• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جامع مفیدی (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جامع مفیدی، کتابی درباره تاریخ و جغرافیای شهر یزد، می‌باشد.



این کتاب در فاصله سال‌های ۱۰۸۲ تا ۱۰۹۰ تألیف شده و در میان کتاب‌ها و منابع تاریخی درباره یزد، پنجمین تألیف از حیث قدمت است.
[۱] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۱، مقدمه افشار، ص د، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۲] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۱، مقدمه افشار، ص هشت، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۳] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص ۸۶۷ ـ ۸۶۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.



این کتاب نوشته محمدمفید بن نجم الدین محمودبن حبیب اللّه بافقی یزدی معروف به محمدمفید مستوفی می‌باشد.
سال تولد و وفات محمدمفید مشخص نیست ولی چون تاریخ نگارش اثر دیگر او، مجالس الملوک (جداول سلاطین )، ۱۰۵۲ است،
[۴] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، مقدمه افشار، ص هشت، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
احتمالاً حدود سی سال پیش از آن متولد شده و به این تخمین شاید نزدیک به هفتاد سال، تا تاریخ نگارش کتاب مختصر مفید در ۱۰۹۱، زیسته است.
مفید به گفته خودش از ۱۰۷۷ به مدت چهار سال مستوفی اوقاف یزد بود و در ۱۰۸۰ نظارت بر آن‌جا را بر عهده گرفت
[۵] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۵۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۶] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۵۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۷] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۵۹ـ۷۶۰، چاپ ایرج افشار،تهران ۱۳۴۰ ش.
[۸] محمدمفید بن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، مقدمه افشار، ص هفت، چاپ ایرج افشار،تهران ۱۳۴۰ ش.
و ازاین‌رو به مستوفی مشهور شد.
در ۱۰۸۱ آن منصب را رها کرد و مدتی کوتاه در اصفهان ماند.
بعد به بصره رفت و در آن‌جا تألیف این کتاب را آغاز کرد.
[۹] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۶۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۱۰] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۷۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۱۱] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۰۰ـ۸۰۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.

سال بعد از طریق بصره به هندوستان رفت
[۱۲] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۷۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۱۳] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۸۱ـ۷۸۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۱۴] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۹۵ـ۷۹۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
و مسلّماً تا ۱۰۹۱ در هندوستان اقامت داشت زیرا در این سال تألیف کتاب مختصر مفید را، که به جغرافیای بلاد اسلامی اختصاص دارد، در شهر لاهور به پایان رساند
[۱۵] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۸۱ـ۷۹۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۱۶] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۱، ص شش، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۱۷] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۱، ص هشت، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.

از این سال به بعد دیگر اطلاعی از او در دست نیست،وی در زمان اقامت در هندوستان به چند شهر سفر کرد، از جمله به سراندیب رفت
[۱۸] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۸۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
و در دستگاه شاهزاده محمداکبر (حک: ۱۲۲۱ـ۱۲۵۳) تقرب یافت و لقب « خان سامان » گرفت.
[۱۹] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۱۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.



مؤلف اثر خویش را در سه جلد نگاشته، ولی مصحح ابتدا جلد سوم (به خاطر اهمیت آن و در دست رس نبودن دو جلد دیگر) و سپس جلد اول را نوشته است و از چاپ جلد دوم منصرف شده، زیرا قائل است که در آن تازگی نیست و مطالبش برگرفته از «روضة الصفاء» و امثال آن است ولی جزیی از جلد دوم به صورت بسیار مختصر درپایان جلد اول آورده شده است.
جلد اول از عهد اسکندر تا دوران امیر تیمور گورکان و جلد دوم از زمان تیمور تا عهد شاه سلیمان صفوی وقایع را به ترتیب سال‌های وقوع و به صورت سال شمار بیان کرده‌اند. جلد سوم اختصاص به شرح احوال رجال (اعم از دیوانیان، مستوفیان، کلانتران، شاعران ، هنرمندان ، قاضیان ، فقیهان و دیگر اصناف) و وصف نواحی یزد از لحاظ تاریخی و جغرافیایی و ابنیه و آثار داخل شهر دارد.
دو مقدمه از ایرج افشار و مؤلف، آغازگر جلد اول می‌باشند. مطالب نیز در هفت مقاله گرد آوری شده‌اند.
جلد سوم در بر دارنده دیباچه و مقدمه‌ای از مصحح، پنج مقاله و یک خاتمه در دو مجلد است که دومی از صفحه ۵۱۹ شروع می‌شود.

۳.۱ - ذکر از کتب دیگر

مؤلف به تبعیت از پیشینیان خویش آنچه در کتب دیگر دیده باور و بازگو کرده است و چون مستوفی (محاسب عواید مالیاتی) بوده، در انشا نیز سبک مستوفیان را رعایت کرده است، یعنی در مورد پادشاهان ، امرا و بزرگان، عبارات مطنطن و تعارف آمیز به کار برده است. مثلا «سریر سلطنت مصیر»، «حکم جهان مطاع عز صدور یافت»، «رکاب میمنت انجام» و امثال اینها.
در مواری نیز لغات، اصطلاحات و حتی لهجه خاص مردم یزد به کار رفته است، مانند طنبی (آن قسمت از ساختمان که پس از ایوان ساخته می‌شود) و بادگیر (بنایی است مرتفع که تموج هوا را به داخل بنا در آورد) و....
احتوا و اشتمال بر اصطلاحات دیوانی و مناصب شرعی و عرفی، تشریح اصناف و طبقات مردم، وضع اوقاف، طرز عزل و نصب حکام، وزرا، ناظران و متصدیان حکومت، چگونگی مراتب و مدارج امور لشکری و اداری و به طور کلی بیان اوضاع جامعه عهد صفوی، از نقاط قوت این اثر گران بها به شمار می‌آیند.
ترجمه احوال بسیاری از بزرگان و دانشمندان به خصوص آن طبقه از رجال یزد که از ایران هجرت کرده و در هندوستان زندگی می‌کرده‌اند، منحصر به همین کتاب است.
از مطالب جالب این اثر اطلاعاتی است که در باره زردشتیان بدست می‌آید و به خوبی می‌توان به طرز زندگانی و حیثیت مدنی وحقوق اجتماعی آنها در آن زمان پی برد. در کل می‌توان ادعا کرد که جامع مفیدی هم جامع است و هم مفید.


مؤلف در تألیف آن، از کتاب‌های تاریخ یزد، اثر جعفربن محمد جعفری (تألیف ح۸۴۴) و تاریخ جدید یزد، اثر احمدبن حسین کاتب (تألیف ح۸۶۲) و همچنین از منابع عمومی دیگر، که نامشان در مطاوی جامع مفیدی آمده، استفاده کرده است، از جمله از تاریخ اسکندری (شاید منتخب التواریخ نطنزی که به اسکندر آنونیم (ناشناس) شهرت یافت، یا کتابی درباره اسکندر فرزند عمر شیخ پسر تیمور گورکانی ؛
[۲۰] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۱۰، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
تاریخ جهانگیری (ناشناخته)، احتمالاً در باره غیاث الدین جهانگیر فرزند تیمور ؛
[۲۱] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۱۶۷، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
تاریخ خراسان (ناشناخته؛
[۲۲] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۲۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
تاریخ عالم آرای عباسی،
[۲۳] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۳۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
تاریخ یورش قندهار (ناشناخته)؛
[۲۴] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۶۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
تذکرة دولتشاه سمرقندی،
[۲۵] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۴۳۶، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
تذکره علی بنیمان (عارف قرن هشتم که نقل‌های محمدمفید از آن کتاب، منشأ اطلاعات کنونی درباره احوال آن عارف و جمعی از وابستگان اوست)؛
[۲۶] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۵۸۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
حبیب السیر،
[۲۷] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۴۳، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
دستورالوزراء،
[۲۸] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۱۱۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
روضة الشهدا،
[۲۹] احمدبن حسین کاتب یزدی، تاریخ جدید یزد، ج۳، ص۴۶۳، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۷ ش.
روضة الصفا،
[۳۰] محمد مفید بن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۶۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
سُلَّم السموات،
[۳۱] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۴۲۳، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
عجایب البلدان،
[۳۲] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۴۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
نگارستان
[۳۳] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۶۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
و هفت اقلیم .
[۳۴] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۴۶۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.



جامع مفیدی سه مجلد است:

۵.۱ - محتوای جلد اول

جلد اول در هفت مقاله، شامل اخبار افسانه‌ای درباره بنای یزد در عهد اسکندر مقدونی و حوادث تا ۸۵۹، که شاهزاده پیربوداق قراقوینلو پس از قحطی از عراق به یزد وارد شد (دوره تسلط نوادگان تیمور در نواحی فارس و یزد)
[۳۵] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص۲۰۶، تهران ۱۳۴۲ ش

عمده مباحث این مجلد مبتنی بر همان اقوالی است که در دو تاریخ قدیم یزد (جعفری و کاتب ) و تواریخ عمومی دیگر مندرج است
[۳۶] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص۸ ـ۱۲، تهران ۱۳۴۲ ش
[۳۷] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص ۹۴ـ۱۲۵، تهران ۱۳۴۲ ش
[۳۸] جعفربن محمد جعفری، تاریخ یزد، ج۱، ص۲۳ـ۲۷، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۳ ش.
[۳۹] جعفربن محمد جعفری، تاریخ یزد، ج۱، ص۴۷ـ ۵۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۳ ش.
[۴۰] احمدبن حسین کاتب یزدی، تاریخ جدید یزد، ج۱، ص۱۹ـ۲۷، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۷ ش.
[۴۱] احمدبن حسین کاتب یزدی، تاریخ جدید یزد، ج۱، ص۸۰ ـ ۸۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۷ ش.

از این جلد تنها یک نسخه خطی شناخته شده که در کتابخانه ملی پاریس به شماره ۱۵۳ موجود است.
[۴۲] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، مقدمه افشار، ص نه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.


۵.۱.۱ - مقاله اول

مقاله اول داستان چگونگی بنای اولیه یزد را چنین بیان می‌کند که دارا فرزند داراب پادشاه ظالم ایران، از اسکندر طلب خراج کرده و چون اجابت نمی‌شود به جانب روم لشکرکشی می‌کند ولی در نبرد شکست خورده وبه دست دو وزیرش کشته می‌شود. اسکندر قاتلانش را قصاص کرده به وصیت او با دخترش ازدواج و او را به آیین پادشاهان دفن می‌کند. سپس اقدام به بنای زندانی به نام «کثه» در سرزمینی بی آب وعلف (یزد امروز) می‌نماید.

۵.۱.۲ - مقاله دوم

مقاله دوم کمی مفصل تر از مقاله اول بوده و بیانگر داستان مرگ اسکندر و اینکه فرزند او که از دختر دارا بود، پادشاهی را قبول نکرده گوشه عزلت گزیده و به عبادت مشغول می‌شود. و اینکه چگونه اردشیر بابکان مصادف با ایام ولادت عیسی علیه‌السّلام بر تخت شاهی ایران تکیه می‌زند. بعد از او فرزندش شاپور که فردی ظالم بود شاه ایران می‌شود و به خاطر بیماری که در او پدید می‌آید و اطبا دوای آن را آب چشمه سبزی در خراسان می‌دانند، عزم آن دیار می‌کند ولی چون به عمارت «کثه» می‌رسد اعتدال هوا در او اثر کرده و بهبود می‌یابد و در آنجا شهری بنا می‌کند به نام یزدانگرد و نام خود را به یزدگرد مبدل می‌کند. بعد از آن این خطه به یزد اشتهار می‌یابد.
پادشاهی بهرام و جنگ او با خاقان چین، عماراتی که در یزد ساخته می‌شود مانند دوبرادران، فیروزآباد، مدینه میبد و... ، پادشاهی قباد، انوشیروان، خسروپرویز و خصایص او، دیگر مباحث مطرح شده در این مقاله می‌باشد.

۵.۱.۳ - مقاله سوم و چهارم

در مقاله سوم بعد از بیان دوران اسلام و حکومت بنی امیه و بنی عباس، نام حاکمانی که از طرف خلفا حاکم یزد شده بودند مانند مسلم بن زیاد در زمان امیرالمومنین علیه‌السّلام ، ابو العلاء طوقی در زمان هشام بن عبد الملک و نیز عماراتی که در زمان آنها ساخته شده، به تفصیل بیان می‌شود.
بعد از ذکر سلطنت ملک شاه سلجوقی، بیشترین مطالبی که در مقاله چهارم جلب توجه می‌کند، ذکر احوال خواجه نظام الملک وزیر دانشمند و با کفایت دربار وعماراتی است که در این دوران در یزد بنا شده است.

۵.۱.۴ - مقاله پنجم و ششم

مقاله پنجم در مورد ذکر اتابکان و تسلط آنان بر بلاد یزد تا زمان سلطان قطب الدین است. مؤلف در این بخش به خوبی از آنان یاد می‌کند به گونه‌ای که ایشان را «قوم سعادتمند» لقب می‌دهد. این مقاله بعد از مقاله اول مختصرترین مقاله کتاب است.
در مقاله ششم بعد از ذکر سلطنت سلاطین مظفریه، لشکرکشی امیر شیخ ابو الحسن به یزد، سلطنت شاه شجاع و امیر تیمور، عماراتی که در یزد ساخته شده‌اند از قبیل عمارات شاه یحیی و فرزندان وی، باغ کوشک واقع درتفت، باغ نعمت آباد و قصبه مهریجرد، بیان می‌شود. حکایت جالبی نیز از شاه یحیی و پیر مردی روستایی در این بخش ذکر شده است.
ذکر حوادث زمان تیمور، احوال حاکمانی چون خواجه غیاث الدین، جلال الدین چقماق، حاجی صدر الدین، معین الدین معلم، خضر شاه و عماراتی که در زمان ایشان در یزد بنا می‌شود مانند قلعه مبارکه و دار العباد و هم چنین توجه گوهرشادآغا به یزد مطالب آخرین مقاله این جلد می‌باشند.
جلد دوم مطالب بسیار مختصری در مورد انوشیروان، نهضت خاقان فریدون، تفویض سلطنت قندهار به شاهزاده مظفر، مراسلات وزیر اعظم روم و نزول شاه عباس خان در یزد می‌باشد.

۵.۲ - محتوای جلد دوم

جلد دوم به حوادث یزد در عصر صفوی، از ابتدای سلطنت شاه اسماعیل تا روزگار مؤلف اختصاص دارد و در ۱۰۸۸، در دوره پادشاهی شاه سلیمان (۱۰۷۷ـ۱۱۰۶)، در شاه جهان آباد تألیف شده و نام شاه سلیمان در خطبه این مجلد آمده است
[۴۳] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۲، ص ۱۰۵ـ۱۹۶، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۴۴] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۲، ص ۱۹۸ـ۲۱۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.

مطالب این مجلد بیش‌تر از تاریخ عالم آرای عباسی استخراج شده و هنوز تمام آن به چاپ نرسیده است.
ایرج افشار خطبه و فهرست عناوین گفتارها و پنج گفتار کوتاه از آن مجلد را، بر اساس بخشی از مجموعه or. ۱۹۶۳ کتابخانه موزه بریتانیا، در مجله فرهنگ ایران زمین
[۴۵] محمدمفیدبن محمود بافقی، «جزئی از جلد دوم جامع مفیدی»، در فرهنگ ایران زمین، ج۱۱، ص ۱۹۳ـ ۲۲۸، چاپ ایرج افشار، (۱۳۴۲ ش).
چاپ کرده است.
بنا به فهرست نسخه های خطی موجود در موزه سالار جنگ حیدرآباد دکن، یک نسخه کامل از این مجلد در آن موزه وجود دارد ولی هنوز ریزفیلمی ( میکروفیلمی ) از آن در ایران موجود نیست.

۵.۳ - محتوای جلد سوم

جلد سوم که مفصّل تر از دو جلد قبلی است، در پنج مقاله و یک خاتمه تنظیم شده است: مقاله اول در پنج مجلس، شامل سادات، حکام و وزرا، کلانتران، مستوفیان، مین باشیان و یوزباشیان ؛ مقاله دوم در ده فصل درباره علما و فضلا، قضات، محتسبان، واعظان، خطیبان، منجمان، خطاطان، طبیبان و حکیمان، شاعران، اشراف و اعیان، و مطالبی درباره صلحا و هنروران ؛ مقاله سوم درباره امامزادگان و مشایخ ؛ مقاله چهارم در پنج گفتار درباره مساجد، مدارس و بقعه‌ها و خانقاهها و رباطها و مَصانع ( آبگیرها )، قُرا و مزارع، سبب بنای یزد و مقاله پنجم در ذکر بعضی از غرایب روزگار و احوال مؤلف.
از این مجلد بیش از بیست نسخه در کتابخانه‌ها موجود است،از این میان، ایرج افشار، نسخه موجود در کتابخانه موزه بریتانیا را، به شماره های or.۲۱۰ و or.۲۱۱ که به خط مؤلف و در حکم نسخه پیش نویس اوست، مبنای تصحیح متن قرار داده و در ۱۳۴۰ ش، آن را چاپ و منتشر کرده است،این متن، از لحاظ جغرافیای تاریخی یزد یگانه است.

۵.۱.۱ - مقاله اول

مقاله اول مشتمل بر هفت مجلس در ذکر سادات عظام (محمد امین میر جمله، امیر جلال الدین حسن، امیر زین العابدین روغنی و... به همراه اولاد و دودمان ایشان)، حکام و وزرای عالی مقام (ابو منصور یزدی،خواجه شمس الدین ،خواجه بهاء الدین محمد و...) ، کلانتران (میرزا محمد حکیم کلانتر)، مستوفیان (خواجه عبد القادر، محمد اشکذری، خواجه کمال الدین ابو المعالی و...) ، میرباشیان و یوزباشیان (شرف الدین علی بافقی، میرزا عنایت بیک، سلطان مسعود و...) می‌باشد.
در این قسمت مقام و منزلت اجتماعی و حکومتی اشخاص رعایت شده و شرح حال مفصلی از ایشان از جمله دودمان و اقدامات آنها بیان گردیده است.

۵.۳.۲ - مقاله دوم و سوم

مقاله دوم در ده فصل در پی بیان احوال علما (مولانا شرف الدین علی یزدی، حسین یزدی، علاء الدین محمد و...) ، قضاه (کمال الدین میر حسین یزدی، شیخ علی صبح جبل عاملی، امیر عبد الغفار میر بزرگ و...) ، محتسبان، واعظان (نور الله واعظ یزدی، هدایت حسین و...) ، خطبا (محمدابراهیم مهریجرد)، منجمان (محمدطاهر منجم، مولانا جعفر و...) ،خطاطان (شمس الدین محمد شاه، کمال الدین بن شهاب الدین، مولانا ابو طالب و...) ، اطبا و حکما (مؤید الدین محمد، سالک الدین، میرزا نجیم بیک و...) ،شاعران (وحشی بافقی، مجد همگر، غیاث الدین علی نقش بند و...) و اشراف (میرزا اسحق بیک، امیر هدایه الله، محمود نقاش و...) است.
به دلیل رعایت اختصار نام اشخاصی که دارای چندین منصب هستند، فقط در یک منصب ذکر شده‌اند.
احوال امامزادگان و مشایخ (امامزاده ابو جعفر، شاه زاده فضل بن موسی، سید حسن گل سرخ و...) ، سال و نحوه ورود به یزد و برخی خصوصیات شخصی آنها در مقاله سوم بررسی می‌شود.

۵.۳.۳ - مقاله چهارم

مقاله چهارم در پنج گفتار به بیان نام، واقفان و سال ساخت مساجد ، مدارس ، مزارع و قنواتی می‌کند که در یزد ساخته شده‌اند مانند مسجد جامع کبیره، جامع میر چقماق، جمعه سرریگ- مدرسه رکنیه، شمسیه، حسینیه- مزارع اهرستان و تفت و....
در آخرین مقاله نیز به تاریخ حیات مؤلف با شیوه سخن پردازی‌های شاعرانه و عبارت سازی‌های مرسوم عهد صفوی به گونه‌ای مبسوط پرداخته می‌شود.
خاتمه در دو فصل به بیان حکایات و وقایع غریبه‌ای که در آن ایام رخ داده، مانند مردی که گوسفند را زنده زنده می‌خورد، دو زنی که لحیه و سبیل طویلی داشتند و... می‌پردازد.


مؤلف در شرح احوال بزرگان مطلب تازه ایی از زندگی خصوصی آنان ذکر نکرده، بلکه با آوردن لغات مترادف و الفاظ مشابه افراد مختلف را می‌ستاید و اگر از اختلاف کلمات و مفردات بگذریم، شرح، توصیف، تعریف و تمجید هر یک از این افراد قابل تطبیق با دیگری است. اغلب علما به نظر وی «اکثر اوقات را به ادای وظایف طاعات و عبادات صرف» می‌نمایند و اطبا «در میدان حذاقت گوی مسابقت از اکفاء ربوده» و دانشمندان «به وفور دانش و سرعت فهم و جودت طبع مشهور و معروف» ‌اند
[۴۶] جامع مفیدی،بافقی،ص۴۱۸.
در باره یکی گوید «به غایت حمیده خصال و پسندیده افعال بود»
[۴۷] جامع مفیدی،بافقی،ص۲۰۶.
در صفت دیگری گوید «شمس فلک نصر و عطارد آسمان کمال بود و طریقه مصاحبت و رموز مجالست نیکو می‌دانست»
[۴۸] جامع مفیدی،بافقی،ص۴۶۲.
. در تعریف عابدی گوید «مردی بود مصلح و پرهیزگار و موفق و دین دار، بر وظایف عبادت مدام می‌پرداخت و مراسم طاعات شبانه روزی بر وجه اخلاص به جای می‌آورد»
[۴۹] جامع مفیدی،بافقی،ص۵۶۰.
.
نظیر این جملات در باره افراد دیگر نیز با تغییر مفردات و کلمات تکرار شده است. نوشتن شرح حال افراد به این طریق ما را به خصوصیات زندگی فردی راهبر نیست. چنان به نظر می‌رسد که مؤلف برای نشان دادن قدرت قلم خویش صفحات کتاب را پر کرده است.
در ابتدی هر فصل جملاتی متشابه که مفاهیم آنها تقریبا یک سان است آورده می‌شود.
مؤلف درمتن، ابیات زیادی از شعرای مختلف آورده و گاهی درمورد تمجید و تحسین شخصی که شرح احوال او را می‌نگارد یا برای انتباه خواننده به بی وفایی دنیا اشعاری سروده و در جای مناسب خود ذکر نموده است.


جامع مفیدی مبسوط ‌ترین تاریخ شهر یزد از آغاز تا عصر مؤلف است، شهر یزد به هنگام تألیف کتاب، هفده محله داشته است.
مؤلف تقریباً همه دیه‌های معتبر و اساسی آن‌جا را وصف و قنات‌ها و آب‌انبارها و مسجدها و مدرسه‌های مهمی را که تا عصر صفوی باقی‌مانده بودند، معرفی کرده است.
[۵۰] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، مقدمه افشار، صیازده، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.

جامع مفیدی از این نظر که، به طور پراکنده، ما را با احوال زردشتیان و مبادی اجتماعی و مدنی آن‌ها آشنا می‌کند، مأخذی منحصر به فرد است.
شرح احوال اعیان، رجال و معاریف دانشمندان و شاعران و هنروران در این مجموعه، به ویژه آن طبقه از رجال یزد که به هندوستان مهاجرت کرده بودند، خود در حکم کتاب طبقات و تذکره بزرگان یزد است و در قیاس با نمونه‌های مشابه، مزیت‌هایی دارد.
مؤلف همچنین اشعار فراوانی از شعرا در کتاب خود آورده است
[۵۱] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص ۱۰ـ ۱۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۵۲] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۴۳۴ـ۴۳۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.

جامع مفیدی از لحاظ اشتمال بر کلمات و اصطلاحات دیوانی و مناصب شرعی، تشریح احتساب و طبقات مردم، وضع اوقاف، چگونگی عزل و نصب حکام، مراتب و مدارج لشکری و به طورکلی اوضاع جامعه عصر صفوی، در تحقیقات تاریخی و تتبعات اجتماعی بسیار ارزشمند است.
[۵۳] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، مقدمه افشار، ص یازده، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.

همچنین اصطلاحات خاص آن منطقه در دوره مؤلف را نیز در بر دارد، مانند آقچه عراقی،
[۵۴] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۶۱۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
اشتلم،
[۵۵] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۵۴۰، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
اطلس ششتری،
[۵۶] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۱۲۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
بار پازی ( بوجاری، باد دادن گندم در موقع خرمن
[۵۷] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۵۶۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
پده (نام درختی بیابانی
[۵۸] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۲۶، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
پُرسه ( مجلس ترحیم
[۵۹] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۲۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
دُت ( دختر در گویش زردشتیان
[۶۰] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۲۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
شوره بیز (نوعی غربال
[۶۱] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۱۸۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
گاو پهلو (اصطلاحی در قلعه‌سازی )
[۶۲] محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۳۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
این اصطلاحات، در متون دیگر یا نیست یا نادر است.


مؤلف به منابع معتبری دسترسی داشته ولی بخش‌هایی که درباره پیشینه تاریخی یزد، به ویژه پیش از ساسانیان، و وقایع شهرهای دیگر است چندان اعتبار ندارد زیرا به تبعیت از پیشینیان آن مطالب را نوشته است.
[۶۳] حسین محبوبی اردکانی، «(در باره) جامع مفیدی»، ج۱، ص۸۷، راهنمای کتاب، سال ۷، ش ۱ (پاییز ۱۳۴۳).



فهرست مطالب در ابتدا و فهرست اعلام (اشخاص، اماکن و نام کتب)، اقوام و قبایل، لغات نادر و اصطلاحات،آیات ،احادیث ، امثال عربی، به همراه تعلیقات (یادداشت‌هایی که در خلال طبع کتاب فراهم شده) در انتهای کتاب آمده است.
پاورقی‌ها به تصحیح لغات اشتباه متن اختصاص دارد.


(۱) محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، چاپ ایرج افشار، ج۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۲) محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، چاپ ایرج افشار، ج۳، تهران ۱۳۴۰ ش.
(۳) محمدمفیدبن محمود بافقی، «جزئی از جلد دوم جامع مفیدی»، چاپ ایرج افشار، در فرهنگ ایران زمین، ج۱۱ (۱۳۴۲ ش).
(۴) جعفربن محمد جعفری، تاریخ یزد، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۳ ش.
(۵) احمدبن حسین کاتب یزدی، تاریخ جدید یزد، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۶) حسین محبوبی اردکانی، «(در باره) جامع مفیدی»، راهنمای کتاب، سال ۷، ش ۱ (پاییز ۱۳۴۳).


۱. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۱، مقدمه افشار، ص د، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.
۲. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۱، مقدمه افشار، ص هشت، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.
۳. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص ۸۶۷ ـ ۸۶۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۴. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، مقدمه افشار، ص هشت، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۵. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۵۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۶. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۵۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۷. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۵۹ـ۷۶۰، چاپ ایرج افشار،تهران ۱۳۴۰ ش.
۸. محمدمفید بن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، مقدمه افشار، ص هفت، چاپ ایرج افشار،تهران ۱۳۴۰ ش.
۹. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۶۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۱۰. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۷۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۱۱. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۰۰ـ۸۰۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۱۲. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۷۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۱۳. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۸۱ـ۷۸۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۱۴. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۹۵ـ۷۹۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۱۵. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۸۱ـ۷۹۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۱۶. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۱، ص شش، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.
۱۷. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۱، ص هشت، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.
۱۸. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۸۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۱۹. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۱۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۲۰. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۱۰، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۲۱. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۱۶۷، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۲۲. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۲۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۲۳. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۳۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۲۴. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۶۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۲۵. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۴۳۶، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۲۶. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۵۸۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۲۷. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۴۳، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۲۸. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۱۱۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۲۹. احمدبن حسین کاتب یزدی، تاریخ جدید یزد، ج۳، ص۴۶۳، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۷ ش.
۳۰. محمد مفید بن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۶۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۳۱. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۴۲۳، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۳۲. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۴۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۳۳. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۸۶۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۳۴. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۴۶۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۳۵. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص۲۰۶، تهران ۱۳۴۲ ش
۳۶. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص۸ ـ۱۲، تهران ۱۳۴۲ ش
۳۷. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص ۹۴ـ۱۲۵، تهران ۱۳۴۲ ش
۳۸. جعفربن محمد جعفری، تاریخ یزد، ج۱، ص۲۳ـ۲۷، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۳ ش.
۳۹. جعفربن محمد جعفری، تاریخ یزد، ج۱، ص۴۷ـ ۵۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۳ ش.
۴۰. احمدبن حسین کاتب یزدی، تاریخ جدید یزد، ج۱، ص۱۹ـ۲۷، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۷ ش.
۴۱. احمدبن حسین کاتب یزدی، تاریخ جدید یزد، ج۱، ص۸۰ ـ ۸۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۷ ش.
۴۲. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، مقدمه افشار، ص نه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۴۳. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۲، ص ۱۰۵ـ۱۹۶، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.
۴۴. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۲، ص ۱۹۸ـ۲۱۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۲ ش.
۴۵. محمدمفیدبن محمود بافقی، «جزئی از جلد دوم جامع مفیدی»، در فرهنگ ایران زمین، ج۱۱، ص ۱۹۳ـ ۲۲۸، چاپ ایرج افشار، (۱۳۴۲ ش).
۴۶. جامع مفیدی،بافقی،ص۴۱۸.
۴۷. جامع مفیدی،بافقی،ص۲۰۶.
۴۸. جامع مفیدی،بافقی،ص۴۶۲.
۴۹. جامع مفیدی،بافقی،ص۵۶۰.
۵۰. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، مقدمه افشار، صیازده، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۵۱. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص ۱۰ـ ۱۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۵۲. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۴۳۴ـ۴۳۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۵۳. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، مقدمه افشار، ص یازده، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۵۴. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۶۱۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۵۵. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۵۴۰، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۵۶. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۱۲۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۵۷. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۵۶۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۵۸. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۲۶، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۵۹. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۲۲، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۶۰. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۲۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۶۱. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۱۸۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۶۲. محمدمفیدبن محمود بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۷۳۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۰ ش.
۶۳. حسین محبوبی اردکانی، «(در باره) جامع مفیدی»، ج۱، ص۸۷، راهنمای کتاب، سال ۷، ش ۱ (پاییز ۱۳۴۳).



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جامع مفیدی»، شماره۴۳۸۷.    
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.






جعبه ابزار