جو (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جو به معنای هوای دور
زمین و نسبت به سماء
مفهوم خاص می باشد.
كلمه" سماء" در
لغت به معنى طرف بالا است، و این
مفهوم جامعى است كه مصداق هاى مختلفى دارد، لذا مى بینیم در قرآن در موارد گوناگونى به كار رفته است:
۱- گاهی به" جهت بالا" در قسمت مجاور
زمین اطلاق شده، چنان که می فرماید: «ا لم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء: آیا ندیدی
خداوند چگونه مثل زده است گفتار پاک را به
درخت پاکیزه ای که ریشه اش ثابت و شاخه اش در
آسمان است» ".
۲- گاه به منطقه ای دورتر از سطح زمین (محل ابرها) اطلاق شده، چنان که می خوانیم: «و نزلنا من السماء ماء مبارکا: ما از آسمان آب پر برکتی نازل کردیم».
۳- گاه به" قشر متراکم هوای اطراف زمین" گفته شده: «و جعلنا السماء سقفا محفوظا: ما آسمان را سقف محکم و محفوظی قرار دادیم»
زیرا می دانیم جو زمین که همچون سقفی بر بالای سر ما قرار دارد، دارای آن چنان استحکامی است که کره زمین را در برابر سقوط سنگ های آسمانی حفظ می کند، این سنگها که شبانه روز، مرتبا در حوزه
جاذبه زمین قرار گرفته و به سوی آن جذب می شوند، اگر این قشر هوای متراکم نبود ما مرتبا در معرض سقوط این سنگهای خطرناک بودیم، اما وجود این قشر، سبب می شود که سنگها پس از برخورد با
جو زمین مشتعل و سپس خاکستر شود.
۴- و گاهی به معنی" کرات بالا" آمده است: «ثم استوی الی السماء و هی دخان : به آسمانها پرداخت در حالی که
دود و
بخار بودند و از گاز نخستین، کرات را آفرید»
• «ا لم یروا الی الطیر مسخرات فی جو السماء ما یمسکهن الا الله ان فی ذلک لآیات لقوم یؤمنون : آیا به پرندگانی که در جو آسمان مسخر (قدرت خدای) اند ننگریستند که آنها را جز خداوند (با تعبیه دستگاه پرش در بدن و الهام کیفیت پرواز به آنها) نگه نمیدارد.»
" جو" در لغت به معنى" هوا" است
و یا قسمتى از هوا كه از
زمین دور است آن چنان كه در
تفسیر مجمع البیان و
المیزان و
آلوسی آمده است مى باشد.
اگر جوّ بمعنى هوا باشد چنانكه از راغب نقل شد «السّماء» در آنصورت مطلق و اعمّ است و جوّ قسمتى از آن می باشد.
• «و جعلنا السماء سقفا محفوظا و هم عن آیاتها معرضون : و
آسمان را (در بالای سر آنها همانند) سقفی محفوظ (از فرو ریختن و نفوذ شیطانها و اجنه) قرار دادیم، در حالی که آنها از نشانههای (
قدرت و
عظمت ما در) آن روی گردانند.»
منظور از
آسمان در اینجا- همان گونه كه سابقا هم گفته ایم- جوى است كه گرداگرد
زمین را گرفته، و ضخامت آن صدها كیلومتر طبق تحقیقات دانشمندان مى باشد، این قشر ظاهرا
لطیف كه از
هوا و گازها تشكیل شده به قدرى محكم و پرمقاومت است كه هر موجود مزاحمى از بیرون به سوى زمین بیاید نابود مى شود، و كره زمین را در برابر بمباران شبانه روزى سنگ هاى"
شهاب" كه از هر گلوله اى خطرناك ترند حفظ مى كند.بعلاوه
اشعه آفتاب كه داراى قسمت هاى مرگبارى است به وسیله آن تصفیه مى شود، و از نفوذ اشعه كشنده كیهانى كه از بیرون جو، به سوى زمین سرازیر است جلوگیرى مى كند.آرى این آسمان سقف بسیار محكم و پایدارى است كه خدا آن را از انهدام حفظ كرده است.
" فرانكآلن" استاد
فیزیک زیستى چنین مى نویسد" جوى كه از گازهاى نگهبان زندگى بر سطح زمین تشكیل شده آن اندازه ضخامت (و غلظت) دارد كه بتواند همچون زرهى زمین را از شر مجموعه مرگبار بیست میلیون سنگ هاى آسمانى در روز كه با سرعت در حدود ۵۰ كیلومتر در ثانیه به آن برخورد مى كنند در امان نگهدارد.جو زمین علاوه بر كارهاى دیگرى كه دارد درجه حرارت را بر سطح زمین در حدود شایسته براى زندگى نگاه مى دارد، و نیز ذخیره بسیار لازم"
آب و بخار آب" را از اقیانوس ها به خشكی ها انتقال مى دهد كه اگر چنین نبود همه قاره ها به صورت كویرهاى خشك غیر قابل زیستى درمى آمد، به این ترتیب باید گفت كه اقیانوس ها و جو زمین عنوان چرخ لنگرى براى زمین دارند.
• «و هو الذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام و کان عرشه علی الماء لیبلوکم ایکم احسن عملا و لئن قلت انکم مبعوثون من بعد الموت لیقولن الذین کفروا ان هذا الا سحر مبین : و او همان است که آسمانها و زمین را در حالی که تخت (سلطنت) او بر آب بود در شش روز (در مدتی مساوی با شش روز روشن یا شش شبانه روز یا شش دوران) بیافرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید. و اگر بگویی که شما حتما پس از مرگ برانگیخته میشوید، کسانی که کفر ورزیدهاند خواهند گفت: این (گونه سخنان) نیست جز جادویی آشکار.»
ظاهرا منظور از كلمه" سماوات" كه
صیغه جمع است، و همواره در مقابل كلمه" أرض" كه صیغه مفرد است قرار مى گیرد، و در آیه مورد بحث مى فرماید: خدا آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، تا طبقاتى از موجودات جسمانى باشد كه بر بالاى زمین قرار دارد، چون بطورى كه اهل لغت گفته اند كلمه" سماء" به معناى هر چیزى است كه بر بالاى سر ما قرار گرفته باشد، و معلوم است كه بالا و پایین دو امر نسبى هستند.پس" سماوات" عبارتند از طبقاتى از خلق جسمانى و مشهود كه بر بالاى كره
زمین ما واقع شده، و بر آن احاطه دارند، و احاطه داشتن اش بدین جهت است كه زمین كروى شكل است، به دلیل آیه شریفه:« یغْشِی اللَّیلَ النَّهارَ یطْلُبُهُ حَثِیثاً:شب همه روز را فرا مى گیرد و به شتاب آن را دنبال مى كند»
، كه مى فهماند
شب فراگیر روز است. یعنى همه آن مكان هایى را كه روز بود فرا مى گیرد، و اگر زمین كروى نبود صحیح نبود بگوییم دائما شب روز را فرا مى گیرد، و آن را دنبال مى كند، زیرا در این صورت چند ساعتى شب به دنبال روز مى بود. و چون به انتهاى سطح زمین مى رسیدند، روز بر مى گشت و شب را دنبال مى كرد. و به عبارتى دیگر:در هر روزى یك روز شب به دنبال روز مى رفت، و روز دیگر، روز به دنبال شب، پس اینكه قرآن بطور مطلق فرمود: شب به دنبال روز مى رود جز با كرویت زمین درست در نمى آید و آسمان اول همین آسمانى است كه چراغ هاى
نجوم و
کواکب در آن قرار دارند، پس این، آن آسمانى است كه زمین را در احاطه خود دارد، و یا به عبارتى در بالاى زمین قرار دارد، و زمین را در شب ها
زینت مى بخشد، آن چنان كه قندیل ها و چلچراغ ها سقف خانه را زینت مى دهد.و اما نسبت به بالاى آسمان دنیا در كلام خداى تعالى چیزى كه از وضع آن خبر دهد نیامده، تنها آیه شریفه" سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً"
مى فهماند كه آسمان ها
هفت طبقه روى هم است، و آیه شریفه" أَ لَمْ تَرَوْا كَیفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً"
نیز همین یك نكته را مى رساند..
•«قَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فی یوْمَینِ وَ أَوْحى فی كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیم:پس آنها را در مدت دو
روز (یا دو دوران)
هفت آسمان ساخت و در هر آسمانى امور آن را (به
فرشتگان آنجا)
وحی نمود، و آسمان (اول) نزدیك تر به شما را با چراغ هایى (از
ستارگان) آراستیم، و آن را (از
اجنّه و
شیاطین) حفظ نمودیم؛ اینها تقدیر و اندازه گیرى خداى مقتدر داناست.»
• «انا زینا السماء الدنیا بزینة الکواکب : همانا ما آسمان نزدیک (به زمین شما) را به زینت و زیور اختران آراستیم.»
خداوند متعال در این آیه می فرماید::" ما آسمان نزدیك (آسمان پائین) را به زینت ستارگان تزیین كرده ایم" (إِنَّا زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْكَواكِبِ).به راستى یك نگاه به صفحه آسمان در شب هاى تاریك و پر ستاره، چنان منظره زیبایى در نظر
انسان مجسم مى سازد كه او را مسحور و مفتون خویش سازد.گویى با زبان بى زبانى با ما سخن مى گویند، و رازهاى آفرینش را بازگو مى كنند گویى همه شاعرند و زیباترین غزل هاى عشقى و عرفانى را پى در پى مى سرایند.چشمك زدن هاى آنها بیانگر رازهایى است كه جز در میان
عاشق و
معشوق وجود ندارد.به راستى منظره ستارگان آسمان آن قدر زیبا است كه هرگز
چشم از دیدن آن خسته نمى شود، بلكه خستگى را از تمام وجود انسان بیرون مى كند هر چند این مسائل در عصر و
زمان ما براى شهرنشینانى كه در دود كارخانه ها غوطه ورند، و طبعا آسمانى تاریك و سیاه دارند چندان مفهوم نیست، ولى روستانشینان هنوز مى توانند ناظر این گفته قرآنى یعنى تزیین آسمان با ستارگان درخشان باشند.جالب اینكه مى گوید:" آسمان پائین را با كواكب تزیین كردیم" در حالى كه فرضیه اى كه در آن زمان بر افكار و دانشمندان حاكم بود مى گفت فقط آسمان بالا آسمان ستارگان ثوابت است . ولى چنان كه مى دانیم بطلان این فرضیه اثبات شده و عدم پیروى قرآن از فرضیه نادرست مشهور آن زمان خود
معجزه زنده اى از این كتاب آسمانى است. نكته جالب دیگر اینكه از نظر علم امروز مسلم است كه چشمك زدن زیباى ستارگان به خاطر قشر هوایى است كه اطراف زمین را فرا گرفته، و آنها را به این كار وا مى دارد، و این با تعبیر" السَّماءَ الدُّنْیا" (آسمان پائین) بسیار مناسب است، اما در بیرون جو زمین، ستارگان خیره خیره نگاه مى كنند و فاقد تلألؤ هستند.
• «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا ثم استوی الی السماء فسواهن سبع سماوات و هو بکل شی ء علیم: اوست که آنچه در این زمین است همه را برای شما آفرید، سپس به (
آفرینش ) آسمان پرداخت پس آنها را به صورت
هفت آسمان (مطابق
حکمت و خالی از
نقص در
خلقت) مرتب و منظم ساخت، و او به همه چیز داناست.»
مفسران و دانشمندان اسلامى در اینكه مقصود از آسمان هاى هفتگانه چیست بیانات گوناگونى دارند و تفسیرهاى مختلفى كرده اند:
۱- بعضى آسمانهاى هفتگانه را، همان" سیارات سبع" مى دانند (
عطارد،
زهره،
مریخ،
مشتری،
زحل، و
ماه و
خورشید) كه به عقیده دانشمندان فلكى قدیم جزء سیارات بودند.
۲- بعضى دیگر معتقدند كه منظور طبقات متراكم هواى اطراف زمین است و قشرهاى مختلفى كه روى هم قرار گرفته است.
۳- بعضى دیگر مى گویند:
عدد هفت در اینجا به معنى
عدد تعدادى (
عدد مخصوص) نیست، بلكه
عدد تكثیرى است كه به معنى
تعداد زیاد و فراوان مى باشد، و این در كلام عرب و حتى قرآن نظائر قابل ملاحظه اى دارد.
۴- آنچه صحیح تر به نظر مى رسد، این است كه مقصود از" سماوات سبع" همان معنى واقعى آسمان هاى هفتگانه است، تكرار این عبارت در آیات مختلف قرآن، نشان مى دهد كه
عدد" سبع" در اینجا به معنى تكثیر نیست، بلكه اشاره به همان
عدد مخصوص است.منتها از آیات قرآن چنین استفاده مى شود كه تمام كرات و ثوابت و سیاراتى را كه ما مى بینیم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم دیگر وجود دارد كه از دسترس دید ما و ابزارهاى علمى امروز ما بیرون است و مجموعا
هفت عالم را به عنوان
هفت آسمان تشكیل مى دهند.شاهد این سخن اینكه: قرآن مى گوید: وَ زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ:" ما آسمان پائین را با چراغهاى ستارگان زینت دادیم"
.در جاى دیگر مى خوانیم: إِنَّا زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْكَواكِبِ:" ما آسمان پائین را با كواكب و ستارگان زینت بخشیدیم"
.از این آیات بخوبى استفاده مى شود كه همه آنچه را ما مى بینیم و جهان ستارگان را تشكیل مى دهد همه جزء آسمان اول است، و در ما وراى آن شش آسمان دیگر وجود دارد كه ما در حال حاضر اطلاع دقیقى از جزئیات آن نداریم.و اما اینكه گفتیم شش آسمان دیگر براى ما
مجهول است و ممكن است علوم از روى آن در آینده پرده بردارد، به این دلیل است كه علوم ناقص بشر بهر نسبت كه پیش مى رود از عجائب آفرینش تازه هایى را بدست مى آورد، مثلا علم هیئت هم اكنون بجایى رسیده است كه بعد از آن، تلسكوپ ها قدرت دید را از دست مى دهند، آنچه رصدخانه هاى بزرگ كشف كرده اند، فاصله اى به اندازه هزار میلیون (یك میلیارد)
سال نوری مى باشد، و خود معترف اند كه تازه این آغاز جهان است نه پایان آن، پس چه مانع دارد كه در
آینده با پیشرفت علم هیئت آسمان ها و كهكشان ها و عوالم دیگرى كشف گردد.بهتر این است كه این سخن را از زبان، یكى از رصدخانه هاى بزرگ جهان بشنویم.
• «ا لم تروا کیف خلق الله سبع سماوات طباقا: آیا (به
چشم دل) ندیدهاید که خداوند چگونه
هفت آسمان را طبقههایی روی هم آفریده است؟! »
خداوند متعال در آیه مى گوید:" آیا نمى دانید چگونه خداوند
هفت آسمان را یكى بالاى دیگرى آفریده است"؟! (أَ لَمْ تَرَوْا كَیفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً) " طباق"
مصدر باب مفاعله به معنى" مطابقه" است، گاه به معنى قرار گرفتن چیزى بالاى چیزى مى آید، و گاه به معنى هماهنگى و مطابقت دو چیز با یكدیگر است، و در اینجا هر دو معنى صدق مى كند.مطابق معنى اول آسمان هاى هفتگانه یكى بالاى دیگرى قرار دارد، و به طورى كه در تفسیر آسمان هاى هفتگانه گفته ایم یك
تفسیر قابل توجه این است كه تمام آنچه را ما با
چشم مسلح و غیر مسلح از ستارگان ثوابت و سیار مى بینیم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم دیگر یكى ما فوق دیگرى بعد از آن قرار دارد كه از دسترس
علم و
دانش انسان امروز بیرون است، و ممكن است در آینده این شایستگى را پیدا كند كه آن عوالم عجیب و گسترده را یكى بعد از دیگرى كشف كند .و بنا بر احتمال دوم قرآن به هماهنگى و مطابقت آسمان هاى هفتگانه در نظم و عظمت و زیبایى اشاره مى كند.
بنابراین سماوات سبع در آیه ظاهرا به طبقات هفتگانه جو ( تروپوسفر، استراتوسفر،ازونسفر،مزوسفر،یونوسفرترموسفر و اکسوسفر)اشاره دارد که یکی بعد از دیگری قرار دارند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «جو » .