جبّار (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جبّار: (کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ)«جبّار» از مادّه
«جَبْر» به کسی میگویند که از روی
خشم و غضب میزند، میکشد و نابود میکند، و پیرو فرمان
عقل نیست. به تعبیر دیگر، جبّار کسی است که دیگری را مجبور به پیروی خود میکند و یا میخواهد نقص خود را با ادعای عظمت و تکبر ظاهراً بر طرف سازد،
هر گونه حقی برای خود بر مردم قائل است ولی هیچ حقی برای کسی بر خود قائل نیست، اینها همه از صفات بارز طاغوتیان و مستکبران در هر زمان است.
ولی کلمه
«جبّار» گاهی بر
خداوند نیز اطلاق میشود که به معنای دیگری است و آن «اصلاح کننده موجود نیازمند به اصلاح» و یا «کسی که مسلّط بر همه چیز است» میباشد، جالب این که «جبّار» اشاره به صفت نفسانی یعنی روح سرکشی است.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با جبّار:
(وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُواْ بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْاْ رُسُلَهُ وَاتَّبَعُواْ أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ) (و این
قوم عاد بودند که آیات پروردگارشان را انکار کردند؛ و از اطاعت پیامبرنش سر برتافتند؛ و از فرمان هر ستمگر حق ستیز، پیروی کردند!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(وَ اتَّبَعُوا اَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ) دستورات هر جبار و زورگوی
عنیدی را که داشتند پیروی کردند و همین گوش به فرمان جباران بودن، آنان را از پیروی
هود (علیهالسّلام) و پذیرفتن دعوتش باز داشت، و کلمه جبار به معنای گردنکلفتی است که با اراده خود بر مردم غالب گشته و آنان را اجبار میکند تا مطابق دلخواه او عمل کنند، و کلمه
عنید به معنای کسی است که
عناد و زیر بار
حق نرفتنش شدید و بسیار باشد، پس این قسمت از آیه آن خلاصهگیری نوبت اول بوده که در دو آیه مورد بحث از سرگذشت هود (علیهالسّلام) و قومش شده و حاصلش این است که قوم هود گرفتار سه خصلت نکوهیده بودند، یکی انکار آیات الهی، دوم نافرمانی
انبیاء و سوم اطاعت کردن از جباران.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَاسْتَفْتَحُواْ وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ) (و آنها از خدا تقاضای فتح و پیروزی بر
کفّار کردند؛ و سرانجام هر گردنکش حق ستیزی نومید و نابود شد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: ضمیر در استفتحوا به رسولان بر میگردد، یعنی رسولان وقتی دستشان از همه جا کوتاه شد و ظلم ظالمان و تکذیب
معاندین به نهایت رسید، از خدا طلب فتح و پیروزی کردند، مانند
حضرت نوح که گفت:
(اَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ) ممکن هم هست ضمیر مذکور را هم به رسولان و هم به کفار برگردانیم، چون کفار هم اصرار داشتند که انبیاء آن نصرتی را که برای خود پیشگویی کرده بودند نشان دهند و مکرر سرکوب میکردند که پس چه شد نصرتی که میگفتید؟
(مَتی هذَا الْفَتْحُ) یا
(مَتی هذَا الْوَعْدُ) بنابراین تقدیر معنای آیه چنین میشود که، رسولان از یک سو و کفار از سوی دیگر فتح خدایی را میخواستند، و سرانجام، خیبت و نومیدی و هلاکت نصیب کفار شد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا) (و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده؛ و جبّار و عصیانگر قرار نداده است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: یعنی مرا مهربان و رؤوف نسبت به مردم قرار داد، و یکی از مظاهر آن این است که من به مادرم مهربانم، و نسبت به سایر مردم هم جبار و شقی نیستم، و جبار کسی را گویند که
جور خود را به مردم تحمیل کند، ولی خودش جور مردم را تحمل نکند و از
ابن عطاء نقل شده که جبار آن کسی است که خیرخواه نباشد و
شقی آن کسی است که پذیرای خیرخواهی دیگران نباشد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «جبّار»، ص۱۶۰.