جامع الأسرار و منبع الأنوار (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جامع الاسرار و منبع الانوار، کتابی در
عرفان به زبان عربی، تألیف سید رکن الدین حیدربن علی بن حیدر حسینی آملی ،
عارف و
مفسر شیعی قرن هشتم است.
این اثر را جامع الانوار، مجمع الاسرار و منبع الانوار، نیز نامیدهاند.
سیدحیدر آملی در دوران کهولت و در
نجف تألیف آن را تمام کرد
بنابراین، به نظر میرسد که احتمال نگارش آن در ۷۵۲،
در ۳۲ سالگیِ مؤلف، اشتباه باشد.
سید حیدر جامع الاسرار را پس از رسائلی همچون
منتخب التأویل ، الارکان، الامانة ، و التنزیه نگاشته است.
مؤلف در مقدمه جامع الاسرار
انگیزه تألیف کتاب را درخواست جماعتی از برادران صالح و
سالک ذکر کرده است مبنی بر اینکه وی کتاب جامعی مشتمل بر اسرار
انبیا و
اولیا و به ویژه اسرار
توحید و اقسام و توابع و لوازم آن بنویسد و از حقایق، دقایق، نکتهها و رموز توحید پرده بردارد و بر اساس قاعده موحدان و محققانِ اهل اللّه و
صوفیان و موافق با اصول و قواعد
مذهب شیعه دوازده امامی ، اصول و فروع و شعب و شبهات و شکوک و مغالطههای آن اسرار را بررسی کند، به نحوی که تنازع صوفیه و شیعه از میان برخیزد و در رفع اختلاف آنان، به کتاب دیگری احتیاج نباشد.
جامع الاسرار و منبع الانوار مهمترين اثر سيد حيدر است. تاليف آن در ۷۶۸ ه.ق/۱۳۶۷ م به پايان رسيده است. مؤلف در اين كتاب كوشيده است تا يكسانى مشرب
تصوف و مذهب شيعی امامى را با يكديگر ثابت كند، چنانكه خود گويد:«اين كتاب مبتنى است بر سخنان محققين از اهل الله كه
صوفیه ناميده مىشوند و موافق است با مذهب
شیعه امامیه و مطابق است با اصول و قواعد هر يك از اين دو»
نيز:«از آغاز جوانى بلكه از دوران كودكى تا كنون كه ايام پيرى است،در تحصيل معارف حقه اجداد طاهرين خود،كه همانا امامان معصومند كوشا بودهام، هم به حسب ظاهر كه شريعت خاصه
امامیه از فرق اسلامى است و هم به حسب باطن كه حقيقت ويژه طايفه
صوفیه از ارباب
توحید است و همواره در صدد پيوند ميان آنها و مطابقت يكى با ديگرى بودهام و در اين كار جز اين كه مذهب آباء و اجداد طاهرين خود را از حيث ظاهر و باطن مساعدت كنم،
نیت ديگرى نداشتهام. اكثر صوفيه از روى نادانى تصور مىكنند كه ائمه معصومين از فضيلت عرفان عارى بودهاند و
شیعه نيز مىپندارند كه فضايل ائمه منحصر بوده است به همين علومى كه ميان آنها متداول است.»
به گفته مؤلف
جامع الاسرار تکرار لفظی و معنایی ندارد و جامعِ اسرار انبیا و اولیا به حسب ظاهر و باطن و متصف به مقام محمدی است و هدف اصلی آن تبیین
توحید است و بهره برداری از آن منوط به توجه تام و صفای ذهن و خلوصِ اعتقاد و تسلیم کامل و یا با مدد گرفتن از
عارف کامل محقق است.
از ویژگیهای جامع الاسرار تنوع در روش است، چنانکه مؤلف در آن از دلایل نقلی (
آیات و
روایات )،
دلایل عقلی ، و مواهب شهودی و مکاشفات خود و سایر مشایخ استفاده کرده و گاهی نیز در اثبات مسائلی چون
عصمت امامان ، از مباحث کلامی بهره گرفته است.
بین آثار مؤلف سه اثر از درخشش خاصى برخوردارند اين سه اثر عبارتند از ۱-التأويلات للقرآن الكريم يا المحيط الأعظم و الطور الأشم في تأويل كتاب الله العزيز المحكم اين اثر مهمترين تاليف مؤلف است كه خود او در باره آن مىگويد اين تفسير مانند فصوص الحكم ابن عربى بر من الهام شده است.
۲-جامع الأسرار و منبع الأنوار
۳-نص النصوص في شرح الفصوص
درست است كه جامع الأسرار اثر جامعى در
حکمت و
عرفان شیعی است اما تفسير و تأويل
سید حیدر آملی بر
قرآن و شرح وى بر فصوص الحكم نيز در واقع كاخى بلند در تاريخ فرهنگ اسلامى است.
يكى ديگر از ويژگيهاى منحصر به فرد جامع الاسرار تحقيقى است كه سيد حيدر آملى در مسئله مهم خاتم
ولایت نموده است و بطور مبسوط و مستدل نظرات ابن عربى بويژه
علامه شیخ داود قیصری شارح فصوص الحكم را به نقد و چالش كشيده است.
خاتم
ولایت مهمترين بحث
امام شناسی شیعی است و سيد حيدر آملى سى
سال پيش از
نص النصوص در جامع الاسرار در باره اين مسئله به بحث پرداخته بود سيد حيدر آملى عليرغم احترامى كه براى
ابن عربی قائل است نمىتواند يك نكته مهم را به
مسامحه برگزار كند؛خاتم
ولايت نمىتواند يك
پیامبر - حتى اگر
عیسی - علیه السلام- بوده باشد-باشد. خاتم
ولايت نمىتواند يك شخص غير معصوم- حتى اگر شيخ اكبر
ابن عربی بوده باشد- باشد. خاتم
ولايت بايد امام باشد زيرا كه
ولايت، باطن
نبوت است و معناى امامت جز اين نيست. البته سيد حيدر آملى در نص النصوص، احتجاجات جامع الاسرار را بسط داده و شواهدى را در تأييد دريافت شيعى خاتم
ولايت مىآورد، بخش بزرگ استدلال متوجه داوود قيصرى است كه او نيز در مقدمه مفصلى كه بر شرح خود از فصوص نوشته فقرات مربوط به خاتم
ولايت آن در نظر يك امامى قابل قبول نيست. قيصرى در مقدمات شرح فصوص و همچنين در
فص شیثی مىگويد: نظر ابن عربى در بحث ختم
ولايت اين است كه خاتم
ولايت مطلقه عيسى بن مريم - علیها السلام- و خاتم
ولايت مقيده ابن عربى است.
سيد حيدر آملى مىگويد اين نظر را ما قبول نداريم و با
قرآن و روايات و
مکاشفات عارفان و براهين عقلى مخالفت دارد بلكه بر طبق اين مدارك خاتم
ولایت مطلقه امام
أمیر المؤمنین على - علیه السلام- و خاتم
ولايت مقيده امام دوازدهم شيعيان مهدى -عج الله تعالی فرجه- است.
موضع سيد حيدر آملى معرف موضع عرفانى شيعى در قبال ابن عربى است. در ميان انبوه شرحهاى فصوص الحكم ،جامع الاسرار و نص النصوص سيد حيدر همچون مشعلى روشن در
فلسفه نبوى نور افشانى مىكند. در باب مسئله مشكل
ولایت يكى از پر آوازهترين شرحهاى سنى يعنى شرح داوود قيصرى را مورد انتقاد قرار مىدهد اما لحن انتقاد پيوسته توأم با اعتدال است.
البته لازم است يادآورى كنيم كه اگر چه
ابن عربی و به پيروى از او شاگردانش(مانند
قیصری و
جندی و
قاسانی و
بالی افندی )در مسئله ختم
ولايت حق مطلب را بطور آشكار ادا ننمودهاند فلذا ايراد
سید حیدر آملی وارد است
ولى بايد توجه داشت كه سيد حيدر هم با آن همه عظمت حق مطلب را ادا ننموده است تا اينكه نوبت به عارف سترگ و استاد عارفان آقا
میرزا محمد رضا قمشهای رسيد.ايشان در
رسالة الولایة كه در تحقيق پيرامون ختم
ولايت است تحقيق مسئله ختم
ولايت را به آخر رسانده و به بهترين وجه بين عارفان شيعى چون سيد حيدر آملى و عارفان سنى چون ابن عربى و قيصرى صلح برقرار نموده است و نظرات دو گروه را مورد نظر داشته و خواسته هر دو را تامين نموده است. خلاصه تحقيق ايشان و فصل الخطاب در اين باب اين است: امير المومنين
علی بن ابی طالب - علیه السلام- خاتم الاولياء به
ولایت مطلقه محمدیه به اطلاق اول و
خاتم ولایت مقیده محمدیه به اطلاق دوم است.
عیسی بن مریم - علیها السلام- خاتم
ولايت مطلقه به اطلاق دوم فقط مىباشد.
شيخ اكبر ابن عربى خاتم
ولايت مقيده محمديه به اطلاق اول فقط مىباشد.
امام مهدی قائم منتظر -عج الله تعالی فرجه- خاتم
ولايت مطلقه به اطلاق و معنى اول و خاتم
ولايت مقيده محمديه به معنى دوم است. البته بين ايشان با جدش امير المؤمنين فرق است و بيان معناى
ولايت مطلقه و
مقيده محمديه به اطلاق اول و دوم در اين مختصر نمىگنجد.
جامع الاسرار شامل سه اصل و هر اصل آن شامل چهار قاعده است.
بزرگترین اصل آن، یعنی اصل اول، در باب
توحید و اقسام آن است و چهار قاعده آن عبارتاند از: در بیان فضیلت توحید، در تعریف توحید، در تقسیم توحید، و در بیان چگونگی توحید.
سیدحیدر در اصل دوم، با تکیه بر آیات
قرآنی و
احادیث نبوی و روایات
وَلَوی و سخنان مشایخ، به تحلیل حقیقت توحید پرداخته و در قاعده اول این اصل به کلام
اللّه ، در قاعده دوم به کلام
انبیا ، در قاعده سوم به کلام اولیاءاللّه و در قاعده چهارم به گفتار مشایخ
عرفان استشهاد کرده است.
گفتنی است که در قاعده دوم به گفتار
پیامبر اکرم ، در قاعده سوم به کلام
حضرت علی علیهالسلام و در قاعده چهارم به سخنان
خواجه عبداللّه انصاری در
منازل السائرین اکتفا کرده است.
اصل سوم در باب توابع و لواحق اسرار شریعتهای الاهی است که همه قواعد این اصل بر سه مفهوم بنیادین عرفان
شیعی بنا شده است: قاعده اول به بیان
شریعت ،
طریقت و حقیقت اختصاص دارد.
قاعده دوم در باب اسرار
نبوت ، رسالت و
ولایت ، و مشتمل بر دو بحث است: تعیین خاتم اولیای مطلق و تعیین خاتم اولیای
مقید.
در قاعده سوم، علاوه بر بحث از
وحی و
الهام و
کشف ، از تفاوت علوم کسبی و علوم ارثی و کیفیت تحصیل علوم رسمی و علوم حقیقی سخن گفته و قاعده چهارم را به بیان
اسلام و
ایمان و ایقان اختصاص داده است.
مؤلف در موارد متعددی از این اثر، آرای دیگران را، بدون تصرف، نقل کرده و سپس به بررسی و نقد و تصحیح آنها پرداخته و در صورت لزوم، مطالب تکمیلی بر آنها افزوده است.
جامع الاسرار مشتمل است بر يك فاتحة الكتاب و يك مقدمه در پنهان نمودن اسرارى كه در اين كتاب آمده و سه اصل و هر اصل مشتمل بر چهار قاعده.
اصل اول: در توحيد و فضيلت و تعريف و تقسيم و كيفيت آن و در پايان قاعده چهارم به شبهاتى كه بر توحيد وجودى و صوفيه و سر
امامت و
ولایت ايراد شده است مىپردازد.
اصل دوم: در استدلال و استشهاد به حقيقت
توحید از
قرآن و اخبار و سخنان اوليا و كلام مشايخ.
اصل سوم: در اسرار شرايع الهى است
قاعده اول: در بيان
شریعت و
طریقت و
حقیقت است.
قاعده دوم: در اسرار
نبوت و
رسالت و
ولایت است.كه مشتمل بر دو بحث است.
بحث اول: در تعيين خاتم
ولايت مطلقه
بحث دوم: در تعيين خاتم
ولايت مقيدهقاعده سوم: در بيان
وحی و
الهام و
کشف است و نيز در بيان فرق بين علوم كسبى و علوم ارثى و كيفيت تحصيل علوم رسمى و علوم حقيقى.
قاعده چهارم: در بيان
اسلام و
ایمان و
ایقان است،و يك خاتمه كه در وصيت است.
سیدحیدر در تألیف جامع الاسرار از این آثار استفاده کرده است:
احیاء علوم الدین غزالی ،
منازل السائرین خواجه عبداللّه انصاری ،
شرح منازل السائرین ِتلِمْسانی و
عبدالرزاق کاشانی ،
الفتوحات المکیه و
فصوص الحکم و شروح آن و رسائل
ابن عربی ،
اوصاف الاشراف و
رساله علم خواجه نصیرالدین طوسی ،
تأویلات عبدالرزاق کاشانی ،
تفصیل النشأتین و
تحصیل السعادتین راغب اصفهانی ، شرح
نهج البلاغه و
منهاج العارفین هر دو از
ابن میثم بحرانی در شرح کلام
حضرت امیر ،
رساله وجود مطلق صدرالدین ترکه و رسائل و دیگر نوشتههای خودش.
اساسیترین بحث جامع الاسرار این است که
شیعیان حقیقی، صوفیاناند و
صوفیان حقیقی شیعیاناند.
در این کتاب بیبهره بودن صوفیه از اسرار الاهی و انحصار این اسرار به
امامان معصوم علیهمالسلام رد شده است.
از طرف دیگر، مؤلف نفی فضائل عرفانی را از امامان توسط صوفیه نپذیرفته و آن را از جهل صوفیه دانسته است و نیز بیان کرده که تنها فرقه حقه صوفیه، فرقهای است که از اسرار الاهی بهرهمند است و به امامان معصوم ایمان ظاهری و باطنی دارد.
به عقیده وی، امامان منبع علوم و معدن اسرارند و صوفیه نیز سرّ
ولایت را از امامان دریافت کردهاند و تنها فرقه حقه شیعه، شیعه دوازده امامی است.
سیدحیدر در بحث تعیین خاتم
ولایت، برخی از آموزههای اصلی
ابن عربی و شارحان او، به ویژه قیصری، را دگرگون ساخته و بر خلاف ابن عربی و برخی مریدانش ــ که
حضرت عیسی علیهالسلام را خاتم اولیای مطلق و ابن عربی را خاتم اولیای
مقید معرفی میکنند ــ خاتم اولیای مطلق را
حضرت علی علیهالسلام و خاتم اولیای
مقید را
حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف معرفی کرده و سبب اشتباه ابن عربی و قیصری را در این مسئله پیروی آنان از
مذهب تسنن و تعصب داشتن به آن دانسته است.
به نظر کوربن
با این تغییر یا اصلاح، آموزههای ابن عربی تا به امروز در حکمت شیعی ادغام شده است.
برخی از ابتکارات سیدحیدر در جامع الاسرار اینهاست: ارجاع حضرات خمس به حضرات ثلاث، ارائه
وحدت وجود در قالب توحید وجودی، طرح مسائل عرفانی در فضا و چارچوبی کاملاً شیعی، و به عبارتی تأکید بر ارائه وجه عرفانی
شیعه .
وی در جامع الاسرار بر تثلیث عالم (اعم از تثلیث، فردیت تثلیثی اعتباری، فردیت تثلیثی خارجی) تأکید کرده و سعی در ارائه تثلیثیِ مطالبِ عرفانی داشته است.
بر این اساس، حضرات خمس را به حضرات سه گانه ارجاع داده
و اصل سوم را بر مبنای سه مفهوم بنیادین عرفان شیعی مطرح کرده و ضمن پذیرش تثلیث محمدی (
عطر ،
نماز و زن) و تثلیث الاهی (علم، اراده و امر)،
تثلیث عیسوی (
پدر ،
پسر ،
روح القدس) را رد کرده است.
در جامع الاسرار،
شریعت و
طریقت و حقیقت، به عنوان حقیقت واحدی که دارای اعتبارات گوناگوناند، معرفی میشود.
همچنین مؤلف، الحاد
اسماعیلیه را در نفهمیدن چگونگی برتری
ولایت بر
نبوت ، و الحاد نُصَیْرِیّه (فرقهای از غالیان در نواحی شام) را در نفهمیدن حقیقت
ولایت و خواص آن بیان میکند.
سیدحیدر از آرای فلاسفه در باب قاعده الواحد (نفی صدور کثیر از واحد) و نفی علم حق به جزئیات، و آرای
معتزله و
اشاعره در باب وجود و ذات حق و عینیت یا زیادت صفات حق انتقاد کرده و معتقد است که با تحصیل علوم رسمی و کسبی (
علم کلام و
فلسفه ) نه تنها معرفت اللّه حاصل نمیشود بلکه شکوک و شبهههای انسان افزایش مییابد.
سيد حيدر آملى يك شيعى امامى است و براى او تشيع، تمامى اسلام و باطن آن است.
تشیع از اين نظر تمامى اسلام است كه بر مبناى شريعت،
طریقت و
حقیقت استوار است. همينطور تشيع از اين نظر باطن
اسلام است كه حقيقت،
باطن شریعت و
شریعت ، ظاهر حقيقت است و كسانى كه خود گنجينه و هم خازن معرفت باطنى هستند امامان معصومند. وضعيتى كه در برابر سيد حيدر آملى قرار دارد چنين است كه شيعيان از صوفيان و صوفيان از شيعيان بد مىگويند. شيعيان به صرف شريعت، ظاهر ديانت بسنده مىكنند و صوفيان با فراموش كردن اصل خرقه خود، حقيقت را در خلاء رها مىكنند. شيعيان و صوفيان با قول به اينكه تعليمات امامان معصوم به علوم عاليه مربوط نمىشود- و حال آنكه آنان تعليم دهندگان علوم عاليه بودند- مرتكب خطا مىشوند. مومن ممتحن كسى است كه با اعتقاد به آرمان و تعليمات
امامان معصوم به تمامى شريعت، طريقت و حقيقت باور دارد. به همين دليل در برابر شيعهاى كه به شريعت بسنده مىكند شيعه حقيقى
صوفی است اما در برابر عارفى كه اصل فرقه خود را فراموش كرده است شيعه تام صوفى حقيقى است. همه كوشش
سید حیدر آملی در جامع الاسرار مصروف قانع ساختن دو گروه صوفى و شيعه خواهد بود كه يكى نمىتواند از ديگرى صرف نظر كند.
مؤلف در نقد النقود- كه اثرى در
فلسفه وجود است از جامع الاسرار نام مىبرد، همين طور در مقدمه
نص النصوص كه در شرح
فصوص ابن عربی است، با اختلاف جزئى در عنوان، از آن به «مجمع الاسرار»ياد مىكند.
مؤلف خود را چنين معرفى مىنمايد: «من ركن الدين حيدر بن سيد تاج الدين على پاشا(پادشاه)بن سيد ركن الدين حيدر بن سيد تاج الدين على پاشا(پادشاه)بن سيد محمد امير بن على پاشا(پادشاه)بن ابو جعفر محمد بن زيد بن ابو جعفر محمد بن داعى بن ابو جعفر محمد بن ابراهيم بن محمد بن حسين كوسج(كوسه)بن ابراهيم بن سناء الله بن محمد حرون بن حمزه بن عبيد الله اعرج(لنگ)بن حسين اصغر بن
امام علی بن حسین زين العابدين بن حسين شهيد بن امير المومنين
علی بن ابی طالب -عليهم السلام -هستم.» نسبت او با بيست واسطه به
امام زین العابدین (عليه السلام)مىرسد.
و نيز مؤلف خود را در آغاز رساله در
نقد النقود فی معرفة المعبود چنين معرفى مىكند:«
حیدر بن علی بن حیدر علوی حسینی آملی»
ولى در انجام رساله مذكور خود را چنين معرفى مىكند:«حيدر بن على بن حيدر علوى حسنى آملى».
با توجه به سلسله نسب سيد حيدر آملى كه به امام على بن حسين- عليهما السلام- مىرسد و همچنين تصريحى كه در آغاز رساله نقد النقود نموده است، بايد حسنى غلط باشد و حسينى درست باشد در نتيجه ايشان سيد علوى حسينى است نه سيد علوى حسنى فلذا معرفى نامه ايشان در انجام رساله نقد النقود اشتباه است.
شهرت ايشان بيشتر به شيخ
سید حیدر آملی است همانگونه كه بر روى جلد جامع الاسرار نوشته شده است.
وجه سيادت ايشان روشن گرديد اما وجه شيخوخيت ايشان بدين گونه است كه هر سالكى كه در سير و سلوك اخلاقى و عرفانى يا
طریقت به مقام كمال انسانى برسد به طوريكه بتواند ساير طالبان حق و حقيقت را از طريق سير و سلوك معنوى به كمال برساند مفتخر به لقب شيخ مىگردد. به همين خاطر است كه گفتهاند شيخ در طريقت به منزله
مجتهد و
مرجع تقلید در
شریعت است.
شيخ يعنى كسى كه در
عرفان و
تصوف به كمال رسيده و ديگران را نيز مىتواند به كمال معنوى برساند اين چنين عارف ربانى را شيخ گويند كه با سيد و سيادت قابل جمع است و شيخ سيد حيدر آملى اينگونه بوده است.
ولادت شيخ سيد حيدر آملى در شهر آمل از توابع استان مازندران كنونى و طبرستان قديم،حوالى
سال ۷۱۹ يا ۷۲۰ هجرى قمرى بوده است سال درگذشت سيد حيدر به درستى دانسته نيست.همين اندازه معلوم است كه وى تا ۷۸۲ ه.ق/۱۳۸۰ م،كه شرحى مفصل بر
فصوص الحکم ابن عربی نوشته،زنده بوده است.خود مىگويد: سپس اشارتى شد به شرح
فصوص الحکم و اين در وقتى بود كه ۳۰ سال مجاور
نجف بودم. كتاب را در ۷۸۱ ق آغاز كردم و در ۷۸۲ ق به پايان بردم و در اين هنگام ۶۳ سال از عمرم مىگذشت.
بدين سان،او بايستى پس از اين تاريخ درگذشته باشد. برخى وفات او را قبل از ۷۹۴ ه.ق دانستهاند.
اساسىترين بحث كتاب بزرگ جامع الاسرار اين است كه شيعيان حقيقى صوفيانند(عبارتى كه معناى آن جز با نظر به عكس آن فهميده نمىشود:صوفيان حقيقى شيعيانند.)
سيد حيدر آملى در فاتحة الكتاب و خاتمه آن اين مبحث را بطور مستوفا بحث نموده است كه فوق آن قابل تصور نيست.
حکما و عرفای بزرگی چون
شیخ بهائی (متوفی ۱۰۳۰) و
قطب الدین نیریزی (متوفی ۱۱۷۳) با جامع الاسرار آشنا بوده و مؤلفش را سید جلیل القدر و عارف معتقد به وحدت وجود خواندهاند.
از جامع الاسرار نسخههای خطی متعددی از زمانهای گوناگون به جا مانده که حاکی از شناخته شده بودن آن نزد اندیشمندان و محققان است.
این کتاب به تصحیح عثمان اسماعیل یحیی و
هانری کوربن و با مقدمهای از هر یک از آنها، به انضمام کتابشناسی آثار سیدحیدر آملی که عثمان یحیی تنظیم کرده بود، در ۱۳۴۷ ش چاپ و در ۱۳۶۸ ش تجدید چاپ شد.
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشّیعة، بیروت ۱۹۸۳.
(۲) حیدربن علی آملی، اسرارالشریعة و اطوار الطریقة و انوارالحقیقة، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۳) حیدربن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۴) حیدربن علی آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی الدین ابن العربی، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۵۳ ش.
(۵) عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
(۶) محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۷) احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ ش.
(۸) محمدتقی دانش پژوه، فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، تهران، ج ۸، ۱۳۳۹ ش، ج ۹، ۱۳۴۰ ش.
(۹) عمررضا کحّاله، معجم المؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جامع الاسرار و منبع الانوار»، شماره۴۳۵۸. نرم افزار عرفان، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.