حب اهلبیت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دوستی
اهل بیت علیهم السلام، خواست
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از مردم، به جای پاداش
رسالت خویش می باشد و این دوستی آثاری را در پی دارد که در ذیل به آن می پردازیم.
دوستی
اهل بیت علیهم السلام، خواست
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از مردم، به جای پاداش
رسالت خویش می باشد: «... قل لا اسـلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور» بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم و هر کس عمل نیکی انجام دهد بر نیکی اش ميافزائیم، چرا که خداوند
آمرزنده و
شکر گزار است. (در روایات، از جمله در روایتی از
امام صادق علیه السلام «ذی القربی» اهل بیت رسول خدا،
علی و
فاطمه و
حسن و
حسین علیهم السلام معرفی شدهاند.
در
تفسیر نور الثقلین در ذیل آیه آمده است: «من یقترف حسنة» کسی است که
ولایت اوصیا از
آل محمد علیهم السلام را بپذیرد.
.)
به فرموده
قرآن کریم ، دوستی اهل بیت علیهمالسّلام امری پسندیده و ارزشمند است: «... قل لا اسـلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور» بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز
دوست داشتن نزدیکانم و هر کس
عمل نیکی انجام دهد بر نیکی اش ميافزائیم، چرا که خداوند آمرزنده و شکرگزار است.
محبت اهل بیت علیهم السلام، از نعمتهای باطنی
الهی شمرده شده است: «... واسبغ علیکم نعمه ظـهرة وباطنة...» ... و نعمتهای خود را - چه نعمتهای ظاهر و چه نعمتهای
باطن - بر شما گسترده و افزون ساخته است... .(در روایتی از
امام باقر علیه السلام «نعمت باطنی» به دوستی اهل بیت علیهم السلام
تفسیر شده است.
)
کلمه
اسباغ به معنای سنگ تمام گذاشتن، و نیز
توسعه دادن است، و معنای جمله این است که: (نعمتهای ظاهری و باطنی را بر شما تمام کرد، و توسعه داد). کلمه نعم جمع
نعمت است، و نعمت در اصل لغت به معنای بنای نوع بوده، ولی استعمالش در هر چیزی که سازگار
آدمی است، و
انسان از آن لذت میبرد، غلبه کرده است، و بیشتر در این امور
استعمال میشود. و مراد از نعمتهای ظاهری بنابراین که
خطاب در آیه به مشرکین باشد، حواس ظاهری، از گوش چشم و اعضای بدن، و نیز سلامتی و
عافیت و رزق
طیب و گوارا، و مراد از نعمتهای باطنی نعمتهای غایب از حس است، مانند شعور و
اراده و عقل و اما بنا بر اینکه خطاب به عموم انسانها باشد مراد از نعمتهای ظاهری آن نعمتهای ظاهری مذکور به اضافه
دین خواهد بود، چون دین نیز از نعمتهای محسوسی است که امور دنیا و آخرت مردم را نظام میبخشد و مراد از نعمتهای باطنی باز همان نعمتهای باطنی مذکور خواهد بود، به
اضافه مقامات معنوی که تنها از راه
اخلاص در عمل حاصل میگردد.
در اینکه منظور از نعمتهای ظاهر و باطن در این
آیه چیست؟ مفسران بسیار سخن گفتهاند. بعضی نعمت ظاهر را چیزی میدانند که برای هیچکس قابل
انکار نیست همچون آفرینش و
حیات و انواع روزیها، و نعمتهای باطن را
اشاره به اموری میدانند که بدون دقت و
مطالعه قابل درک نیست (مانند بسیاری از قدرتهای روحی و غرائز سازنده). بعضی نعمت ظاهر را اعضای ظاهر و نعمت باطن را
قلب شمردهاند. بعضی دیگر نعمت ظاهر را زیبائی
صورت و قامت راست و
سلامت اعضاء و نعمت باطن را معرفة الله دانستهاند.
در حدیثی از
پیغمبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میخوانیم که
ابن عباس از آن حضرت در این زمینه سؤ ال کرد، فرمود: ابن عباس! نعمت ظاهر
اسلام است، و
آفرینش کامل و منظم تو بوسیله پروردگار و روزی هائی که به تو ارزانی داشته، و اما نعمت باطن، پوشاندن زشتیهای اعمال تو و
رسوا نکردنت در برابر مردم است.
در حدیث دیگری از
امام باقر علیه السلام میخوانیم : نعمت آشکار، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و معرفة الله و
توحید است که پیامبر آورده، و اما نعمت پنهان،
ولایت ما اهلبیت و
پیمان دوستی با ما است. ولی در حقیقت هیچگونه منافاتی در میان این تفسیرها وجود ندارد و هر کدام یکی از مصداقهای روشن نعمت ظاهر و باطن را بیان میکند، بی آنکه مفهوم گسترده آن را محدود سازد.
خداوند در قرآن دوستی اهل بیت علیهمالسّلام را حسنهای با پاداش مضاعف شمرده است: «من جآء بالحسنة فله عشر امثالها...» هر کس کار نیکی بیاورد ده برابر آن
پاداش خواهد داشت... . (در روایتی از
علی علیه السلام آمده است: مقصود از «حسنه» دوستی ما اهل بیت است.
)
این آیه که کلامى است مستقل و تمام ، یکى از منتهاى خداوند را که بر بندگان خود نهاده ذکر مى کند، و آن این است که : خداوند عمل نیک را ده برابر پاداش مى دهد، و عمل زشت و گناهان را جز به مثل
تلافی نمى کند. و خلاصه ، یک عمل نیک را ده عمل به حساب آورده و یک
گناه را یک گناه حساب مى کند و در آن ظلم نمى کند یعنى از پاداش آن نمیکاهد و
کیفر آن را بیشتر نمى دهد.
دوستی
اهل بیت علیهمالسّلام تمسک به
ریسمان محکم الهی می باشد: «... فمن یکفر بالطغوت ویؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی...» ... بنابراین، کسی که به
طاغوت (بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر) کافر شود و به خدا
ایمان آورد، به دستگیره
محکمی چنگ زده است، ... .
جمله «فقد استمسک بالعروه الوثقى» استعاره است ، و مى خواهد بفرماید: رابطه ایمان با
سعادت ، رابطه عروه و دستگیره ظرف با ظرف و یا با محتواى ظرف است ، همانطورى که گرفتن و برداشتن ظرف ، گرفتن و بر داشتنى مطمئن نیست مگر وقتى که دستگیره آن را بگیریم ، به همان سان سعادت حقیقى امرش مستقر نمى شود، و امیدى به رسیدن به آن نیست مگر اینکه به خدا ایمان آورده و به طاغوت
کفر بورزیم .
«ومن یسلم وجهه الی الله وهو محسن فقد استمسک بالعروة الوثقی...» («العروة الوثقی» در روایات به
حب اهل بیت علیهم السلام تفسیر شده است.
)
مودت اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم زمینه ساز برخورداری انسان از آمرزش و لطف
الهی می باشد: «... قل لا اسـلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور» بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم و هر کس عمل نیکی انجام دهد بر نیکی اش ميافزائیم، چرا که خداوند آمرزنده و شکرگزار است. (با توجه به این که «ان الله غفور شکور» پس از موضوع
محبت اهل بیت علیهم السلام ذکر شده، مطلب مزبور را میتوان
استفاده کرد.)
محبت به اهل بیت علیهم السلام، مایه بهره مند شدن از پاداش
الهی می باشد: «قل ما سالتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله وهو علی کل شیء شهید» بگو هر
اجر و پاداش از شما خواستم براى شماست، اجر و پاداش من تنها بر خداست و او بر هر چیزی
شاهد و گواه است . (با توجه به آیه ۲۳
سوره شوری که مزد رسالت را محبت اهل بیت علیهم السلام قرار داده،
مقصود از «ما سالتکم من اجر...» محبت اهل بیت علیهم السلام است. از امام باقر علیه السلام در تفسیر جمله «فهو لکم» نقل شده است: مقصود،
ثواب محبت اهل بیت علیهم السلام است.
)
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۳۳۵، برگرفته از مقاله «حب اهلبیت».