حاجز (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حاجِز: (وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا) از مادّۀ «
حجز» به معنى «
مانع و حايل بين دو چيز» است كه آنها را از هم دور مىكند.
مىگويند:
حَجَزَ بَيْنَهُما یعنی «ميانشان فاصله و جدايى انداخت»
و به گفته «
راغب» ناميدن كشور «
حجاز» به اين نام براى اين است كه ميان
شام و صحرا قرار دارد و همچنين «
حجاز» طنابى است كه بر پاى ستوران مىبندند تا مانع حركت آنها شود.
به هر حال،
آیه مورد بحث بيانگر يكى از روشنترين دلايل
توحید و نمونهاى از مواهب بزرگ الهى است و آن،
حجاب و حايل طبيعى است كه ميان بخشهايى از آب شيرين و آب شور اقيانوسها قرار داده، اين
حجاب نامرئى چيزى جز تفاوت درجۀ غلظت آب شور و شيرين، و به اصطلاح تفاوت «
وزن مخصوص» آنها نيست كه سبب مىشود آب نهرهاى عظيمى كه به دريا مىريزند تا مدت زيادى، در آب شور حل نشوند و در نتيجه جزر و مدّ دريا آنها را بر بخش عظيمى از سواحل آمادۀ كشت و زرع مسلط مىسازد و آنها را آبيارى مىكند.
به موردی (مواردی) از کاربرد
حاجِز در
قرآن، اشاره میشود:
(أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرارًا وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهارًا وَ جَعَلَ لَها رَواسيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ) «يا كسى كه
زمین را مستقرّ و آرام قرار داد، و ميان آن نهرهايى روان ساخت، و براى آن كوههاى ثابت و استوار ايجاد كرد، و ميان دو دريا مانعى قرار داد تا آب شور و شيرين با هم مخلوط نشود؛ با اين حال آيا معبودى با خداست؟! چنين نيست، بلكه بيشتر آنان نمىدانند و جاهلند.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه قرار مصدر و به معناى اسم فاعل، يعنى قار و مستقر بين دو چيز است و كلمه رواسى جمع راسيه است، كه به معناى ثابت و ريشهدار است و مراد از رواسى كوهها است كه در زمين ريشه دارند و پاى بر جايند و كلمه
حاجز به معناى مانعى است كه بين دو چيز جاى داشته باشد.
معناى آيه اين است كه: بلكه، آيا كسى كه زمين را پا بر جا كرد، تا شما را نلغزاند و در شكافها كه در جوف آن است نهرها قرار داد و براى آن كوههاى ثابت و پابرجا درست كرد و بين دو دريا مانع نهاد تا آبهاى آن دو بهم مخلوط نگردند، بهتر است يا آن شريكها كه مىپرستيد؟!
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله « حاجز »، ص۴۶۱.