تکلیف حیوانات (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حیوانات مکلف به پارهای از
تکالیف هستند، که متناسب با مرتبه درک و
شعور آنها است.
حیوانات، دارای نوعی
تکلیف،
جزا و
کیفر:
• « وما من دابة فی الارض ولا طئر یطیر بجناحیه الا امم امثالکم ما فرطنا فی الکتـب من شیء ثم الی ربهم یحشرون؛
و هیچ جنبندهاى
در زمین و نه پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند نیست مگر اینكه امتهایى همانند شمایند (
در هدف خلقت و تعیین
عمر و بقاء
نسل و كیفیت زندگى)- ما چیزى را
در كتاب خود (كتاب
لوح محفوظ از نظر بیان و
در كتاب
تکوین از نظر خلقت) فروگذار نكردهایم- سپس همگى (
در روز قیامت از نقطه مرگشان) به سوى پروردگار خود گردآورى مىشوند.»
اولین مرحله
در اثبات تکلیف برای هر موجودی اعم از انسان و حیوان دارا بودن شعور است، زیرا تکلیف بدون ادراک و شعور امری باطل و محال است. بر اساس این آیه هر یك از انواع
حیوانات و پرندگان براى خود امتى هستند همانند انسانها، اما
در اینكه این همانندى و شباهت
در چه جهت است؟
در میان مفسران گفتگو است، بعضى شباهت آنها را با انسانها از ناحیه اسرار شگفت انگیز خلقت آنها دانستهاند و بعضى از جهت نیازمندیهاى مختلف زندگى
در حالى كه جمعى دیگر معتقدند كه منظور شباهت آنها با
انسان از نظر درك و
فهم و
شعور است، یعنى آنها نیز
در عالم خود داراى علم و شعور و ادراك هستند، خدا را مىشناسند و به اندازه توانایى خود او را
تسبیح و
تقدیس میگویند.
آیات و
روایات و تجارب نیز این مطلب را تایید میکنند.
۱.
حضرت سلیمان همراه با سپاهیانش از منطقهاى عبور مىكردند، مورچهاى به سایر
مورچگان گفت: «فورى به خانههایتان بروید، تا زیر پاى
ارتش سلیمان له نشوید». شناخت دشمن، جزو
غریزه مورچه است، ولى اینكه نامش سلیمان و همراهانش ارتش اویند، این بالاتر از غریزه است.
۲.
هدهد از
شرک مردم مطلع شده، به سلیمان گزارش مىدهد كه مردم منطقهى
سبأ، خداپرست نیستند. آنگاه مأموریت ویژهاى مىیابد. شناخت
توحید و شرك و زشتى شرك و
ضرورت گزارش به سلیمان
پیامبر و مأموریت ویژه پیام رسانى، مسألهاى بالاتر از غریزه است.
۳. اینكه هدهد
در جواب بازخواست حضرت سلیمان از
علّت غایب بودنش، عذرى موجّه و دلیلى مقبول مىآورد، نشانه شعورى بالاتر از غریزه است.
۴. اینكه
قرآن مىگوید: همه موجودات، تسبیح گوى خدایند ولى شما نمىفهمید، تسبیح تكوینى نیست، زیرا آن را ما مىفهمیم، پس
قرآن تسبیح دیگرى را مىگوید.
۵.
در آیات
قرآن،
سجده براى خدا، به همه موجودات نسبت داده شده است. وَ لِلَّهِ یسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ...
۶. پرندگان
در مانور حضرت سلیمان شركت داشتند. «وَ حُشِرَ لِسُلَیمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیرِ»
۷. حرف زدن پرندگان با یكدیگر و افتخار سلیمان به اینكه خداوند،
زبان پرندگان را به او آموخته است. «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیرِ»
۸. آیه «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ»
، محشور شدن برخى از حیوانات را
در قیامت مطرح مىكند.
۹. آیه «وَ الطَّیرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ»
، نشانه شعور و عبادت آگاهانه حیوانات است.
۱۰. وجود
وفا در برخى از حیوانات، از جمله
سگ نسبت به صاحبخانه.
۱۱. تعلیم
سگ شکاری و
سگ نگهبان، نشانه آگاهى خاصّ آن حیوان است.
۱۲.
اسلام از
ذبح حیوان
در برابر چشم حیوان دیگر،
نهی كرده است كه این نشانه شعور حیوان نسبت به ذبح و كشتن است.
آیا رستاخیز براى حیوانات هم وجود دارد؟
خداوند متعال
در پایان
آیه میگوید: تمام آنها بسوى خدا
در رستاخیز جمع مىشوند (ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ یحْشَرُونَ). ظاهر این است كه
ضمیر هم
در این جمله به انواع و اصناف جنبندگان و پرندگان برمىگردد، و به این ترتیب
قرآن براى آنها نیز قائل به رستاخیز شده است.
در روایات اسلامى نیز احادیث متعددى
در زمینه رستاخیز حیوانات دیده مىشود، از جمله: از
ابوذر نقل شده كه مىگوید: ما خدمت
پیامبر بودیم كه
در پیش روى ما دو
بز به یكدیگر
شاخ زدند، پیغمبر فرمود، مىدانید چرا اینها به یكدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض كردند: نه، پیامبر ص فرمود ولى خدا مىداند چرا؟ و به زودى
در میان آنها داورى خواهد كرد.
شک نیست كه نخستین
شرط مکلف بودن،
حساب و جزا مسئله
عقل و شعور و بدنبال آن
تکلیف و مسئولیت است، طرفداران این عقیده مىگویند مداركى
در دست است كه نشان مىدهد حیوانات نیز به اندازه خود داراى درك و فهمند، که
در بالا به آنها اشاره شد.
سؤال مهمى كه
در اینجا پیش مىآید و تا آن حل نشود
تفسیر آیه فوق روشن نخواهد شد این است كه آیا میتوانیم قبول كنیم كه حیوانات تكالیفى دارند با اینكه یكى از شرائط مسلم تكلیف
عقل است و به همین جهت كودك و یا شخص
دیوانه از
دایره تكلیف بیرون است؟ آیا حیوانات داراى چنان عقلى هستند كه مورد تكلیف واقع شوند؟ و آیا میتوان باور كرد كه یك حیوان بیش از یك كودك نابالغ و حتى بیش از دیوانگان درك داشته باشد؟ و اگر قبول كنیم كه آنها چنان عقل و دركى ندارند چگونه ممكن است تكلیف متوجه آنها شود.
در پاسخ این سؤال باید گفت كه تكلیف مراحلى دارد و هر مرحله ادراك و عقلى متناسب خود مىخواهد، تكالیف فراوانى كه
در قوانین اسلامى براى یك انسان وجود دارد به قدرى است كه بدون داشتن یك سطح عالى از عقل و درك انجام آنها ممكن نیست و ما هرگز نمىتوانیم چنان تكالیفى را براى حیوانات بپذیریم، زیرا
شرط آن،
در آنها حاصل نیست، اما مرحله ساده و پائینترى از تكلیف
تصور مىشود كه مختصر فهم و شعور براى آن كافى است، ما نمىتوانیم چنان فهم و شعور و چنان تكالیفى را بطور كلى
در باره حیوانات
انکار كنیم. حتى
در باره كودكان و دیوانگانى كه پارهاى از مسائل را مىفهمند انكار همه تكالیف مشكل است مثلا اگر
نوجوان ۱۴ ساله كه به حد
بلوغ نرسیده ولى كاملا مطالب را خوانده و فهمیده
در نظر بگیریم، اگر عمدا مرتكب
قتل نفس شود
در حالى كه تمام زیانهاى این عمل را مىدانند آیا میتوان گفت هیچ گناهى از آنها سرنزده است؟! قوانین كیفرى دنیا نیز افراد غیر بالغ را
در برابر پارهاى از گناهان
مجازات مىكند، اگر چه مجازاتهاى آنها مسلما خفیفتر است.
بنابراین
بلوغ و
عقل كامل
شرط تكلیف
در مرحله عالى و كامل است،
در مراحل پائینتر یعنى
در مورد پارهاى از گناهانى كه
قبح و زشتى آن براى افراد پائینتر نیز كاملا قابل درك است بلوغ و عقل كامل را نمىتوان شرط دانست. بنابراین با توجه به تفاوت مراتب تكلیف، و تفاوت مراتب عقل اشكال بالا
در مورد تکلیف حیوانات حل مىشود.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تکلیف حیوانات».