حاکمان مستبد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نپذیرفتن
ربوبیت خداوند و مخالفت با
پیامبران، زمینهساز
نظام استبدادی و
حاکمیت ستمگران است؛ همچنین
فقر فرهنگی، مایه ترویج و پایداری این حکومتهاست. حاکمان مستبد نیز، هنگام
احساس خطر، به زیردستان خود متوسل میشوند.
حاکمان مستبد، هنگام احساس خطر، به زیردستان خود متوسل میشوند:
«واذ نادی ربک موسی ان ائت القوم الظلمین • قوم فرعون الا یتقون»؛
« (به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت موسى را ندا داد كه به سراغ قوم ستمگر برو ... • قوم فرعون، آيا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهيز نمىكنند؟!».
جمله (ان ائت القوم الظالمین) نوعى
تفسیر براى نداست و مىرساند که آن
ندا چه بوده و اگر نخست فرمود: (اینکه نزد قوم ستمکار بروى) و سپس آن قوم را به قوم فرعون تفسیر کرد، براى این بود که به
حکمت این مأموریت که
شرک ایشان و ظلمى بود که نسبت به بنىاسرائیل روا مىداشتند - که تفصیلش در
سوره طه از آیه (اذهبا الى فرعون انه طغى ... فاتیاه فقولا انا رسولا ربک فارسل معنا بنىاسرائیل و لا تعذبهم) آمده -
اشاره کند.
و جمله (الا یتقون - چرا به تقوا نمىگرایند) - به صیغه
غیبت - توبیخى غیابى است که
خدای تعالی از ایشان کرده و چون این
توبیخ در
روز انعقاد رسالت موسى واقع شده، این معنا را مىدهد که اى موسى به ایشان بگو: پروردگار من شما را توبیخ مىکند به اینکه راه
تقوا را ترک کردهاید، و مىفرماید: (الا یتقون).
«قال للملا حوله ان هذا لسحر علیم • یرید ان یخرجکم من ارضکم بسحره فماذا تأمرون»؛
«(فرعون) به گروهى كه اطراف او بودند گفت: «اين ساحر آگاه و ماهرى است! • او مىخواهد با سحرش شما را از سرزمينتان بيرون كند! شما چه نظر مىدهيد؟».
گوینده این سخن نیز
فرعون است، که خودش دستور داد بیاور آنچه را که میگویی بیانگر صدق ادعای تو است، چیزی که هست او به این
امید گفت بیاور، که موسی (علیهالسلام) چیزی بیاورد که برای او سوژه بهتری باشد، ولی وقتی آن دو
معجزه را آورد و فرعون دید هیچ چارهای ندارد، ناچار متوسل به
تهمت شد، و آن جناب را ساحری دانا خواند.
و لذا دنباله تهمتش اضافه کرد که او میخواهد با
سحر خودش شما را از سرزمینتان بیرون کند، و با این جمله خواست مردم را علیه او بشوراند و تحریکشان کند تا با وی همدست شده، او را به هر وسیلهای که ممکن است از خود دفع کنند.
(فما ذا تأمرون) - شاید مراد از امر که گفت پس چه امری میدهید، اظهار نظر و رای باشد و از این جهت اظهار نظر را امر خواند که بالاخره وقتی اشخاص میخواهند نظریه بدهند به
لفظ امر (چنین و چنان کن) میدهند. بنابراین معنای جمله مورد بحث این میشود که: پس چه نظریهای میدهید و من با این شخص چه معاملهای بکنم، بگویید تا انجام دهم.
فقر فرهنگی، مایه ترویج و پایداری حکومتهای
استبدادی است:
«فاستخف قومه فاطاعوه انهم کانوا قوما فسقین»؛
«(فرعون) قوم خود را سبک شمرد، در نتيجه از او
اطاعت كردند، آنان قومى
فاسق بودند!».
«استخف...» یعنی عقلها و اندیشههای آنها را سبک گردانید.
اصولا راه و رسم همه حکومتهای
جبار و فاسد این است که برای ادامه خودکامگی باید مردم را در سطح پایینی از
فکر و
اندیشه نگه دارند، و با انواع وسایل آنها را تحمیق کنند، آنها را در یک حال بیخبری از واقعیتها فرو برند و ارزشهای دروغین را جانشین ارزشهای راستین کنند، و دائما آنها را نسبتا به واقعیتها شستوشوی مغزی دهند؛ چراکه بیدار شدن ملتها و آگاهی و رشد فکری ملتها بزرگترین دشمن حکومتهای خودکامه و شیطانی است که با تمام قوا با آن مبارزه میکنند!
این شیوه فرعونی یعنی استخفاف عقول با شدت هر چه تمامتر در عصر و زمان ما بر همه جوامع فاسد
حاکم است، اگر فرعون برای نیل به این هدف وسایل محدودی در
اختیار داشت، طاغوتیان امروز با استفاده از وسایل ارتباط جمعی،
مطبوعات، فرستندههای رادیو تلویزیونی، و انواع فیلمها، و حتی ورزش در شکل انحرافی، و ابداع انواع مدهای مسخره، به استخفاف عقول ملتها میپردازند، تا در بیخبری کامل فرو روند و از آنها اطاعت کنند، به همین دلیل دانشمندان و متعهدان دینی که خط فکری و مکتبی
انبیا را تداوم میبخشند، وظیفه سنگین در مبارزه با برنامه استخفاف عقول بر عهده دارند که از مهمترین وظایف آنهاست.
جالب اینکه آیه فوق را با این جمله تکمیل و پایان میدهد: آنها گروهی فاسق بودند (انهم کانوا قوما فاسقین).
اشاره به اینکه این قوم گمراه اگر فاسق و خارج از اطاعت فرمان
خدا و
حکم عقل نبودند،
تسلیم چنین تبلیغات و ترهاتی نمیشدند، و اسباب گمراهی خود را به دست خویش فراهم نمیساختند، به همین دلیل آنها هرگز در این گمراهی معذور نبودند، درست است که فرعون عقل آنها را دزدید و به طاعت خویش واداشت، ولی آنها نیز با (تسلیم کورکورانه) موجبات این دزدی را فراهم ساختند. آری آنها فاسقانی بودند که از فاسقی
تبعیت میکردند.
نپذیرفتن
ربوبیت خداوند و مخالفت با
پیامبران، زمینهساز
نظام استبدادی و
حاکمیت ستمگران است:
«قالوا یهود ما جئتنا ببینة وما نحن بتارکی ءالهتنا عن قولک وما نحن لک بمؤمنین • فان تولوا فقد ابلغتکم ما ارسلت به الیکم ویستخلف ربی قوما غیرکم ولا تضرونه شیا ان ربی علی کل شیء حفیظ • وتلک عاد جحدوا بایت ربهم وعصوا رسله واتبعوا امر کل جبار عنید»؛
«گفتند: «اى
هود! تو دليل روشنى براى ما نياوردهاى! و ما خدايان خود را به خاطر حرف تو، رها نخواهيم كرد! و ما (اصلًا) به تو
ایمان نمىآوريم! • پس اگر روى برگردانيد، من رسالتى را كه مأمور بودم به شما رساندم و پروردگارم گروه ديگرى را جانشين شما مىكند و شما كمترين ضررى به او نمىرسانيد. پروردگارم
حافظ و نگاهبان هر چيز است! • و اين قوم «عاد» بود كه
آیات پروردگارشان را
انکار كردند و پيامبران او را
معصیت نمودند و از فرمان هر ستمگر دشمن
حق، پيروى كردند!».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حاکمان مستبد».