• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جابِر (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: جابر (مقالات مرتبط).


جابِر (به فتح جیم) یکی از مفردات نهج البلاغه، به معنای جابر بن عبدالله انصاری از اصحاب خاصّ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و یا به معنای جابر بن سمیّن است.
حضرت علی (علیه‌السلام) در بیان‌هایی خطاب به آن‌ها، از این واژه استفاده نموده است.



جابِر (به فتح جیم) به معنای «جابر بن عبدالله انصاری» از اصحاب خاصّ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آمده است.
او از منقطعین به اهل بیت‌ (علیهم‌السّلام) بود که سلام و درود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را به امام باقر (علیه‌السلام) رساند و حدیث معروف لوح را از حضرت فاطمه (علیها‌السّلام) نقل کرده است.
همچنین این واژه در نهج البلاغه به معنای شخصی به‌نام «جابر بن سمیّن» نیز آمده است.


این واژه در مورد دو شخص در «نهج‌البلاغه» استعمال شده است که عبارتند از:


۲.۱ - جابر بن عبدالله انصاری

امام (صلوات‌الله‌علیه) در بیانی به او فرموده است:
«يا جابِرُ، قِوامُ الدّينِ وَ الدُّنْيا بِأَرْبَعَة: عالِم مُسْتَعْمِل عِلْمَهُ، وَ جاهِل لا يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ، وَ جَواد لا يَبْخَلُ بِمَعْروفِهِ، وَ فَقير لا يَبيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْياهُ... يا جابِرُ، مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اللهِ عَلَيْهِ كَثُرَتْ حَوائِجُ النّاسِ إِلَيْهِ، فَمَنْ قامَ لله فيها بِما يَجِبُ عَرَّضَها لِلدَّوامِ وَ الْبَقاءِ، وَ مَنْ لَمْ يَقُمْ لله فيها بما يَجِبُ عَرَّضَها لِلزَّوالِ وَ الْفَناءِ.»
«اى جابر! اركان دین و دنیا بر چهار چيز استوار است: عالم و دانشمندى كه علم خود را به كار گيرد، نادانى كه از فراگيرى سرباز نزند، سخاوت‌ثمندى كه در كار نيک بخل نورزد و نيازمندى كه آخرتش را به دنيا نفروشد... اى جابر! كسى كه نعمت فراوان خداوند به او روى آورد نياز مردم به او بسيار خواهد بود، در اين حال آن كس كه وظيفه خود را در برابر اين نعمت‌هاى خداداد انجام دهد، به دوام و بقاى نعمت خويش كمک كرده است و آن كس كه چنين نكند آن‌ها را در معرض زوال و نابودى قرا داده.»

۲.۲ - جابر بن سمیّن

نام او در شعری که امام (علیه‌السلام) در خطبه شقشقیه، به آن تمثّل نموده، آمده است.
چراکه آن حضرت درباره مرگ ابوبکر و خلافت عمر می‌فرماید:
«حَتَّى مَضَی الاَْوَّلُ لِسَبیلِهِ فَأَدْلَی بِها إلَى فُلان بَعْدَهُ • • • شَتّانَ ما یَوْمی عَلَى کورها ••• وَ یَوْمُ حَیّانَ أَخی جابِرِ، «فَيا عَجَباً!! بَيْنا هُوَ يَسْتَقيلُها في حَیاتِهِ، إذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ وَفاتِهِ.»
«چون ابوبکر خواست از دنیا برود، خلافت را بعد از خود به عمر بن الخطاب داد؛ متفاوت است دو روز من، روزی که بر جهاز شتر در بیابان بودم و روزی که در کنار حیّان برادر جابر قرار داشتم. (یعنی این دو روز یکی نیستند در اوّلی در فشار و در دومی در راحت بودم). » یعنی عجیب است که ابوبکر در زمان حیات خویش می‌گفت: «اقیلونی فلست بخیرکم؛ خلافت را از من بگیرید، بیعت خود را پس بگیرد، من بهترین شما نیستم.» ولی بعد از خودش آن‌را به دیگری عقد کرد و تحویلش داد. بنابراین، این شعر مال اعشی میمون بن بصیر بن قیس است. که وی از ندیمان و هم پیاله‌های حیّان برادر جابر بود که با وی عیش و نوش می‌کرد، که او چنین می‌گوید: «چقدر متفاوت است دو روز من روزی که در هوای آتشین روی این ناقه در بیابان‌ها سرگردان هستم و روزی که در نزد حیان مشغول عیش و نوش می‌شوم.»
شارحان نهج البلاغه در وجه استشهاد با این شعر مباحثی مطرح کرده‌اند، که می‌توان به این موارد اشاره نمود:

۲.۲.۱ - دیدگاه ابن‌میثم

ابن میثم از مرحوم علم الهدی نقل کرده است که منظور از «یوم حیّان» حال ابوبکر و عمر است که هر دو به مراد خود رسیدند و مراد از «یومی علی کورها» خود آن حضرت (علیه‌السلام) است که در زمان هر دو، در فشار بود. آنگاه ابن میثم در ادامه آورده است: شاید مراد از «یوم حیّان» حال آن حضرت (علیه‌السلام) در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و از «یومی...» حال وی در زمان شیخین باشد که در زمان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) پیوسته در اوج کمال بود و در دوره شیخین در زحمت و فشار!.

۲.۲.۲ - دیدگاه نگارنده

به احتمال قوی منظور امام (علیه‌السلام) نحوه فشارها و کثرت آن‌ها در زمان عمر، است. چنان‌که از وصف حالات عمر (در ایاّم خلافت) معلوم می‌شود.

۲.۲.۳ - دیدگاه محمدعبده

وی معتقد است وجه مشابهت با کمی دقّت معلوم می‌شود؛ که به دیدگاه نگارنده نزدیک‌تر است.

۲.۲.۴ - دیدگاه ابن ابی الحدید

مراد از این شعر آن است که در دوران هر دو: خلافت از دستم رفت؛ ولی آن دو روز متفاوت است زیرا در زمان ابوبکر بنیان و ارکان خلافت سست بود، ولی در عصر عمر روی قاعده در آمد و دارای ثبات و نظم گردید.
با این تفسیر: منظور امام تعریف و تحسین عمر می‌شود با وجود آن‌که، آن حضرت (علیه‌السلام) بعد از این کلام، وضع عمر را بسیار بد و خطرناک ترسیم کرده و می‌فرماید: «فصیّرها فی حوزة خشناء یغلظ کلمها و یخشن مسّها...»


این واژه سه ‌بار در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۸۶۹، حکمت ۳۶۲.    
۲. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعه الاستقامه، ج۳، ص۲۴۲، حکمت ۳۷۲.    
۳. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۵۴۱، حکمت ۳۷۲.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۸۲۹، حکمت ۳۷۲.    
۵. بحرانی، ابن میثم، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۷۲۲.    
۶. بحرانی، ابن میثم، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۷۲۲.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، ج۱۵، ص۹۵.    
۸. هاشمی خویی، حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۲۱، ص۴۵۹.    
۹. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۳۰۳.    
۱۰. السید الشریف الرضی، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۴۱، خطبه ۳.    
۱۱. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعه الاستقامه، ص۲۶، خطبه ۳.    
۱۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۸، خطبه ۳.    
۱۳. آلوسی، شهاب الدین، تفسیر الألوسی (روح المعانی)، ج۱۴، ص۱۸۰.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۳۹، خطبه ۳.    
۱۵. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۰۳.    
۱۶. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۱۱.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمومنین، ج۱، ص۳۳۹.    
۱۸. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۵.    
۱۹. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۶۲.    
۲۰. بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه ابن هیثم، ج۱ف ص۲۵۷.    
۲۱. بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه ابن هیثم، ج۱، ص۲۵۷-۲۵۸.    
۲۲. عبده، محمد، نهج البلاغة (مطبعة الإستقامة)، ج۱، ص۲۷.    
۲۳. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۱۶۸.    
۲۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۸، خطبه۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «جابر»، ص۱۹۶-۱۹۸.    






جعبه ابزار