• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جاء (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





جاء (به فتح جیم) و مَجیء (به فتح میم) از واژگان قرآن کریم به معنای آمدن است.
به صورت متعدی و لازم به کار رفته است.
مشتقات جاء که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
جاء (به فتح جیم) به معنای آمدن؛
جِئْتُک (به کسر جیم و سکون همزه) به معنای آوردن؛
جاءَهَا (به فتح همزه و هاء) باب افعال به معنای چسبیدن؛
جِئْتُمْ‌ (به کسر جیم و سکون همزه) متعدی به نفسه به معنای آوردن است.


جاء و مجیء به معنای آمدن است.


به مواردی از جاء که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - جاءَ (آیه ۸۱ سوره اسراء)

(جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ‌)
(حق آمد، و باطل نابود شد.)


۲.۲ - جِئْتُک (آیه ۲۲ سوره نمل )

(وَ جِئْتُکَ‌ مِنْ سَبَاٍ بِنَبَاٍ یَقِینٍ‌)
«از سبأ خبر یقینی بر تو آوردم.»
این کلمه بیشتر اوقات در قرآن مجید با «باء» متعدّی شده است.


۲.۳ - فَاَجاءَهَا (آیه ۲۳ سوره مریم )

(فَاَجاءَهَا الْمَخاضُ اِلی‌ جِذْعِ النَّخْلَةِ.)
«درد زادن او را به تنه نخل خرما آورده.»
در این آیه جاء باب افعال است. گویا مراد آن‌است که از درد به آن چسبید.


۲.۴ - جِئْتُمْ‌ (آیه ۸۹ سوره مریم)

(لَقَدْ جِئْتُمْ‌ شَیْئاً اِدًّا)
«حقا که شی‌ء ناپسندی آوردید و نسبت ناشایستی دادید»
«جاء» گویا فقط یک دفعه متعدی به نفسه آمده است.
مجمع البیان عقیده دارد که لفظ باء از «شیئا» حذف شده است در این صورت متعدی به نفسه نیست.
ولی اقرب الموارد آن را به معنی فعل و متعدی بنفسه گرفته گوید: «جاء الشّی‌ء: فعله و منه فی القرآن («لَقَدْ جِئْتُمْ‌ شَیْئاً اِدًّا») لازم و متعدی هر دو آمده است.


۲.۵ - جاؤُ (آیه ۴ سوره فرقان)

(فَقَدْ جاؤُ ظُلْماً وَ زُوراً)
( ظلم و دروغ بزرگى را مرتكب شدند.)
در مجمع از زجّاج نقل کرده در تقدیر «بظلم» است و گوید: جایز است که به معنی «اتوا ظلما» باشد.



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۹۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۱۲.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۱، ص۹۲.    
۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۱.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۰.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۲۴۳.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۷۷.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۲۹۱.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۷۱.    
۱۰. نمل/سوره۲۷، آیه۲۲.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۰۵.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۵۵.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۹۷.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۰.    
۱۵. مریم/سوره۱۹، آیه۲۳.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۵.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۴۲.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۵۹.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۸۲۱.    
۲۰. مریم/سوره۱۹، آیه۸۹.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۱۵۳.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۱۱.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۲۰۸.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۸۲۱.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۵۳.    
۲۶. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۱، ص۴۹۱.    
۲۷. فرقان/سوره۲۵، آیه۴.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۶۰.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۲۴۸.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۱۸۰.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۸۳.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۵۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «جاء»، ج۲، ص۹۰.    






جعبه ابزار