را تعیین کرده اید (به آنها بدهید) مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند، یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند، ولی آنها، یعنی) آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد... .
«... فان کان الذی علیه الحق سفیهـا اوضعیفـا... فلیملل ولیه بالعدل...» و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه یا (از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، ... باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند... . (مقصود از ضعیف در این آیه، صغیر است. ) «وابتلوا الیتـمی‌حتی اذا بلغوا النکاح فان ءانستم منهم رشدا فادفعوا الیهم امولهم...» و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمائید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید اموالشان را به آنها بدهید... .
«واما الجدار فکان لغلـمین یتیمین فی المدینة وکان تحته کنز لهما وکان ابوهما صــلحـا فاراد ربک ان یبلغا اشدهما ویستخرجا کنزهما رحمة من ربک...» و اما آن دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود، و زیر آن گنجی متعلق به آنها وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود، پروردگار تو می‌خواست آنها به حد بلوغ برسند، و گنجشان را استخراج کنند، این رحمتی از پروردگارت بود... .


۱. القاموس المحیط، فیروزآبادی، ج۲، ص۴.    
۲. شرایع الاسلام، محقق حلی، ج۲، ص۸۴.    
۳. نساء/سوره۴، آیه۵.    
۴. نحل/سوره۱۶، آیه۷۵.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.    
۶. نساء/سوره۴، آیه۶.    
۷. زبدة البیان، مقدس اردبیلی، ج۱، ص۴۹۱.    
۸. نحل/سوره۱۶، آیه۷۵.    
۹. نحل/سوره۱۶، آیه۷۶.    
۱۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۲، ص۴۳۳.    
۱۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۱، ص۳۲۶.    
۱۲. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ۳ج، ص۱۴۷.    
۱۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۶، ص۱۸۱.    
۱۴. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۳، ص۶۸.    
۱۵. الدر المنثور، سیوطی، ج۵، ص۱۵۰.    
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.    
۱۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲، ص۶۶۷.    
۱۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۳۸۳.    
۱۹. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۳۰۶.    
۲۰. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۲، ص۲۲۰.    
۲۱. الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۱۱۹.    
۲۲. نساء/سوره۴، آیه۵.    
۲۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۴، ص۲۷۰.    
۲۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۳، ص۳۰۱.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۲۳۷.    
۲۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲، ص۳۶۸.    
۲۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۲۰۱.    
۲۸. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۲۶۶.    
۲۹. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۲، ص۱۲۵.    
۳۰. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۲۳۵.    
۳۱. الدر المنثور، سیوطی، ج۱، ص۶۹۸.    
۳۲. التحریر والتنویر، ابن عاشور، ج۳، ص۱۰۴.    
۳۳. بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.    
۳۴. نساء/سوره۴، آیه۶.    
۳۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۳، ص۳۰۶.    
۳۶. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۴۲۳.    
۳۷. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۳، ص۲۰.    
۳۸. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۴۴۴.    
۳۹. الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۴۳۵.    
۴۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۴، ص۲۷۴.    
۴۱. کهف/سوره۱۸، آیه۸۲.    
۴۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۳، ص۴۸۳.    
۴۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۲، ص۵۰۴.    
۴۴. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۲۵۶.    
۴۵. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۶، ص۳۷۶.    
۴۶. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۳، ص۲۸۳- ۲۸۴.    
۴۷. الدر المنثور، سیوطی، ج۵، ص۴۱۵.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حجر».    




جعبه ابزار