تُبَّع (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تُبَّع (به ضم تاء و فتح باء مشدد) از
واژگان قرآن کریم که لقب پادشاهان یمن است و نام
قوم تُبَّع که به ایشان اسناد دارند.
اين كلمه فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است.
تُبَّع لقب پادشاهان یمن است و نام
قوم تُبَّع که به ایشان اسناد دارند.
گفتهاند: لقب پادشاهان یمن است چنان که
فرعون لقب شاهان مصر،
قیصر لقب شاهان روم و
کسری لقب پادشاهان ایران بود.
راغب گوید: علّت این تسمیه آن است که شاهان
تبّع در سیاست و زمامداری
تابع یکدیگر بوده و از یک نقشه پیروی میکردهاند و گویند:
تبّع پادشاهی است که ملّت از وی پیروی نماید.
طبرسی علّت این تسمیه را کثرت پیروان دانسته و قول راغب را به طور احتمال آورده است.
قرآن مجید در نابود شدن
قوم تبّع صریح است ولی از خود
تبّع ساکت است.
در
مجمع البیان از
سهل بن سعد از
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده که فرمود:
تبّع را فحش نگویید که او
اسلام آورده است.
ولید بن صبیح از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده که:
تبّع به طایفه اوس و خزرج گفت در همین جا باشید تا این پیامبر بیاید و اگر او را درک میکردم در خدمتش بودم و با او بهپا میخواستم.
در
تفسیر برهان نیز چند حدیث در همین مضمون منقول است.
در
کمال الدین صدوق ص۱۶۹ باب ۱۱ سه حدیث در مدح
تبّع آمده، از جمله از
ابن عباس که گفت: کار
تبّع بر شما مشتبه نشود او مسلم بود.
احتمال میرود که او یکی از پیامبران باشد، چون از وی ذمّی نشده و شاید «
قوم تبّع» مثل «
قوم نوح» و «
قوم ابراهیم» باشد که هر دو پیامبرند، نه مثل «
قوم فرعون» که مبغوض و ملعون است.
به مواردی از
تُبَّع که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(اَ هُمْ خَیْرٌ اَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ) (آيا آنان بهترند يا
قوم «
تُبَّع» و كسانى كهپيش از آنها بودند؟!)
(وَ اَصْحابُ الْاَیْکَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ) (و «
اصحاب ایکه»
قوم شعیب و
قوم تُبَّع كه در سرزمين يمن زندگى مىكردند، هر يک از آنها
پیامبران را تكذيب كردند و وعده عذاب درباره آنان تحقّق يافت.)
این کلمه که فقط دو بار در
قرآن مجید آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «تبع»، ج۱، ص۲۶۶.