تکدیگری کودک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تکدیگری کودک، از مباحث فقهی، بهمعنای حاجتخواهی، گدایی و صدقه خواستن از دیگران است.
بنابر دیدگاه علما کسی که قادر به انجام کسب و کار برای تامین
معیشت خود و کسانی که
واجب النفقه او محسوب میشوند، باشد درخواست صدقه نمودن و کمک مالی خواستن از دیگران
حرام است و قبول
زکات هم برای او حرام است.
از عوامل مهم تکدیگری کودک میتوان از صغر سن و ناتوانی دفاع در مقابل بزرگسالان و ترحّم انگیزی بیشتر توسط اطفال، نام برد. طبق قانون مجازات اسلامی اگر کسی کودکی را وسیله تکدّی قرار دهد یا افرادی را به این امر بگمارد به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد کلیه اموالی که از طریق مذکور بهدست آورده است، محکوم میشود.
تکدّی در لغت به معنای «حاجت خواهی از این و آن در کوی و برزن گدایی، صدقه خواستن، دریوزگی و سؤال به کف» میباشد.
و نیز گفته شده تکدّی: با تکلّف گدایی و دریوزگی کردن است.
تکدّی از
گناهان بزرگ است و بهعنوان یکی از مهمترین جرایم بر ضد نظم عمومی جامعه محسوب میشود، فقها در بحث از شرایط مستحقین
زکات به حکم تکدّی اشاره نمودهاند.
شیخ طوسی در اینزمینه مینویسد: «توانایی بر انجام کار بهمنزله داشتن
مال است، بنابراین برای کسی که قادر به انجام کسب و کار برای تامین
معیشت خود و کسانی که
واجب النفقه او محسوب میشوند، باشد درخواست صدقه نمودن و کمک مالی خواستن از دیگران (تکدّی)
حرام است و قبول زکات هم برای او حرام میباشد». وی سپس در اینباره ادعای
اجماع مینماید.
عبارات بسیاری دیگر از فقها
نیز بدین مضمون میباشد، مستند این حکم روایاتی است در حدّ
استفاضه، از جمله از
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که فرموده است: صدقات برای افراد بینیاز حرام است. «لا تَحِلُّ الصَّدَقَةُ لِغَنِِیٍّ».
و در حدیث دیگری از همان حضرت آمده است: کسی که از مردم درخواست کند در حالی که به مقدار کفایت دارد،
آتش دوزخ را برای خود افزون میسازد. «مَن سَئَلَ وَ عِندَهُ مَا یغنِیهِ فَاِنَّما یستَکثِرُ مِن جَمرِ جَهَنَّمَ».
همچنین در روایات وارد شده که شهادت سائل به کف (متکدّی) پذیرفته نیست.
متاسفانه متکدّیان برای رسیدن به اهداف و مقاصد شوم خود اغلب از اطفال بیدفاع و اشخاص غیر رشید استفاده میکنند، از اینرو میتوان گفت که اطفال مهمترین گروه از بزه دیدگان این جرم محسوب میشوند.
حتی در جوامع کنونی استفاده از اطفال برای تکدّی بهعنوان یک سنت (در قالب اجاره کردن و اجاره دادن) درآمده است که زشتی این پدیده را بیش از پیش نمایان میسازد. در این میان اجاره دهندگان اغلب والدین معتادی هستند که توانایی و صلاحیت کار کردن حتی تکدّیگری را نیز از دست دادهاند و اجاره کنندگان نیز متکدّیان باسابقه و حرفهای هستند که از درآمد بالایی برخوردارند و مورد اجاره نیز اغلب اطفال بیگناه و بیدفاعی هستند که با
محبّت و صمیمیت بیگانهاند و وجودشان سرشار از ترس و اطاعت محض است، خیلی زود تربیت شده و منظور اجاره کننده را میفهمند و بسان بازیگری ماهر نقش اطفال بیماری، فلج و علیل را بازی میکنند و عواطف و احساسات رهگذران را برمیانگیزند و در صورت ناتوانی در ایفای وظیفه محوّله با نیشگونهای دردناک و یا سوزنهای سوزدار اجاره کننده مواجه میشوند. در کنار این نوع
عقد اجاره، اشخاصی نیز پیدا شدهاند که در گریم کردن اطفال و آنان را به شکل بیمار و علیل درآوردن، تخصّص دارند، آنان که با رنگها و وسایل پانسمان قسمتهایی از دست و پای اطفال را گچ گرفته و یا بدن و اندام آنان را همانند مجروحان و سوختگان در میآورند و از این راه امرار و معاش مینمایند.
علاوه بر عوامل مهمی چون صغر سن و ناتوانی دفاع در مقابل بزرگسالان و ترحّم انگیزی بیشتر توسط اطفال، دو دسته از عوامل در بزه دیدگی اطفال در این جرم دخالت دارند که بدانها اشاره میگردد.
۱. معلولیت جسمی و ناقص العضو بودن بهعنوان یکی از ابزارهای کلیدی این پدیده نابهنجار تلقی میشود، زیرا در برانگیختن احساسات مردم و جذب کمکهای مالی از آنها نقش اساسی دارد.
۲. اشتغال اطفال در مشاغل کاذبی چون واکسزنی، سیگار فروشی، آدامس فروشی، موجب گزینش سریع و سهل آنان برای تکدّیگری میباشد.
۳. عدم موفقیت اطفال در امتحانات درسی و ترس از
تنبیه والدین باعث میشود که آنها از محیطهای تحصیلی و آموزشی گریزان شده و به جمع گروهای اطفال خیابانی ملحق شوند که از نظر جرمشناختی مهمترین گروه برای تکدّیگری محسوب میشوند.
۴. خیابانی بودن اطفال بهترین عامل برای تکدّیگری محسوب میشوند و عوامل مختلفی چون
فقر،
اعتیاد،
جنگ،
مهاجرت و ... در بهوجود آمدن آن نقش دارند.
این عوامل به طور اجمال عبارتند از:
بدرفتاری
پدر و
مادر یا پدرخوانده و یا مادرخوانده با اطفال، وجود اختلاف در
خانواده و عدم احساس
آرامش و
امنیّت در محیط خانوادگی، سختگیریهای بیجای والدین، اعتیاد،
طلاق و یا مرگ والدین، افزایش هزینه سرسامآور زندگی خانوادهها در شهرهای بزرگ و عدم تامین زندگی مثل غذا،
مسکن،
پوشاک و غیره و نیز مهاجرتهای دسته جمعی خانوادهها از روستاها به شهرها و عدم انطباق وضع زندگی و عادت و اخلاق روستائیان با تمدّن شهری و سرگردانی روحی اطفال در محیطهای بزرگ و نامانوس.
ماده ۷۱۳ قانون مجازات اسلامی که هماکنون مستند قانونی این بزه محسوب میشود، مقرّر میدارد: «هر کس طفل
صغیر یا غیر رشیدی را وسیله تکدّی قرار دهد یا افرادی را به این امر بگمارد به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد کلیه اموالی که از طریق مذکور بهدست آورده است، محکوم خواهد شد».
همچنین بر اساس بند ۴ از قانون اصلاح ماده ۱۱۷۳
قانون مدنی مصوب (ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی: هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت
حضانت اوست، صحت جسمانی و یا
تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد محکمه میتواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیّم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضایی هر تصمیمی که برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ کند. موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یک از والدین است:
۱) اعتیاد زیانآور به
الکل،
مواد مخدّر و
قمار.
۲) اشتهار به
فساد اخلاق و
فحشا.
۳) ابتلاء به بیماریهای روانی با تشخیص پزشک قانونی.
۴) سوء استفاده از طفل یا
اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشا،
تکدّیگری و
قاچاق.
۵) تکرار ضرب و جرح خارج از حدّ متعارف.) ۱۳۷۶ سوء استفاده از اطفال در تکدّیگری توسط والدین یکی از مصادیق عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی والدین تلقی گردیده است که در صورت تحقق آن، مطابق صدر ماده موصوف، دادگاه اجازه یافته تا بر مبنای تقاضای اقربای طفل یا
قیّم وی یا رئیس حوزه قضایی تصمیم مقتضی در خصوص طفل اتخاذ نماید که یکی از تصمیمات متخذه توسط دادگاه میتواند «سلب حضانت از والدین مرتکب» باشد.
انصاری، قدرتالله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۲، ص۴۰۴-۴۱۷، برگرفته از بخش «فصل پانزدهم، گفتار چهارم:جنایات مختلف علیه کودک»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۳/۱۸.